الوقت بررسی کرد؛
چرایی شکست آتشبسها در سوریه
هدف ابتدایی و اولیه هر آتشبسی جلوگیری از خونریزی و تلفات بیشتر چه در میان نظامیان و چه غیرنظامیان میباشد. در واقع دستیابی به منطق عقلانی «تلفات کمتر، بحران کمتر» عاملی است که طرفین را به توقف جنگ متقاعد میسازد.
به گزارش گروه بینالملل
دفاع پرس، پس از انفجار و بمباران، احتمالا مفهوم «آتشبس» از پرکاربردترین واژههای مرتبط با تحولات این روزهای سوریه میباشد. همین هفته گذشته بود که خبرگزاریها با آب و تاب خاصی از توافق بر سر آتشبس در سوریه میان روسیه و آمریکا خبر دادند. جان کری و لاوروف در ژنو پس از 14 ساعت مذاکره که نیم ساعت پیش از نیمه شب به پایان رسید، با حضور در میان خبرنگاران دستیابی به توافق آتشبس را در سوریه اعلام کردند. منابع خبری همزمان با اعلام آتشبسی که از دوشنبه هفته گذشته آغاز شد، اعلام کردند اصلیترین نتیجه این مذاکرات در ژنو، افزون بر آتشبس فراگیر سوریه، متعهد شدن واشنگتن به جدا کردن گروههای موسوم به معارضان میانهرو تحت حمایت خود از مناطق زیر سلطه تروریستها است.
با این حال توافق بر سر آتشبس در سوریه نخستین بار نبود که اعلام میشد. پیش از این حداقل از فوریه 2016 تا به امروز رهبران کاخ سفید و کرملین در سه نوبت برای رسیدن به آتشبس به توافق رسیده بودند که در هر سه نوبت آتشبس موقتی و در نهایت شکسته شده است. در 2 مرحله از این آتشبسها که به عنوان مثال در فوریه 2016 با وساطت سازمان ملل در ژنو و با مشارکت دیگر کشورهای منطقهای از جمله ایران، ترکیه و همچنین عربستان دنبال شد؛ پس از یک هفته، شکست توافق آتشبس اعلام شد. در آخرین مورد از این تلاش ناکام نیز آتشبسی که از دوشنبه گذشته قرار بود در مرحله نخست بهصورت آزمایشی در یک هفته و سپس طی مدت زمان طولانیتری در سراسر سوریه برقرار شود، با حملات هوایی ائتلاف آمریکا به واحدهایی از ارتش سوریه در دیرالزور عملا شکسته و به پایان رسید. کاخ سفید این حملات را تائید کرد و حتی استرالیا بهدلیل همکاریاش با نیروهای آمریکایی در حملات هوایی به ارتش سوریه عذرخواهی کرد. 48 ساعت پس از این حمله مرگبار، ارتش سوریه با صدور بیانیهای پایان آتشبس این کشور که طبق توافق آمریکا و روسیه از دوشنبه آغاز شد را اعلام کرد. پیش از بیانیه ارتش سوریه، رهبران روسی از جمله ویتالی چورکین، نماینده این کشور در سازمان ملل ضمن درخواست برگزاری جلسه فوقالعاده شورای امنیت، حملات هوایی واشنگتن به مواضع ارتش سوریه را در عمل زمینهساز شکست آتشبس عنوان کرد.
بر این اساس شکست آتشبس اخیر سوریه این مسئله را برجسته کرد که چه شرایطی باعث میشوند آتشبسها در سوریه موقت و شکننده باشند؟ یا به عبارت دیگر چرا آتشبسها در سوریه بسیار ناپایدار و خیلی زود شکسته میشوند؟
بطور کلی به نتیجه رسیدن هرگونه آتش بسی مستلزم دارا بودن سه شرط اصلی است. اینکه هدف مشخص، طرفین آتش بس معلوم و در نهایت و مهمتر اینکه ضمانت اجرای آتش بس تعریف شده باشد، این در حالی است که در سوریه هیچکدام از این شرایط حداقل بصورت همزمان مستقر نبوده است. براین اساس فقدان هدف مشخص، بازیگران متعدد و نامعلوم و در نهایت عدم وجود ضمانت اجرایی در آتشبسهایی که تا کنون در سوریه دنبال شده به شکست این آتشبسها منجر گردیده است.
اهداف نامشخص
به طور یقین هدف ابتدایی و اولیه هر آتشبسی جلوگیری از خونریزی و تلفات بیشتر چه در میان نظامیان و چه غیرنظامیان میباشد. در واقع دستیابی به منطق عقلانی "تلفات کمتر، بحران کمتر" عاملی است که طرفین را به توقف جنگ متقاعد میسازد. در مورد سوریه این هدف هیچگاه در آتشبسها بصورت همزمان میان طرفین دنبال نشده است. در واقع با وجود شعار و ادعایی که برخی طرفین بحران در مورد جلوگیری از تلفات و خونریزی بیشتر عنوان میکنند، اما در حقیقت هدف از آتشبسها در سوریه با نجات جانها بسیار فاصله دارد. در مورد طرف غربی-عربی علی رغم ادعای نجات جان غیرنظامیان در آتشبسها؛ اما این فواصل زمانی به عنوان فرصتی برای تنفس و تجدید قوای نیروهای متخاصم و تروریستی مورد سوء استفاده قرار گرفته است. در آخرین مورد از آتش بس سوریه که بصورت نیمبند و مبهم در جریان است، وزارت دفاع روسیه با انتشار فیلمی نشان داد که چگونه گروههای تروریستی همزمان با انتقال کمکهای بشردوستانه مورد حمایت غرب به حلب، در حال حمل و نقل تسلیحات هستند.
پیش از این نیز وزیر دفاع ایران از تجهیز گروههای تروریستی در جریان برقراری آتشبس در سوریه انتقاد کرده بود. براین اساس حتی اگر در خوشبینانهترین حالت یک طرف آتشبس را مقید به هدف جلوگیری از تلفات بیشتر در آتش بسها بدانیم، عدم پایبندی طرف مقابل به این هدف به بی سرانجامی آتشبسها منجر شده است. موضوعی که در بیشتر آتشبسهایی که تا کنون در سوریه دنبال شده است به وضوح دیده شده است و تناقض اهداف اعلامی(نجات جان غیرنظامیان) و اهداف واقعی(تجهیز و تقویت نیروها) در نهایت آتشبس را به شکست کشانده است.
از طرف دیگر نه تنها حین اجرای آتشبس اهداف اعلامی و واقعی جبهه غربی-عربی متناقض است، بلکه در مورد اهداف پس از آتشبس نیز در میان گروهها و طرفهای مقابل دولت سوریه اجماع نظر و حتی هدف مشخصی وجود ندارد. در حالی که جبهه ضددولتی سوریه بر حذف بشاراسد در سوریه تاکید دارد، اما در عمل ناتوان از ارائه جایگزین بالقوه برای دولت مورد نظر خود در آینده سوریه میباشند. بنابراین عدم وجود نقشه راه آتی در جبهه ضددولتی سوریه، آتشبس را تا اندازه قابل توجهی برای جببه ضددولتی نامشخص، مبهم و بی هدف میسازد.
پراکندگی و تعدد بسیار زیاد بازیگران غربی-عربی
یکی از عوامل موفقیت هر آتش بسی مشخص بودن و تعیین بازیگران درگیر در آتشبس میباشد که در این مورد سوریه یکی از پیچیدهترین زمین بازیهاست. وقتی قرار بر از سرگیری آتشبس در سوریه میباشد، دولت سوریه و حامیان آن از یک طرف و در مقابل جبهه ضدسوری غربی-عربی طرف دیگر این آتشبس به شمار میرود؛ اما در صحنه عمل بازیگران بسیار متعدد و پراکنده میباشند. با وجود آنکه بازیگران جبهه دولت سوریه و گروههای حامی شامل دولت ایران، روسیه و جبهه مقاومت در کل گروه منسجمی تحت عنوان دولت سوریه و حامیان را تشکیل میدهند، در مقابل گروه تروریستی و ضد دولتی سوریه بسیار متفرق و پراکنده و ناهمگون به نظر میرسند. در گزارشی که با عنوان گروههای شورشی سوریه توسط منابع غربی تهیه شده است؛ علاوه برکشورهای ترکیه، عربستان، قطر، اتحادیه اروپا و امریکا، عمدهترین گروههای ضد سوری را شامل گروههای تروریستی داعش، جبهه النصرة، نیروهای دموکراتیک سوریه(با عضویت اکثریت کردها)، ارتش آزادسوریه، جبهه آزادی سوریه اسلامی، جنبش سوریه فردا، ارتش آزاد ادلب، ارتش مجاهدین، جبهه جنوب، جبهه شام، جبهه انصارالدین، حرکت اسلامی فجرالشام، جیش المهاجرین والانصار، جماعت امام بخاری، فتح الحلب، لواءالحرار السوریه و حداقل نزدیک به 120 گروه شورشی دیگر عنوان میکند.[1] این پراکندگی باعث شده در صحنه عمل اجرای آتشبس بسیار پیچیده و سردرگم باشد. با وجود اینکه آمریکا اجرای آتشبس را از طرف گروههای شورشی و تروریستی تضمین میکند، اما بسیاری از این گروهها پذیرش آتش بس از طرف امریکا را رد میکنند. در جریان آتش بس اخیر حتی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در کنفرانس خبری خود تائید کرد که مفاد آتشبس توسط معارضان به اصطلاح میانهرو که تحت حمایت پنتاگون هستند، نقض شده است. این در حالی است که رعایت آتش بس از طرف این گروهها در مذاکرات وزرای خارجه امریکا و روسیه از طرف جانکری تضمین شده بود. حتی فراتر از این، نقض آتشبس اخیر توسط جنگندههای امریکایی با حمله به واحدهای ارتش سوریه صورت گرفت، که آمریکا آن را ناشی از اشتباه در تشخیص نیرو عنوان کرد. مجموع این عوامل علاوه بر آنکه پراکندگی و سردرگمی ائتلاف آمریکایی ضد داعش را در مواجه با گروههای بسیار متعدد ضد سوری نشان داد، بیانگر اختلافات درونی دستگاه تصمیمسازی ایالات متحده در ارتباط با نحوه تعامل و رابطه با گروههای مختلف شورشی و ضد دولتی در سوریه می باشد. این موضوع وقتی پیچیدهتر میشود که ایالات متحده امریکا قائل به تقسیم این گروهها تحت عنوان گروههای میانهرو و غیره میباشد.نوعی تقسیمبندی که در عمل اجرای آتشبس را غیرعملی و با پیچیدگی دوچندان روبرو ساخته است. براین اساس پراکندگی و نعدد بسیار زیاد گروههای شورشی و تروریستی سوریه از یک سو و همچنین تقسیم این گروهها به شورشیان معتدل و افراطی، در عمل اجرای آتش بس سوریه را بسیار پیچیده و سخت ساخته است.
عدم وجود ضمانت اجرایی
علاوه بر ابهام در هدف و پراکندگی نیروها در جبهه ضددولتی سوریه، آن چه طرفهای درگیری در آتشبس سوریه را غیرمصمم و بیاراده در اجرای آتشبس مینماید، عدم وجود ضمانت اجرای کافی و مستحکم در اجرای این آتشبسهاست. با وجود اینکه نخستین دور آتشبس سوریه در ژنو در سال 2016 با وساطت دیمیستورا به عنوان نماینده سازمان ملل برگزار شد، اما حقیقت آنکه حضور دیمیستورا به عنوان نماینده سازمان ملل، حضوری کمقدرت در این مذاکرات بود که نتوانست از شکست دور پیشین آتشبس جلوگیری کند. لذا سازمان ملل در این مدت بجای تضمین اجرای آتشبس به نقش واسطهگری در اجرای آن بسنده کرده است. گویی سازمان ملل نیز از اراده کافی برای دنبال نمودن و تضمین این آتشبسها برخوردار نبوده است و در واقع آتشبسهای سوریه تا کنون فاقد ضمانت اجرای معتبر بودهاند. در حقیقت سازمان ملل به تنهایی، سازمانی ناتوان در تضمین آتشبس سوریه میباشد، و این آتشبسها وقتی میتواند دارای ضمانت اجرای معتبر باشد که شورای امنیت خود وارد موضوع شود. لذا تا زمانی که شورای امنیت به عنوان ضامن اجرای آتشبس وارد عمل نشود، نمیتوان امیدی به تداوم و موفقیت آتشبسهایی داشت؛ که تنها در مذاکرات زبانی بر سر آنها موافقت میشود.