به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «سیدهادی سیدافقهی» در یادداشتی نوشت:
«خوارج» نام فرقهای است که در مقطعی حساس از تاریخ اسلام، جنگ نهروان را علیه امام علی(ع) به راه انداختند و به دلیل تظاهر به تقیدات اسلامی و درعینحال، برداشتهای کاملاً شخصی و اشتباه، یک جریان انحرافی خطرناک به شمار میآیند. این گروه منحرف به جز باورمندان به این فرقه، بقیه مسلمانان را تکفیر کرده، مستحق قتل میدانستند و امیرالمؤمنین علی(ع) را به دلیل اینکه از دیدگاه آنان – العیاذ و نسجیربالله – کافر بود، به شهادت رساندند.
خوارج، تحریف در برداشتهای سطحی و نفسگرایانه عاری از تعقل و تعمق و بدون توجه به مقتضیات روز را مبنای عمل خود قرار داده و مفاهیمی انحرافی را از قرآن استنباط میکردند.
از این رو، بسیاری از اندیشمندان فرقههای مختلف اسلامی، این جریان را طرد کرده و به جهت تضاد آشکار عقاید این گروه با آموزههای اسلامی، پیروان آن را در طول تاریخ، مورد نکوهش و مذمت قرار دادهاند.
امروز، پس از چندین قرن از ظهور خوارج، گروه دیگری به نام «داعش» خروج کردهاند که در گفتار، منطق و منش، شباهتهای زیادی با اسلاف خارجی خود دارند.
به همین دلیل، لقب «خوارج زمان» به دواعش داده شد که ناشی از همان برداشتهای سطحی و متنگرایانه بدون تعقل و منطق است. داعش همانند خوارج و بر اساس منهاج خطرناک آنان، هر گروه و جریانی اعم از پیروان مذاهب اربعه، شیعیان و دیگر ادیان و مذاهب را متهم به کفر نموده و مستحق مرگ میدانند.
تروریستهای داعش نیز مانند خوارج، با استناد به کلام خدا و نفی مفهوم بلند اجتهاد بهمنظور استخراج حکم دینی بر اساس نیاز زمان و بر اساس زمینههای سیاسی و اجتماعی، نوعی از خلافت را ترویج میکنند که شباهتهای فراوانی با جامعه آرمانی خوارج دارد. خلافتی با تکیه بر ترور و زور، برای اجرا کردن سطحیترین لایههای احکام دینی و فراموش ساختن گوهر ارزشمند اخلاق و معنویت که بر اساس آن، ریخته شدن خون یک بیگناه، کمتر از قتل همه بشریت نیست.
از جمله ویژگیهای مشترک خوارج و دواعش، عدم تساهل با مسلمان و خصوصاً شیعیان و در
عین حال، مدارای حداکثری با غیرمسلمانان است. خوارج، «عبدالله بن خباب» را به دلیل اینکه امام علی(ع) را مشرک ندانسته بود، کشتند اما در مقابل، حاضر نشدند از یک مسیحی، خرمای رایگان بگیرند! سر ابن خباب را بریده و خطاب به مسیحی که درخت نخلی را به آنان پیشکش کرده بود گفتند: «سوگند به خدا که ما آن را جز در برابر پرداخت وجه نخواهیم پذیرفت!»
مسیحی در پاسخ گفت: «این شگفتآور است که شخصی مانند عبدالله بن خباب را میکشید، ولی از ما درخت خرمایی را نمیپذیرید!» داعشیها نیز با طی کردن همین روش، در عین جگرخواری کشته مسلمانان، از خبرنگاران غیرمسلمان و صهیونیست استقبال کرده و آنها را در جبههها همراه خود میبرند اما در عوض، هیچ حمایتی حتی لفظی از فلسطینیها نمیکنند.
بنابراین، جمود، خشکمغزی، ظاهرگرایی و سادهانگاری ویژگیهایی مشترک بین داعش و خوارج است که به جای درک منظومه کلی اندیشه و فهم عمیق تمام لایههای دین، به قشریترین و آشکارترین سطح آن اکتفا میکنند و در اغلب اوقات متوجه اشتباه خود نیز نمیشوند.
اما وجه ممیزی درباره عملکرد داعش وجود دارد که در گزارشهای تاریخی در مورد خوارج، کمتر به چشم میخورد و آن، عبارت است از خشونت بیسابقهای که این گروه به کار میبرد.
اشاره سردار سلیمانی در مراسم سالگرد شهادت سردار همدانی به اینکه «داعش زمان ما از خوارج زمان امام علی(ع) بدتر هستند» نیز ناظر به همین واقعیت است.
حمله به میراث فرهنگی مشرق زمین از زمان پیش از اسلام گرفته تا پس از آن، یکی از ابعاد خشونت این گروه است و بر این اساس، از تخریب قبور اولیاءالله، آثار اسلامی و موزهها هیچ ابایی ندارند.
توحش داعش یقیناً قابل مقایسه با وحشیگریهای خوارج نیست و روایتی مبنی بر شیوههای فعلی قتل داعش، ذبح کودکان، رسوا نمودن زنان و فروش آنان مانند کالا در بازارها به دست ما نرسیده است. بنابراین، چهره زشتی که داعش از اسلام و به نام اسلام در معرض دید جهانیان قرار داده است، در مقایسه با انحراف فکری خوارج و جنگهایی که به راه میانداختند، به مراتب وحشیانهتر و خشنتر بوده و به قول اعراب نه به بشر، نه به حجر و نه به شجر رحم نمیکنند.
افزون بر این، داعشیها مورد حمایت استکبار جهانی و صهیونیسم قرار دارند در حالی که خوارج صدر اسلام، متکی به خود و اندیشههای خود بودند. مدرک و دلیلی در دسترس نیست که خوارج از ناحیه امپراتوری روم و جنگجویان صلیبی در آن زمان، مورد حمایت قرار گرفته باشند اما داعشیها امروز از ششگوشه دنیا پشتیبانی میشوند و مأموریت دارند بافت، فرهنگ، آثار باستانی اسلامی، کتابخانهها و هر چه که به دستشان میرسد را به مصداق آیه شریفه «یُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ...» (سوره بقره آیه 205) نابود کنند.
واقعیت این است که این گروه حتی اگر ارتباط ارگانی و سازمانی با سرویسهای جاسوسی نداشته باشد – که دارد – اما رویکرد ایدئولوژیک و گفتمانی آن باعث شده است که عملاً در راستای اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی، کشورهای مرتجع منطقه و نظام سلطه به ایفای نقش بپردازد. اگر خوارج حداقل از لحاظ فکری با صهیونیستهای زمان خود، اختلاف نظر داشتند، موضعی که داعش به عنوان یک جریان سلفی جهادی در قبال رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده قابل تأمل است. این گروه، رسماً هرگونه تقابل با رژیم کودککش صهیونیستی را نفی و برای توجیه این موضع، مدعی شده که اعلام جهاد علیه رژیم صهیونیستی با آموزههای اسلامی متضاد است!
اینها ویژگیهایی هستند که داعش را در عین تشابهات فراوان، از خوارج، متمایز میکنند اما درعینحال، فرجام این گروه منحرف و متحجر، همان سرانجام خوارج یعنی نابودی خواهد بود. اعضا و رهبران داعش، نه جنگجویان و سیاستمداران قدرتمند و باتجربهای هستند و نه متشرعینی دینشناس، بلکه افراد سادهلوح و قشرینگری هستند که دیر یا زود، به سرنوشت خوارج دچار میشوند. عملکرد داعش آنچنان منزجرکننده است که جنایتهای آنان بر جذابیتهای پوشالیشان غلبه خواهد کرد و با گسترش این نفرت در میان مردم جهان، عرصه بر آنها تنگتر شده و سرانجام به دست حامیان خود، نابود خواهند شد.