چرایی عملیات مرصاد؛

مرصاد، آخرین عملیات بزرگ و پیروزمندانه دفاع مقدس/ شکست ننگین سازمان مجاهدین خلق در عملیات مرصاد

عملیات مرصاد آخرین عملیات هشت سال دفاع مقدس بود وپایانی افتخار آفرین برای هشت سال مقاومت غیور ایران و سقوطی جاویدان را برای منافقین رقم زد.
کد خبر: ۱۳۸۱
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۳ - 27July 2013

مرصاد، آخرین عملیات بزرگ و پیروزمندانه دفاع مقدس/ شکست ننگین سازمان مجاهدین خلق در عملیات مرصاد

خبرگزاری دفاع مقدس: پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، عراق را در بن بست سیاسی و نظامی قرار داد، و بر گروه ها و عناصر «اپوزیسیون» نیز شوک شدیدی وارد ساخت. در حالی که کارشناسان نظامی و سیاسی، سرگرم بررسی و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت ملل متحد بودند، در این میان، برخی گروه ها پذیرش این قطعنامه را پایان همه آرزوهای خود می دیدند. منافقین تنها گروهی که همه حیثیت و هستی خود را در گرو جنگ نهاده بودند، برای خروج از این بن بست، توطئه ای را طرح ریزی کردند که ماموریت اجرای آن به عهده خودشان گذاشته شد.

زمینهسازی برای هجوم سازمان مجاهدین خلق

چهار روز پس از پذیرش قطعنامه سازمان ملل، قوای رژیم بغداد در 31/4/1367 به منظور تصرف بخشهایی از ایران، تجاوز گستردهای را به خاک ایران آغاز کردند؛ ولی با ایستادگی رزمندگان ایران بخش وسیعی از مناطق جنوبی کشور از خطر سقوط نجات یافت. همچنین ارتش عراق در جبهههای میانی نیز دست به تحرکاتی زد، که تا حدی میتوانست برای تمامیت ارضی و استقلال کشور ما خطر به شمار آید. هدف دشمن در جبهه میانی، زمینه سازی برای هجوم سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بود.

در این عملیات که سازمان مجاهدین آن را عملیات فروغ جاویدان و جمهوری اسلامی آن را عملیات مرصاد نامید، رجوی خود شخصا، طبق معمول، شرکت نداشت و از داخل خاک عراق، عملیات را هدایت میکرد. فرمان آتش را نیز مریم رجوی و البته از محل امنی در خاک عراق صادر کرد.

عملیات از چه زمانی برنامه ریزی شده بود

سازمان مجاهدین خلق از تابستان 1365 که تشکیلات و مرکزیت خود را به عراق انتقال داد تا تابستان 1367 تحت حمایت مالی، پشتیبانی و تبلیغی صدام قرار داشت. هدف صدام از پذیرش هسته مرکزی سازمان مجاهدین خلق و میزبانی آنان، بسیج نیروی انسانی آنان در مسیر اهداف نظامی خود علیه ایران بود. هدف صدام از پناه دادن به منافقین این بود که قوای پراکنده مجاهدین خلق در عراق متمرکز شوند و عملیاتی علیه ایران انجام دهند.

 

هدف صدام حسین از این جنگ
برای صدام حسین، این لشکرکشی در آخرین روزهای جنگ، یک ریسک بود که در آن در هر حال او بازنده نبود. اگر مجاهدین خلق میتوانستند پیروز شوند و حکومت اسلامی را براندازد، صدام یک نیروی وفادار و مستعد خود را در خاک همسایه داشت و به آرزویی که در تمام دوران جنگ داشت می رسید؛ در صورتی هم که سازمان شکست میخورد، باز هم برای صدام اهمیت نداشت و وضع تغییری نمیکرد.

در اوایل مرداد 1367، رجوی نشستی با شرکت همه نیروها در قرارگاه اشرف برگزار کرد.  در این نشست، رجوی نقشه راهها و جادهها را از مرز ایران و عراق تا تهران بر روی نقشه نشان داد. او حتی محل اقامت خود را در شهر تهران مشخص کرد و ادعا کرد که مردم به محض ورود ما به ایران، به یاری ما میشتابند و به ارتش آزادی بخش می پیوندند.


در روز 3 مرداد 1367، نیروهای مجاهدین از محور سرپل ذهاب وارد ایران شدند و به سرعت تا نزدیکی شهر "کرند" پیش رفتند. علت عدم درگیری تا این محل با نیروهای ایران، یکی این بود که توپخانه عراق تا بعد از سرپل ذهاب از پیشروی مجاهدین حمایت فعال میکرد.

«طلسم جنگ در حال شکستن است... رژیم شل شده ... باید ضربه کاری را بزنیم».

از نقطه نظر تئوریسینهای نظامی سازمان منافقین در بررسی عواملی که زمینه لازم برای حمله منافقین به ایران را فراهم می کرد، میتوان به عواملی اشاره داشت که مهمترین آنها عبارتند از:

الف) مبهم بودن آینده سازمان

سازمان منافقین به لحاظ این که در جریان جنگ تحمیلی از عوامل اطلاعاتی خویش در کمکرسانی به ارتش عراق استفاده کرده بود، در استراتژی نظامی صدام حسین از جایگاه ویژهای برخوردار بود، اما در صورت انعقاد قرارداد صلح دائم، این سازمان دیگر چنین کارکردی نداشت و لذا از نظر موجودیت با خطر جدی مواجه میشد. در چنین وضعیتی سازمان برای بقای خود در دسترسترین گزینه را استفاده از فرصت بدست آمده در جهت سرنگونی نظام ایران میدانست.

ب) ضعف بنیه نظامی در آن مقطع

از آنجایی که منافقین در عملیاتهای موسوم به «آفتاب» و «چلچراغ» در مناطقی چون فکه، مهران و حاج عمران حملاتی انجام داده و به موفقیتهای نسبی دست یافته بودند، با تعمیم غیرعقلایی این وضعیت تا اندازهای اعتماد به نفس یافته و در خود این پتانسیل را میدیدند که با ارتش ایران در افتند.

ج) فرسوده و ناتوان شدن نیروهای سپاه و ارتش به زعم منافقان

آنها در این اندیشه بودند که نیروهای سپاه و ارتش در جبهه جنوب زمینگیر شده و در طول جنگ به لحاظ این که رزمندگان سپاه اسلام متحمل سختیهای فراوانی شدهاند، دیگر توان یک عملیات مضاعف گسترده را نخواهند داشت. در این مورد تئوریسینهای منافقین از رابطه قلبی ای که میان امام (ره) و رزمندگان اسلام وجود داشت غفلت نموده و آن را تنزل یافته تلقی کردند، اما در پاسخ به این اندیشه غلط، نیروهای ایرانی با حضور گسترده خویش، پاسخ دندان شکنی بر توهمات آنان دادند.

د) خستگی مردم از جنگ

منافقین به غلط فکر می کردند که مردم در نتیجه طولانی شدن جنگ، از جنگ خسته شده و با توجه به ضررهایی که مردم در اثر طولانی شدن جنگ، اعم از مادی و معنوی، از دست دادن عزیزان و ... داشتهاند، از آنان استقبال نموده و دست از حمایت نظام جمهوری اسلامی خواهند کشید.

این مورد را میتوان بزرگترین اشتباه سازمان و استراتژیهای آن محسوب نمود .غفلت از میزان مشروعیت بالای نظام به لحاظ مردمی و اسلامی بودن بیشترین ضربه را به نیروهای رجوی زد، چرا که آنان فکر میکردند مردم به آنان خواهند پیوست، درصورتی که با مقاومتهای مردمی روبرو شدند.

ه) پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران

پذیرش قطعنامه نیز بر تمامی موارد مذکور دامن زد تا سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق ایران در کمینگاه مرصاد در دام مرگباری گرفتار آید که طراح آن کسی نبود جز سپهبد شهید صیاد شیرازی.

 

پرونده هشت سال دفاع مقدس  با شکست منافقان در عملیات مرصاد بسته شد  

عملیات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز "یا صاحبالزمان (عجلالله تعالی وجهالشریف) ادرکنی" برای مقابله با حرکت منافقین و بازپسگیری قسمتهای اشغال شده انجام گرفت.
 
در عملیات مرصاد بیش از ۴هزار و ۸۰۰ نفر از نیروهای منافقین کشتته و زخمی شدند که البته در میان کشته شدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای سازمان و فرماندهان تیپ ها نیز وجود داشت و اینچنین عملیات مرصاد، سازمان مجاهدین خلق ایران را به تحمل شکستی استراتژیک و ننگین وادار کرد.
 
پس از پایان عملیات، تنگه چهارزبر، تنگه مرصاد نام گرفت تا یادآور کمینگاهی جهنمی باشد که با عملیات برنامه ریزی شده رزمندگان ایرانی، طومار نظامی سازمان مجاهدین خلق را در هم پیچیدند.
 
این عملیات سه روز به طول انجامید. در روز اول، هدف سد کردن هجوم مجاهدین خلق بود. در روز دوم حرکت نیروی زمینی صورت گرفت که با پشتیبانی بسیار قوی نیروی هوایی و هوانیروز همراه شد و در روز سوم یگانهای مجاهدین خلق به کلی منهدم شدند. فرماندهی این عملیات بر عهده سپهبد شهید علی صیاد شیرازی بود که در سال ۱۳۷۸ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترور شد.
نظر شما
پربیننده ها