به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، حجتالاسلام والمسلمین "علی سعیدی" نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بمناسبت ایام سالروز تاسیس سپاه و در آستانه ۱۲ اردیبهشت سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری (ره) که به نام روز عقیدتی ـ سیاسی نامگذاری شده است، پیرامون مسائل مختلف داخلی و منطقهای به گفتگو با فارس پرداخت که متن کامل این گفتگو را در زیر میخوانید:
* با توجه به حضور دو نیروی مسلح در کشور یعنی سپاه و ارتش، بفرمایید این دو نیرو چه تفاوتهایی با یکدیگر در زمینه ماموریتهای محوله دارند و از منظر حضرتعالی چه رسالت و مأموریتی به صورت مشخص برعهده سپاه پاسداران گذاشته شده است؟
سپاه و ارتش دو نیروی مکتبی و دو بازوی مکمّل یکدیگر برای نظام هستند، این دو نیروی مکتبی در ۸ سال دفاع مقدس در بسیاری از عملیات در کنار هم بودند و در برابر تهاجم دشمن از تمامیت ارضی و استقلال کشور و انقلاب دفاع کردند اما نکته قابل توجه تفاوت آنها در رسالت و مأموریتها است رسالت سپاه پاسداران از انقلاب و دستاوردهای آن است و رسالت ارتش پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی است. تفاوت در رسالت دیگر تفاوتها را طلب میکند به عبارت دیگر هر یک از رسالتها الزامات و اقتضائات خاص خود را میخواهد.
انقلاب اسلامی مکتب الهی است، طراح و ایدهپرداز و مدبر آن ذات باریتعالی است، حتماً باید منطبق بر گفتمان نبوی و علوی باشد، رسالت سپاه پاسداری از چنین انقلاب و نظامی است و در برابر گسلهای زلزله ساز برای انقلاب نمیتواند بیتفاوت باشد؟ بنابراین اولاً اصول و مبانی را بشناسد و انحراف و خروج از خطوط قرمز را بشناسد و حسب اهمیت آن عکس العمل نشان دهد.
انقلاب اسلامی پویاست، زنده است، پیشروست، بالنده است، خط شکن است، بیدارگر است، درصدد نفوذ معنوی به عمق لایههای جامعه جهانی است و سپاه پاسداران انقلاب نیز باید از همین ویژگیها برخوردار باشد.
از سوی دیگر راهبرد دشمنان و نظام سلطه استحاله انقلاب و براندازی نظام اسلامی است و تهدیدات و شیوههای جبهه استکبار برای براندازی متفاوت و متنوع است. گاهی تاکتیک سخت افزاری است همانند راه اندازی جنگ رژیم بعثی علیه ایران و گاهی نیمه سخت است همانند آشوبها و غائله گوناگون در مرزهای و برخی استانها و گاهی نرم افزاری و به شیوه آنچه که در اُکراین (درگذشته) و یا گرجستان اتفاق افتاد و تلاش برای تکرار آن در سال ۸۸ در ایران بوده است. ایستادگی مقابل کسانی که زیر نام امام در صدد ایجاد فتنه و زیر پا گذاشتن آرمان امام هستند جزء وظایف سپاه است.
از این رو سپاه باید همواره هویت نهادی داشته باشد، منعطف باشد، سیال و قابلیت تغییر در شرایط متفاوت داشته باشد، باید مردمی و استقرار کشوری و درون مردم و با مردم ارتباط مستمر داشته باشد، باید هم ظرفیت سخت افزاری و هم نیمه سخت و هم ظرفیت نرم افزاری داشته باشد که با توجه دینی و فرهنگی بودن انقلاب باید شاکله غالب سپاه نرم افزاری باشد و در عین حال در هنگام تغییر تهدید بتواند با سرعت خود را با شرایط منطبق کند.
* با توجه به توضیحات جنابعالی نقش نمایندگی ولی فقیه در تحق رسالت سپاه چیست؟ با توجه به اینکه یک هفته را به عنوان هفته عقیدتی ـ سیاسی نامگذاری کردهاند.
یکی از مهمترین عناصر و ارکان زیرساخت انسان در مقوله جهاد اکبر و جهاد اصغر معنویت است که معنویت با ترکیب معرفت، باور، توجه و اراده حاصل میشود. معنویت زمینه ساز مقاومت انسان در برابر همۀ دشمنان درونی و بیرونی میشود.
دشمن درونی انسان، جهل، غفلت، امیال نفسانی و غرائز سرکش و دشمنان بیرونی شامل جبهۀ کفر، شرک و نفاق و شیطان دشمن است که بیرون از انسان است. اما راه به درون آدمی هم دارد. بنابراین قرار گرفتن انسان در مسیر تکامل لازمهاش آمادگی برای جهاد اکبر یعنی مقابله با امیال و غرائز نفسانی و هم جهاد اصغر یعنی مقابله با تهاجم دشمنان خارجی.
مهمترین رکن زیرساخت انسان معنویت است از سوی دیگر بصیرت و بینش قوی در جهت شناخت خطرات، تهدیدات و شناخت انواع و اقسام دشمنان آشکار و پنهان و آگاهی از ترفندها و دسیسهها رکن دیگری است که تضمین کننده حرکت درست و صحیح انسان به شمار میآید، پاسداران و فرماندهان و مسئولین سپاه و با توجه به رسالت و مأموریتشان به طور جِدّ به این دو رکن و عنصر بیش از دیگر اقشار جامعه نیازمند هستند.
سختترین و حساسترین مأموریتها متوجه سپاه و پاسداران است لذا قویترین و مستحکمترین زیرساخت را لازم دارد و راه تأمین و تضمین این دو رکن مهم آشنایی و شناخت مجموعه معارف دینی و اسلام ناب، تقویت ایمان و باور، و تقویت بُنیه تحلیل و بینش سیاسی است که یکی از مأموریتهای اصلی حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه است.
آموزش بیش از یکصد هزار نفر از پاسداران به مدت یک هفته در قم و مشهد و بعضی مراکز استانهای دیگر، در سال ۹۱ و ۹۲ و آموزش بیش از بیست هزار پاسدار همراه با خانواده در مشهد در سال ۹۳ علاوه بر برنامههای مذکور ازجمله برنامههای حوزه نمایندگی است که با همکاری و پشتیبانی فرماندهی سپاه جامۀ عمل میپوشد.
* از جمله سؤالهایی که همیشه مطرح بوده و رسانههای بیگانه خصوصا و ضدانقلاب روی آن مانور میدهند، فعالیتهای اقتصادی سپاه است. بفرمایید سپاه پاسداران در این حوزه چگونه عمل میکند؟
همانطور که اشاره کردید مدتی است رسانههای استکباری از جمله در سلسله عملیاتهای روانی که دارند، تمرکز روی فعالیتهای سازندگی سپاه است که بعضاً برخی محافل داخلی هم با آنها هم صدا میشوند.
اولاً این فعالیتها ماهیت سازندگی دارند و هدف مستقیم آنها اقتصادی و درآمد زایی نیست. ثانیاً اینگونه فعالیتها محدود به پروژههای زیر ساختی و ملی است که بخش خصوصی کمتر ظرفیت ورود در آن و ریسک پذیری برای اینگونه فعالیتها را دارند. ثالثاً ورود سپاه در این مأموریت در راستای مأموریت ذاتی سپاه بوده و هست یعنی پاسداری از انقلاب و دستآوردهای آن زیرا کشوری که ۸ سال جنگ را پشت سر گذاشته و نیاز به بازسازی در عرصههای گوناگون دارد و در برنامههای چشم انداز، اهداف کلانی را دنبال میکند و از سوی دیگر فشار و تحریم نظام سلطه همه و همه ما را به این واقعیت میرساند که اگر نظام نتواند در جبهههای گوناگون اهداف خود را محقق کند انقلاب و نظام با چالشهای جدّی مواجه میشود.
از این رو رسالت ذاتی سپاه اقتضا دارد بخشی از توان خود را در این زمینه عرضه کند تا بتواند اهداف نظام را تأمین کند. درخواست سپاه برای همکاری با دولت و تقویت زیرساختهای سازندگی سهم خواهی نیست.
* شعار دولت یازدهم «اعتدال» است، لطفا جنابعالی بفرمایید چه تعریفی برای اعتدال میشود متصور بود؟
اعتدال به معنای میانهروی، گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط است. این واژه در منابع اسلامی با الفاظی همچون قصد، اقتصاد و وسط، استعمال شده است.
اصل اعتدال از اصطلاحاتی است که قرآن کریم روی آن توجه ویژه داشته و کاربرد وسیعی در این کتاب آسمانی دارد و در سیره و سنّت پیامبر (ص) و ائمه (ع) این اصل ساری و جاری بوده است. اما متأسفانه بسیاری از واژهها از جایگاه و معانی اصلی و کارکرد واقعی آن خارج شده و در جاهای دیگری بر خلاف معنای اصلی آن به کار گرفته میشود و اگر برای اعتدال هم معنای روشن و کاربردها و کارکردهای آن مشخص نشود به سرنوشت دیگر واژهها همچون واژه اصلاحات گرفتار خواهد شد.
اعتدال و میانه روی کاربرد و کارکردهای متفاوتی داشته و قلمرو آن به عنوان یکی از اصول پایدار دینی بسیار وسیع است که برخی موارد میتوان اشاره کرد، مثلاً اعتدال در امور فردی، همچون راه رفتن، سخن گفتن، خوردن و آشامیدن، خواب و استراحت، کار و تلاش، ارضاء غریزه جنسی و اعتدال در توجه به نیازهای جسم و روح در آموزههای دینی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و در هر یک از مفاهیم کاربرد وسیعی دارد.
اعتدال در امور اجتماعی همچون حبّ و بغض، دوستی و دشمنی، اعتماد به افراد و همنوعان، معاشرت و برخورد، اعتدال بین تواضع و تکبّر، امساک و بخشش، ترس و بیباکی، مدح و ذم دیگران، و بیتفاوتی و پرخاشگری و بسیاری دیگر از مفاهیم در کلمات رهبران دینی و در رفتار آنها مورد توجه خاص قرار گرفته است.
مثلاً سخاوت حد وسط امساک و بخشش و شجاعت حد وسط ترس و بیباکی است. اعتدال در نگرش و نوع تعامل با دنیا که نه ترک دنیا و نه وابستگی به دنیا اعتدال در نوع نگرش و عملکرد نسبت به دنیا و آخرت نه تضاد بین دنیا و آخرت و نه تقسیم بندی امور بلکه پیوستگی بین دنیا و آخرت و نگاه وسیلهای به دنیا، توازن در توجه به نیازهای مادی و معنوی جامعه در نظام برنامه ریزی و اجراء بایستی وجود داشته باشد، در حالیکه هم اکنون این توجه بیشتر معطوف به تامین نیازهای مادی است.
* مواردی را که مطرح کردید درست است اما جنبۀ ایجابی دارد. آیا مواردی هم هست که اعتدال آنها کاربرد منفی داشته باشد. به عبارت دیگر آیا اعتدال کاربرد سلبی هم دارد یا نه؟
گرچه کارکرد مفهوم اعتدال بسیار وسیع است اما سئوال این است که در کجا اعتدال و میانه روی خوب است و کجا قابل اعمال نیست، آیا بین توحید و شرک، کفر و ایمان، حق و باطل و خدا و شیطان میتوان به حد وسطی دست یافت مثلاً میتوانیم بگوییم شرک معتدل، کفر معتدل یا اینجا حد وسط و افراط و تفریطی مفهوم ندارد. آیا میتوان بین تولی و تبری، ولایت خدا و ولایت دشمنان خدا، بین خودی و غیر خودی، بین جبهۀ حزب الله و حزب الشّیطان بین امام نور و امام نار و بین ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون حد وسطی را انتخاب و اعتدال را عملی ساخت.
آیا میتوان بین نگرش پیامبر و گفتمان نبوی با گفتمان اموی تلفیق نمود و حد وسطی را پیدا کرد. قرآن در مورد پیامبر در سورۀ فتح میفرماید محمّد رسول الله والذین آمنوا معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم. کاملاً بین رفتار با کفر با رفتار با خودیها مرزبندی شده در ادبیات قرآن و اصطلاح خودی و غیر خودی را میبینیم. سلمان خودی و ابولهب غیر خودی است.
آیا گفتمان نبوی با گفتمان قریش یکی است اگر تفاوت دارد میتوان بین دو گفتمان حد وسطی را پیدا و در مدیریتهای بعدی بگویند نه صددرصد گفتمان نبوی و نه صد درصد گفتمان اموی و قریش و برای رعایت اعتدال و حد وسط افرادی را انتخاب میکردند که مؤلفههایی از گفتمان نبوی و مؤلفههایی هم از گفتمان اموی داشتند.
گفتمان امیرالمؤمنین(ع) با گفتمان طلحه و زبیر و اصحاب جمل کاملاً متفاوت و منشأ تقابل هم تفاوت گفتمانها بود آیا بین گفتمان علوی و گفتمان اصحاب جمل، صفین و نهروان میتوان تلفیق کرد و بر اعتدال رسید، اگر میگفتند نه گفتمان علی صددرصد و نه گفتمان جملیون و معاویه بلکه افرادی برای اداره کشور مفید هستند که مؤلفههایی از دو گفتمان را داشته باشند آیا این تلفیق با گفتمان توحیدی و الهی سازگاری داشت؟ اگر پاسخ منفی است، رفتار کسانی که در برابر فتنه طلحه و زبیر و ناکثین و قاسطین و مارقین سکوت کرده و جبهه چهارمی به نام قاعدین را تشکیل دادند چه میشود؟
اینکه امام باقر (ع) میفرماید: گناه کسانی که مقابل علی (ع) ایستادند از کسانی که در برابر پیامبر (ص) ایستادهاند بیشتر است منظور چه کسانی است؟ ارزیابی امروز ما در مورد سکوت عبدالرحمن بن عوف، ابوموسی اشعری و عبدالله عمر چیست؟ و ارزیابی ما نسبت به کسانی که هم با یاران علی (ع) ارتباط داشتند و هم جبهه فتنه و نفاق را نوازش و مورد دلجویی قرار میدادند چیست؟
* یعنی به نوعی تاریخ قابل تکرار است...
مسئله همین است، تحولات اجتماعی، فراز و نشیبها قانونمند است و عملکرد و نگرش و رفتار خواص و مردم چه مثبت یا منفی نقش اساسی دارند.
بنی اسرائیل اشتباهات زیادی مرتکب شدند و مردم با تأثیر پذیری از خواص دربرابر جانشین حضرت موسی ایستادند و سرانجام انقلاب حضرت موسی مسیر انحراف را طی کرد. با اینکه پیامبر اعظم (ص) هشدار داده بود که همه حوادث عصر حضرت موسی و بنی اسرائیل قابل تکرار است خواص و مردم عبرت نگرفتند و بسیاری از اشتباهات را تکرار کردند که مهمترین آن ایستادگی خواص تحت لوای نام پیامبر در برابر جانشین پیامبر (ص) بود.
گرچه تفاوتهای زیادی با رویکرد مثبت در عملکرد خواص و مردم در عصر حاضر وجود دارد اما به نظر میرسد برخی اشتباهات در عصر ما هم تکرار شده و برخی از خواص زیر لوای نام امام در برابر جانشین امام ایستادند. ارزیابی ما در برابر کسانیکه فتنه ۸۸ را ساماندهی کردند هدایت کردند و در برابر تدابیر و توصیههای صریح ولی فقیه موضع گرفتند چیست؟ ارزیابی ما نسبت به کسانی که در برابر فتنه سکوت کردند چیست؟ ارزیابی ما در مورد کسانی که فتنه را کدورت و بگومگوهای عادی جلوه میدهند و اصحاب فتنه را نوازش میکنند چیست؟
* اهداف آمریکا و دیگر کشورهای غربی از ورود جدیتر در مسئله هستهای چیست؟
در شرایط حاضر تحلیل درست رفتار آمریکا و انگیزههای پشت صحنه اقدامات آن حائز اهمیت و زمینه ساز موفقیت تیم مذاکره کننده خواهد بود.
به نظر میرسد در شرایط فعلی تمرکز فشار روی مسئله هستهای جزء اولویت آمریکا نباشد و بنا دارد فشار را به شکل دیگری به امور دیگر منتقل کند زیرا تحریم با شرایطی که آمریکا و همپیمانانشان اعمال کردند، نه تنها برنامه هستهای را محدود و تعطیل نکرد بلکه برنامه هستهای رو به رشد کمی و کیفی رسید از نظر کمی به ۱۸ هزار سانتریفیوژ و از جهت کیفی به غنای ۲۰درصد دست یافت.
از سوی دیگر تحریم نتوانست ضربه محکمی به نظام وارد کند. اما در عین حال اهداف گوناگونی در حرکت جدید آمریکا وجود دارد از جمله اهداف محدود کردن چرخۀ سوخت و جلوگیری از گسترش کمیت و کیفیت موجود. دیگر تخلیه روحیه پرشتاب انقلابیگری در جامعه. هدف سوم القاء به مردم منطقه هوادار ایران که مردم ایران در اثر فشار کوتاه آمدند و هدف دیگر دستیابی به همه توان جمهوری اسلامی که هوشیاری تیم مذاکره کننده در این زمینه بسیار ضروری است. البته هدف جمهوری اسلامی دو مسئله اصلی است یکی پذیرش حق هستهای ایران و دوم رفع تحریمها با حصول این دو شرط خواست نظام تأمین شده است.
مسئله اصلی ما با آمریکا ماهیت انقلاب اسلامی که ماهیت ضد استکباری و کفر ستیزی و رسالت آن مقابله با هژمونی نظام سلطه است و دیگر گسترش منطقه نفوذ معنوی انقلاب به اقصی نقاط منطقه و جهان است. اختلاف ما با آمریکا مبنایی، اعتقادی، استراتژیکی و امنیتی است. مسئله اصلی ما با آمریکا فقط هستهای نیست بلکه مسائل مهم دیگری است.