خبرگزاری دفاع مقدس- "شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خونینشهر، شهر خون آزاد شد"؛ این صدایی است که ۳ خرداد ۶۱ را برای همیشه در تاریخ ایران زمین ثبت کرد تا بعد از ۵۷۸ روز اشغال، خونین شهر باز هم خرمشهر شود.
اما چگونه خرمشهر آزاد شد، در حالی که صدام با اطمینان میگفت «من این قول را به شما میدهم که اگر جمهوری اسلامی خرمشهر را پس گرفت من حاضرم کلید بصره را به آنها بدهم»؟! خرمشهر تنها برای رژیم بعث یک شهر کوچک و زمین اشغالی نبود، بندر و شهر استراتژیک خرمشهر نمادی از مهمترین دستاورد و برگ برنده ژئوپولتیک و سیاسی رژیم بعث عراق بود، استمرار اشغال خرمشهر برای رژیم حاکم عراق دو مزیت عمده داشت. نخست آنکه ادعای عراق بر حق حاکمیت بر اروند رود را تثبیت میکرد و دوم خرمشهر به علت فقدان عمق استراتژیک در مناطق جنوبی خصوصا در بندر عراقی بصره، خاکریزی حیاتی برای عراق به حساب میآمد. از همین رو ارتش بعثی، خرمشهر را تبدیل به دژی نفوذ ناپذیر کرده بود. صدام به خوبی میدانست با وجود رودخانه بزرگ اروند، عراق نیازمند مبدا شروعی برای آغاز عملیاتهای خود در خاک ایران و از شرق این رود بزرگ است و خرمشهر با همین تحلیل تبدیل به مبدا پشتیبانی و شروع عملیاتهای نیروهای بعثیها شده بود و از همه مهمتر انکه صدام به خوبی آگاه بود مهمترین هدف نیروهای ایرانی آزادسازی خرمشهر است.
شهید معینیان مسول وقت اطلاعات قرارگاه نصر در رابطه با اقدامات عراق جهت پدافند خرمشهر میگفت: «عراق برای پدافند خرمشهر، یک طرح شبیه طرحی که اسرائیل برای کانال سوئز داده بود، ایجاد کرد، بدین شکل که مقابل خرمشهر را از طرف رودخانه، کاملا از لحاظ پدافندی تقویت کرد تا از عبور رزمندگان اسلام از آن رود به داخل خرمشهر، ممانعت به عمل آورد.»
از سوی دیگر داخل شهر استحکامات ویژهای در کنار مین گذاری تدارک دیده شد حتی عراق برای جلوگیری از هلی برد نیز تلاشهای مهندسی فراوانی را انجام داده بود که از این جمله میتوان به کارگذاشتن تیرهای بتنیـ میلگرد وحتی کار گذاشتن خودروهای مردم به صورت عمودی اشاره کرد تا اصولا هیچ چرخبالی امکان نشستن نیابد.
حضور لشکر ۶ زرهی عراق از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه، لشکر ۵ مکانیزه از غرب اهواز تا روستای سید عبود، لشکر ۱۱ پیاده از سید عبود تا خرمشهر، لشکر ۳ زرهی در شمال خرمشهر در کنار تیپ ۱۰ زرهی در شرق بصره جهت احتیاط نیز خیال صدام را از حفظ خرمشهرآسوده کرده بود. بر اساس برآورد قرارگاه مرکزی کربلا استعداد کلی نیروهای دشمن در منطقه حداقل به شرح زیر بود:
۳۶ هزار نیروی پیاده، ۱۴۳۵ دستگاه تانک، ۱۳۳۰ دستگاه نفربر، ۵۳۰ قبضه توپ که با محسبات عراق با توجه به اقدامات مهندسی و عوارض طبیعی همچو رودخانه کرخه کور در شمال؛ رودکارون در شرق و اروند از جنوب و هور الهویزه در غرب و از سوی دیگر آبگرفتیهای مصنوعی در جنوب غربی اهواز و شمال رودخانه کرخه شرایط معمول نظامی را به نفع دفاع از دژ بعثیها تغییر داده یود.
تنها به عنوان نمونه حسن باقری فرمانده قرارگاه نصر با توجه به اهمیت و دشواری عبور از رودخانه کارون تاکید میکند: «اهمیت حمله در این نکته بود که عبور از یک رودخانه به عرض ۲۳۰ متر و سپس نفوذ در عمق دشمن به وسعت ۳۰ کیلومتر، آن هم با به کار گیری یک نیروی پیاده، همزمان انجام میگرفت؛ حال آنکه در عرف متداول ارتشهای حرفهای دنیا، نفس عبور از رودخانه برای واحدهای نظامی، خود در حکم یک عملیات محسوب میشود؛ یعنی اگر به یک واحد نظامی بگویند از رودخانه عبور کن، دیگر این واحد قبول نمیکند که بعد از عبور از رودخانه بلافاصله یک عملیات نظامی هم انجام بدهد؛ چنان که خود عراق هم زمانی که میخواست آبادان را محاصره کند، سه روز طول کشید تا از کارون عبور کرد»
وقت، وقت حمله است
ایران روی دور برد افتاده بود، ضربات مهلک وارده بر سپاه چهارم دشمن در جریان نبرد فتح المبین، رژیم بعثی عراق را در بحران قرار داده بود؛ چراکه تنها ظرف شش ماه نیروهای ایرانی با اجرای پنج عملیات توانسته بودند بخشهای مهمی از سرزمینهای اشغالی را آزاد کنند؛ در جبهه غرب دو طرح عملیاتی کربلا هفت و کربلا ده با عناوین مطلع الفجر و محمد رسول الله (ص) به مورد اجرا گذاشته شده که در نتیجه لشکر ۴ پیاده کوهستانی، لشکر۷ پیاده کوهستانی، لشکر ۸ پیاده و لشکر ۶ زرهی عراق آسیبهای جدی خورد بود. در جبهه جنوب نیز عملیات شکست حصر آبادان (ثامن الائمه) عملیات کربلا یک (طریق القدس) و سرانجام کربلا دو (فتح المبین) موجبات بیرون راندن عراق از قسمتهای وسیعی از خاک کشور شده بود. همچنین در جریان این نبردهای سنگین لشکر ۱۰ زرهی، لشکر ۱ مکانیزه، لشکر ۹ مکانیزه و لشکر ۳ زرهی متحمل خسارت سهمگینی شدند.
نتیجه این پیروزیها قبل از عمیلات آزاد سازی خرمشهر روحیه بالای طرف ایرانی و از سوی دیگر ترس و تضعیف نیروهای بعثی و تلاش برای احیا لشکر شکست خودره عراق بود. شهید صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش در همین خصوص معتقد بود: «در آن زمان بیشتر از همه بعد روحی و روانی بود که حاکم میشد و درست عکس همین حالات را در دشمن میدیدیم؛... این دلیل پیروزی ما بود»
خرمشهر ما داریم میآییم
۲۶ روز تمام عملیات در منطقه به وسعت ۸ هزار کلیومتر مربع برای آزاد سازی بیش از ۶ هزار کیلومتر مربع از جمله اهداف عملیات بیت المقدس بود.
سه قرارگاه کلی وظیفه راهبردی عملیات را به عهده گرفتند.
۱: قرارگاه قدس به فرماندهی سرهنگ ستاد سیروس لطفی و برادر احمد غلامپور در منطقه شمالی عملیات وظیفه داشتند با عبور از رودخانه کرخه کور دشمن را درگیر نگاه دارند تا دو قرارگاه دیگر با توجه به اصل غافلگیری به اهداف خود برسند. قرارگاه قدس شامل لشکر۱۶ زرهی ارتش متشکل از۳ تیپ وهمچنین تیپ مستقل ۵۸ ذولفقار ارتش در کنار تیپهای ۳۱ عاشورا، ۲۱ امام رضا، نور و ۴۱ ثارالله از سپاه پاسداران بود.
۲: قرارگاه فتح به فرماندهی سرهنگ زرهی ستاد مسعود منفرد نیاکی و برادر رشید علینور در جبهه میانی قصد داشت با عبور از رودخانه کارون و رسیدن به جاده اهواز خرمشهر و پیشروی به سمت خرمشهر، در کنار قرارگاه نصر موظف بودند ضمن آزاد سازی خرمشهر مرزهای بین المللی ایران را احیا کنند. این قرارگاه نیز شامل لشکر ۹۲زرهی و دو تیپ ۳۷ زرهی و ۵۵ هوابرد از ارتش و سه تیپ ۱۴ امام حسین ۸ نجف اشرف و ۲۵ کربلا از سپاه پاسداران بود.
۳: قرارگاه نصر به فرماندهی سرهنگ پیاده حسین حسنی سعدی و برادر حسن باقری در جبهه جنوبی وظیفه داشت با عبور از کارون به سمت خرمشهر پیشروی کند. قرارگاهی که شامل لشکر ۲۱ حمزه و تیپ۲۳ نوهد از ارتش در کنار تیپهای ۲۷ محمد رسول الله، ۴۶ فجر، ۲۲ بدر، ۷ ولیعصر بود.
آمار نیروهای شرکت کننده ارتش و سپاه در این عمیلات بر حسب گردان نیز به این شرح است: نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی با ۲۴ گردان زرهی و مکانیزه و ۱۵ گردان پیاده، جمعا نزدیک به ۴۰ گردان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با ۸۵ گردان پیاده بود.
عبور از رودخانه میبایست به سرعت انجام میپذیرفت چراکه عدم سرعت کافی میتوانست نیروهای بعثی را متوجه رودخانه کند و خط پدافند ممتد در فاصله ۷ کیلومتری کارون میتوانست تبدیل به محل قتل وگاه نیروهای ایرانی شود.
در کنار شجاعت و روحیه بالای نیروهای ایرانی باید به توان مهندسی رزمی نیروهای خودی هم اشاره کرد که اگر نبود مجاهدتهای سنگر سازان بیسنگر در جهاد سازندگی، مهندسی سپاه و ارتش عبور ظفرمندانه از کارون غیر ممکن بود.
از سوی دیگر تیز پروازان هوانیروز با پروازهای متعدد یعنی در حدود بیش از ۲ هزار سورتی پرواز ضمن انجام پوشش هوایی مجروحین عملیات را منتقل میکردند وهزاران نیروی تازه نفس را در عرض یک شب از مشهد به جنوب منتقل کردند که در نوع خود رکوردی بینظیر به حساب میآمد. همچنین باید به مجاهدت رزمندگان مشغول در واحدهای توپخانه و پدافند هوایی نیز اشاره کرد.
نفسها در سینه حبس شد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد
سرانجام عملیات بیتالمقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ همزمان با روز میلاد امیر المومنین با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی آغاز شد. شهیدآیتالله صدوقی و مرحوم آیتالله مشکینینیز در کنار فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه کربلا حضور داشتند عملیات بیتالمقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر میتوان تقسیم کرد:
مرحله اول؛ جاده حیاتی
در محور قرارگاه قدس یعنب شمال رودخانه کرخه کور به دلیل هوشیاری نیروهای عراقی و وجود استحکامات متعدد از جمله کانالهای عمیق، میدانهای متعدد مین چند ردیف سیم خاردار و خاکریزهای ممتد که بااتش سنگین دوشکاها و تیربارها پشتیبانی میشد، پیشروی نیروها را متوقف کرده بود؛ در این میان تنها تیپهای ۴۳ بیتالمقدس و ۴۱ ثارالله موفق شدند از مواضع اشغالگران بعثی عبور کرده و منطقهای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگانها باعث شده بود که فشار شدید نیروهای عراقی برآنها وارد شود.
در محور قرارگاه فتح، یگانهای خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز –خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات عراق در جاده مذکور پرداختند.
در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود باتلاق در کنار جاده اهواز –خرمشهر و هم چنین تمرکز نیروهای عراقی در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند.
صدام به کلیه نیروهای عراقی آماده به پاتک اینچنین پیام داد «کلیه نیروهایی که مواضع و استحکامات خود را از دست دادهاند باید ظرف امروز و امشب دوباره از دشمن پس بگیرند، در غیر اینصورت محاکمه انقلابی خواهند شد»
عراق راهی جز بازپس گیری جاده نداشت چراکه عارضه و ارتفاع جاده تنها جانپناه نیروهای ایرانی بود و در صورت سقوط جاده پاکسازی تا سر پل کارون امر دشواری نبود. تیپ ۱۰ زرهی دشمن برای تصرف جاده وارد عمل شد و جنگ سختی در گرفت نیروهای ایرانی نه نیروی زرهی کارآمدی داشتند و نه از پشتیبانی مناسب برخوردار بودند و جنگ تن با تانک درگرفت حتی تانکهای عراقی به روی جاده هم رسیدند و سقوط جاده به معنای شکست عملیات به حساب میآمد اما تنها مقاومت و سلحشوری رزمندگان بود که معادلهها را تغییر داد و پاتک دشمن را با شکست مواجه کردند و رخنهها ترمیم شد. تا تاریخ دفاع از ایران زمین سلحشوری امثال احمد کاظمیها و حسین خرازیها را در کنار برادران ارتشی در این محور حساس و حیاتی ثبت کند.
نبرد رزمندگان اسلام با اشغالگران بعثی در حالی صورت گرفت که نیازهای اولیه رزمندگان هم گاها تامین نشده بود محمد ابراهیم همت جانشین فرماندهی تیپ۲۷ ماجرا را اینچنین روایت میکند: «به غیر از مسئولین تدارکات خود من و حاج احمد [متوسلیان] هم پیگیر بودیم تا برای بچهها قمقمه تهیه کنیم به مسولین آنجا [قرارگاه نصر] گفتیم که نیروی ما میخواهد ۱۷ کیلومتر در شب اول حمله از غرب کارون تا جاده اهوازـخرمشهر پیاده روی کند. داد و بیدادمان هم خیلی زیاد بود. میگفتیم این نیرو چگونه میتواند تشنگی بکشد و بجنگد؟! جواب دادند: قمقمه نیست وقتی نیست ما چه کاری قادریم برای شما انجام بدهیم؟ آقا، امام حسین (ع) چطور میجنگید؟ ما هم به تاسی از ایشان، اگر حتی دست خالی هم باشیم، باید بجنگیم. حتی خود برادر محسن [رضایی] هم ناچار به مداخله شد. خلاصه وقتی دیدیم وضع اینطور است، دیگر اصرار نکردیم.»
مرحله دوم؛ یک خیز به سوی بصره معادله را تغییر داد
در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاههای فتح و نصر از جاده اهواز –خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت ۲۲: ۳۰ روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگانهای قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای عراق، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند.
عراق با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای ۵ و ۶ خود را به عقب کشاند. به نظر میرسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر؛ خصوصا انکه به علت عدم تدارک خطوط دفاعی بصره احتمال سقوط این شهر به بهای حفظ مناطق اشغالی وجود داشت.
در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای عراق، تعدادی از آنها را که عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز –خرمشهر تا انتهای جنوب منطقهای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شد و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند و قرارگاه قدس توانست به قرارگاه نصر ملحق شود.
سردار رحیم صفوی معاونت وقت عملیات قرارگاه کربلا علل عقب نشینی دشمن را اینچنین شرح میدهد «۱: ما با یک خیز، به جاده خرمشهر ـ اهواز رسیدیم و با خیز دوم به مرز، لذا دشمن پیش بینی میکرد که با خیز سوم عقبهاش بسته خواهد شد بدین علت برای نجات نیروهایش عقب نشینی کرد.
۲: دشمن جهت تک ما را به سمت بصره مشاهده میکرد، لذا حضور نیروهایش در شمال و جنوب منطقه، فلسفه حضورش را از دست داد و به این خاطر نیروهایش را برای پدافند بصره عقب کشید.»
مرحله سوم؛ نفسها در سینه حبس ماند
در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز ۱۹ اردیبهشت۱۳۶۱ عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندیاش و از سوی دیگر خستگی نیروهای خودی؛ رزمندگان در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز منجر به عدم فتح شد. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگانها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.
مرحله چهارم؛ اسرایی که تمام نمیشدند
سرانجام در ساعت ۲۲:۳۰ در ۱خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگانهای دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگانهای دشمن بود.
در روز ۲خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگانهایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.
با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکانهای رزمنده، در صحنه عملیات بیتالمقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقیها بر روی اروندرود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزندهای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند وتوانست با کمترین تلفات، دهها فروند هواپیمای عراقی را ساقط کند.
در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، شهر را از نیروهای عراقی پاک سازی کنند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند.
از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایقها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آنها غرق شدند.
نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیمه بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه ۳ بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه –خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند.
در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی بر خلاف انتظاردشمن از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد.
در این شرایط احمد زیدان فرمانده نیروهای مستقر در خرمشهر بر روی مین رفته و کشته شد و عملا نیروهای عراقی روحیه خود را تماما باخته بودند.
در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. همچنین واحد تبلیغات و جنگ روانی طرف ایرانی با دعوت به تسلیم شدن نیروهای عراقی تردید جدی را در دل سربازان اشغالگر بعثی ایجاد کرد. از همین رو واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت در آمدند. در ساعت ۲ بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد و این شهر مقاوم که پس از ۴۵ روز پایداری و مقاومت در ۴ آبان ۱۳۵۹ به اشغال عراق درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) در ظرف ۴۸ ساعت آزاد شد.
هر چند آمارهای متعدد و متفاوتی در خصوص تلفات نیروهای عراقی وجود دارد اما به روایتی، لشکر بعثی در جریان آزادسازی خرمشهر حدود ۱۶ هزار کشته و زخمی داد و همچنین ۱۹ هزار نفر نیروی عراقی نیز به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند.
رزمندگان در اولین اقدام خود پس از آزاد سازی شهر نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند با انتشار خبر آزادسازی خرمشهر ایران یکسره جشن و سرور شد.
گزارش از محمد رحمانی