به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، صحبت های همسر شهید مدافع حرم سردار رشید رشوند را در زیر می خوانید:
چند روزی بعد از ازدواج، شهید رشید به من گفت من سه آرزو دارم و دلم می خواهد برای تحقق این آرزوهایم مرا همراهی کنی. گفت زمانی یکه سپاه بودم با چند تن از دوستان سپاهی تصمیم گرفتیم یکی از کلیه هایمان را به بیمار نیازمندی تقدیم کنیم. آرزوی دومم این است که به مردم مظلوم فلسطین کمک کنم و عازم لبنان شوم و سومین آرزویم این است که شهید شوم. من آن روز به او قول دادم برای برآورده شدن هریک از آرزوهایش تلاش کنم و هیچ گاه مانع رسیدن به آرزوهایش نباشم.
19 نوروز خانه نبود همسر شهید ادامه می دهد: 25 سال باهم زندگی کردیم. شاید شش سال عید نوروز درکنار هم بودیم. رشید رشوند ایام نوروز را برای روایتگری درکنار راهیان نور بود. همواره درحال فراگیری بود و هرآنچه می آموخت به سایر رزمندگان سپاهی آموزش می داد. به غواصی علاقه داشت و در این رشته یکی از موفق ترین ها بود. یکی از آرزوها و شروط همراهی من و شهید با یکدیگر، هدیه یکی از کلیه هایش بود. یک روز در مراسم عروسی یکی از بستگانم با خانمی روبه رو شدم که سه دختر داشت و حدودا ده سال از من بزر گتر بود. آن خانم که از بستگان دور ما به شمار می رفت، رنگ به صورت نداشت. از او درباره وضعیت جسم یاش پرسیدم، متوجه شدم که هردو کلیه خود را از دست داده و دیالیز می کند. شب موضوع را با همسرم درمیان گذاشتم و او نیز از اینکه کسی از فامیل پیدا شده تا نذرش را ادا کند، خوشحال شد. شهید رشید رشوند تمایل نداشت که هیچ یک از افراد فامیل بداند او دهنده کلیه است. از این رو این مسأله تا بعد از عمل جراحی مخفی ماند.
شهید رشوند که همیشه علاقمند بود بهترین ها را به دیگران ببخشد، به دکترش گفته بود که کلیه سمت راست او را به خانم گیرنده پیوند بزنند، اما دکتر گفته بود که کلیه سمت راست به دلیل اهمیتش باید برای دهنده باقی بماند، لذا پیشنهاد کرده بودند که کلیه سمت چپ را اهدا کند. بعد از انجام آزمایشها و مشابه بودن بافتهای خونی که ازنظر پزشکان نیز تعجب آور بود، معلوم شد به دلیل اینکه کلیه سمت چپ شهید رشید رشوند دو شاخه رگ دارد، امکان هدیه کردن این کلیه نیست. از این رو پزشک به همسرم گفته بود اگر می خواهی و در صورت تمایل، کلیه سمت راستت را هدیه کن. شهید رشید رشوند در پاسخ پزشک گفت: من که از اول گفتم اگر م یخواهید چیزی هدیه کنید، باید بهترین آن را هدیه کنید. یک هفته از عمل پیوند کلیه گذشته بود که اطلاع دادند بدن خانم پیوند گیرنده، کلیه را پس زده است. هیچگاه آن شب را از خاطر نمی برم. شهید رشید رشوند با آنکه خود نیز جراحی شده بود، به پشت بام منزل رفت و در محضر خداوند یکتا عبادت کرد. نمی دانم در آن سکوت و نجوای شبانه بین او و خدایش چه گذشت، اما هرچه بود، چندساعت بعد از بیمارستان تماس گرفتند و مژده دادند که کلیه در جای خود قرار گرفته و حال بیمار مساعد است.
نتیجه ملاقات با سردار سلیمانی
شهید رشید رشوند علاقه مند به فراگیری مطالب و حرفه ها و هنرهای مختلف بود. چتربازی را آموخته بود، اما عاشق غواصی بود. از این رو به او کمک کردم تا فارغ از دغدغه های منزل و بچه ها به آنچه دلش می خواهد برسد. او در آموزش غواصی نفر اول شد و بارها به مناطق مختلف برای غواصی اعزام شد، حتی برخی اوقات با کمک دوستانش برای بیرون کشیدن اجسادی که در رودخانه ها یا در سدها افتاده بودند، عازم می شد. وی برای کار سخت غواصی نه تنها از خانواده های متوفی پولی دریافت نمی کرد، بلکه حتی هزینه کپسول های اکسیژن را از جیب شخصی اش می پرداخت که مبادا ریالی از بیت المال با پول او آمیخته شود. شهید رشید رشوند هنگامی که نتوانست به آرزویش برای مبارزه با رژیم صهیونیستی برسد و زمانی که موضوع ورود تکفیر یها به سوریه را شنید، همه جانش بی قرار رفتن شد. با آنکه گذرنامه نداشت، به هر دری زد تا توانست رضایت رفتن به سوریه را به همراه گذرنامه به دست آورد. او معتقد بود با توجه به دوره هایی که گذرانده و تسلط به زبان عربی، می تواند به مردم سوریه کمک کند. از سال 92 تا سال 94 که موفق به رفتن به سوریه شد، لحظه ای دست از تلاش برنداشت. من نیز برای رفتن او به سوریه و رسیدن به آرزویش یک روز به یکی از فرماندهان رده بالایش در عیادت از یکی از بیماران اصرار کردم که هرطور شده کار او را درست کنند. آن روز وقتی شهید رشید رشوند متوجه شد که من از فرمانده چنین مسأله ای را خواستم، بسیار خوشحال شد که در راه رسیدن به آرزوهایش درکنارش هستم. او چندهفته ای بعد از رفتن به سوریه موفق شده بود با سردار سلیمانی ملاقات کند. دوستان و هم رزمان شهید می گفتند آنقدر را هکارهای جنگی خوبی ارایه می داد که همه سعی می کردیم از راهبردها و تاکتیک های نظامی اش استفاده کنیم.
خواب دید شهید می شود
شهید رشوند چند روزی قبل از شهادت با همسر برادرش که همسر جانباز نخاعی است، تماس گرفت و علی رغم اینکه ایشان در یک جلسه مذهبی شرکت کرده بود، اصرار کرد که خوابش را تعبیر کند. شهید گفته بود: خواب دیدم درحال کندن قبر در حیاط جمکران هستم. در اینحال با خودم فکر می کردم که برای چه کسی قبر م یکنم، تا خواستم سنگ لحد را بگذارم، از مناره مسجد صدای اذان را شنیدم؛ همچنین از داخل قبر هم صدا آمد که درحال کندن قبر خودت هستی. آن زمان دیدم که قرص ماه کامل بود. همسر برادرش خواب را اینگونه تعبیر می کند که شهادت شما تأیید شده است. شهید رشید رشوند از جمله شهدایی بود که داعش برای سر او جایزه تعیین کرده بود و همواره به دنبال به شهادت رساندنش بود. شهید رشید رشوند در 6 آذر سال 94 درست در نیمه ماه صفر در شهر حلب برای کمک به دوستانش در عملیاتی که وظیفه ایشان نبود، به وسیله خمپاره ای که ازسوی تروریست ها به سمتشان شلیک شد، به شهادت رسید.