امروز خواصِ بی خواص، مقابل ولی فقیه زمان ایستاده‌اند

ادعای داشتن بصیرت آسان است، اما وقتی محک تجربه به میان می‌آید، روشن خواهد شد چه کسی بصیر است و چه کسی نیست!
کد خبر: ۲۱۹۷۸۳
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۳ - 31December 2016
گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ امروز اول ربیع‌الثانی مصادف با قیام توابین به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی است که بعد از قیام کربلا و به خون‌خواهی شهدای عاشورا شکل گرفت. شکل‌گیری این حادثه متضمن درس‌های بزرگی است، برای بصیرت بخشی که در زمانه ما در حکم کیمیایی است که برای یافتن و نگه داشتن آن باید زحمت فراوانی کشید.

قیام توابین؛ نوشدارویی دیرهنگام

پس از حادثه عاشورا و تنهایی امام حسین (ع) و عدم يارى آن حضرت از سوى شیعیان، حالتی توأم با سرخوردگى و پشيمانى در آن‌ها بوجود آمد. این حالت در كوفه، بزرگترين مركز شيعيان بیشتر نمود داشت.

شیعیان کوفه پس از گفت و گوها و مشورت‌ها به اين نتيجه رسيدند كه اين ننگ و ندامت را نمى‌ توانند از خود دور كنند، مگر با كشته‌شدن در راه اهداف امام حسین (ع) و گرفتن انتقام از قاتلان آن حضرت. (1)

رهبرى اين جنبش را چند تن از سران شيعه عراق، از جمله، سليمان بن صرد خزاعى، عبدالله بن وال تميمى، رفاعة بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسيب بن نجبه فزارى بر عهده گرفتند.

قيام توابين از سال 61 قمرى پس از شهادت امام حسين (ع) شكل گرفت و به تدريج فراگير شد و طرفداران بسيارى پيدا كرد. در مدت چهار سال شكل‌‌گيرى جنبش، نيرو و امكانات قابل توجهى فراهم شد. بدين منظور رهبران قيام، نخستين روز ربيع الثانى سال 65 قمرى را آغاز رسمى حركت خود از شهر بزرگ كوفه تعيين كردند.

در اين زمان، يزيد بن معاويه به هلاكت رسيده بود و مروان بن حكم در شام و غرب عالم اسلام و عبدالله بن زبير در مكه و شرق و جنوب عالم اسلام، حكمرانى مى‌كردند و شهر كوفه نیز در سيطره عبدالله بن زبير و طرفدارانش قرار داشت.

در آغاز، عده اى درصدد درگير كردن توابين با عامل عبدالله بن زبير در كوفه بودند. ولى با زيركى عبدالله بن زبير انصارى، استاندار وقت كوفه و اعلام پشتيبانى وى از توابين، هيچ گونه جنگى در كوفه رخ نداد. (2)

توابين كه تعدادشان به چهار هزار نفر می‌رسید از كوفه به نخيله و از آنجا به سوى كربلا حركت كرده و پس از زیارت و توبه به خاطر تنها گذاشتن امام حسین (ع) به جزيره بین‌النهرین رفته و در منطقه عین‌الورده با سپاهيان مروان بن حكم به فرماندهى عبیدالله بن زیاد روبه‌رو شدند.

در آغاز، گروهى از توابين به فرماندهى مسيب بن نجبه فزارى با گروهى از سپاه عبيدالله بن زياد درگير که به شکست شاميان منجر شد.

عبيدالله بن زياد براى بار دوم سپاهى با دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى حصين بن نمير به نبرد توابين فرستاد و اين بار نيز پيروزى با توابين بود؛ ولى تاريكى شب، مانع پيروزى نهايى آنان شد.

بار سوم عبيدالله بن زياد در همان شب با تمام نيرو و تجهيزات جنگى به نبرد توابين رفت که در این نبرد سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه به شهادت رسيدند. (3) رفاعة بن شداد بجلى به همراه عده‌اى اندك از توابين از تاريكى شب استفاده كرده و خود را از آن واقعه هولناك نجات داده و به كوفه برگشتند.

در کنار امام بودن مصونیت نمی‌آورد

بصیرت یعنی شناخت زوایای پنهان و دور از ذهن در جریاناتی که در جامعه پیش می‌آید و درست و به موقع عمل کردن چیزی بود که در خواص جامعه شیعی دهه ششم صدر اسلام وجود نداشت و تنها عده کمی از یاران امام حسین (ع) از آن بهرمند بودند.

کسانی مثل ابوعبید مختار ثقفی در زندان بودند، امثال ابراهیم بن مالک اشتر در شک و دودلی به سر می‌بردند و کسانی چون سلیمان بم صرد خزاعی همچنان درگیر اگرها و مگرها و مصلحت‌ها بودند. در جبهه مقابل عمرسعدها نیز به طلب دنیا امام را رها کردند. کسانی چون حر بن یزید ریاحی نیز بودند که هر چند برگشتند و توبه کردند و از جانب امام پذیرفته شدند، اما این دیر برگشتن‌ها در جای خود سبب ایجاد موانعی در راه امام شد.

در میان نام‌های برده شده سلیمان بن صرد خزاعی و هم‌پیمانانش سنگینی بیشتری دارند. این خواص با آنکه شرایط را درک می‌کردند، ایمان قلبی به امام زمان خویش داشتند، دشمن را می‌شناختند، اما اسیر مصلحت‌ها شدند و دیر عمل کردند.

بعد از کشته شدن امام در کربلا و تصمیم این گروه جا مانده برای قیام چه فایده‌ای برای امام دارد حتی اگر توبه آنها پذیرفته شود. حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از میان همین شیعیان بصیر بلند شدند و شبانه خود را به امام رساندند، حتی عده‌ای با تظاهر لباس رزم یزیدیان را پوشیدند و به کربلا رفتند و در آنجا خود را به سپاه امام رساندند.

بصیرت فقط این نیست که واقف به امور باشیم شکل دوم بصیرت این است که توقف نکنیم. چرا که امام نمی‌ایستد او همواره در حرکت و انقلاب است برای بهتر شدن اوضاع امت اسلام. از همین روست که مقام معظم رهبری در بیانات‌شان در جمع فرماندهان لشکر 27 محمدرسول‌الله (ص) فرمودند: «اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا می‌کند و دیگر حسین‌بن‌علی‌ها (ع) به کربلاها کشانده نمی‌شوند .اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند، اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد.»

آنچه که در سال 1388 در کشور رخ داد، امتحانی الهی برای ایرانیانی بود که باید نسبت خود را با انقلاب تعیین می‌کردند. علاوه بر این، امتحانی برای خواص و ذخایر انقلاب بود تا مردم ببینند این ذخایر چقدر برای روزهای فتنه کارساز هستند یا نه؟ همچنین برای خواص نیز محکی بود تا اخلاص خود را بسنجند.

خوشبختانه در تاریخ عاشورا و وقایع بعد از آن، آنقدر شخصیت‌های متنوع و گوناگونی وجود دارد که شناخت فتنه و راه برون رفت از آن برای زمانه ما آسان است. شمر بن ذی‌الجوشن یکی از همین خواص است. او در جمل و صفین در رکاب امام علی (ع) شمشیر می‌زد و جانباز شد. روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) قرار گرفت. شمر از قاریان قرآن بود 16 بار با پیاده به حج رفت، اما جایگاه او در لحظه‌ای که باید باشد، چگونه بود؟

با وجود انذارهای امام در لحظه لحظه‌‌ای که با دشمن روبه‌رو می‌شد، همه آن خواصی که اهل تدبر و تهجد بودند، سعی می‌کردند چیزی نشنوند. با این تفاسیر چگونه وجود امثال شمر کنار امام علی (ع) و مقابل امام حسین (ع) را درک می‌کنیم، اما درک اینکه کسی همنشین امام خمینی (ره) باشد و مقابل ولی فقیه زمان باشد، ثقیل است. مگر در کنار امام خمینی (ره) بودن مصونیت می‌آورد؟

حضور در کنار پیامبر (ص) بودن و امام علی (ع) و امام حسن (ع) بودن هر چند وجاهت داشت، اما تضمینی نبود که یکی از همین خواص روی سینه امام حسین (ع) ننشیند. عده‌ای از همین سران فتنه و همفکران آن‌ها و نیز کسانی که هم‌اکنون سنگ فتنه‌گران را به سینه می‌زنند، روزگاری در صف اول سربازان امام خمینی (ره) بودند. حماسه 9دی در مقام عاشورایی بود که در حمایت از مقام ولایت فقیه در جایگاه مقام ولایت پیامبر و امامان بعد از ایشان شکل گرفت.

هر کس در این صف و در این قیام مردمی بود، در صف عاشوراییان قرار گرفت و هر کس در مقابل این قیام ایستاد به امثال ابن زیاد و شمر و عمر سعد در مقام امامان شر اقتدا کرده است. خوانش چند باره واقعه عاشورا، حقایق بسیاری از جامعه امروز ما را روشن خواهد کرد.

منابع

1، 2، 3 ـ المنتظم فى تاريخ الامم والملوك، ج 6، ص 28.

انتهای پیام/ 161

.

نظر شما
پربیننده ها