روایت نویسنده «رویای نیمه شب» از دیدار با رهبر انقلاب

نویسنده رمان «رویای نیمه شب» ماجرای دیدار خود با رهبر معظم انقلاب را تشریح کرد.
کد خبر: ۲۲۲۰۰۱
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۱ - 16January 2017
روایت نویسنده «رویای نیمه شب» از دیدار با رهبر انقلاببه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، حجت‌الاسلام مظفر سالاری نویسنده رمان «رویای نیمه شب» که در آخرین دوره مسابقه کتابخوانی «کتاب و زندگی» معرفی شده بود، به دیدار اخیر خود با رهبر انقلاب اشاره کرد و گفت: روز سه‌شنبه 14 دی، رئیس حوزه هنری تماس گرفت و برای دیدار پنجشنبه 16 دی که اهالی فرهنگ با رهبر معظم انقلاب داشتند، به من خبر داد.

دعوت به دیدار با رهبر انقلاب

وی افزود: من تعجب کردم و علت این دعوت را سوال کردم و گفتند بالاخره شما هم دعوت شده‌اید. من چهارشنبه شب از یزد حرکت کردم و از آنجا که به من گفته شده بود که دیدار بعد از ظهر است برای ساعت 20 پنجشنبه بلیط بازگشت تهیه کردم.

نویسنده کتاب «قایق راندن به اقیانوس» گفت: وقتی تهران رسیدم به حوزه هنری رفتم البته به من گفته شد بیا جلوی بیت رهبر معظم انقلاب که من گفتم آشنا نیستم و به این خاطر به من گفته شد که به حوزه هنری مراجعت کنم. اینجا متوجه شدم که دیدار بعد از نماز مغرب و عشا است و همین سبب شد اعلام کنم که من برای بازگشت بلیط تهیه کرده‌ام.

او گفت: اولین بار بود که با علیرضا قزوه و مرتضی امیری اسفندقه رو در رو شده بودم که با آنها به سمت بیت رهبر معظم انقلاب حرکت کردیم. امیری اسفندقه را فرد صاف و بی‌شیله پیله‌ای یافتم. خانم‌ها بهناز ضرابی‌زاده نویسنده کتاب «دختر شینا» و منیژه آرمین نیز قرار بود در این دیدار شرکت کنند.

دیدار با پدر مهربان

این نویسنده گفت: وقتی رسیدیم، پس از گذر از بخش حفاظت شده، وارد اتاقی شدیم که قرار بود دیدار آنجا صورت بگیرد. ما در اتاقی که یک سجاده و یک صندلی نیز در کنار آن قرار داشت، نشستیم. قبل از اذان آقا تشریف آوردند و مانند یک پدر مهربان در جمع حاضر شدند و پشت به قبله و رو به ما نشستند و قبل از آغاز نماز با افراد احوال‌پرسی کردند.

سالاری گفت: بعد از اذان صف تشکیل شد و از آنجا که من مسافر بودم و باید نماز شکسته می‌خواندم در صف دوم ایستادم. قبل از آغاز نماز فردی که پشت رهبر انقلاب ایستاده بود با توجه به جای خالی که در کنارش بود برگشت و به من اشاره کرد که جلو بروم که خب شاید به خاطر ملبس بودن بیا محاسن سفید به من اشاره کرد. من به فردی که پشت آقا ایستاده بود گفتم از آنجا که شما در نقطه صفر ایستاده‌اید و اتصال نماز با شما برهم نمی‌خورد جایتان را به من بدهید تا من بتوانم نماز عشا را نیز پشت ایشان بخوانم که با مهربانی لبخند زد و گفت جای من اینجاست و باید اینجا بایستم و فهمیدم این فرد چهارشانه و قد بلند محافظ رهبر انقلاب است.

معرفی و احوالپرسی آغاز می‌شود

نویسنده رمان «رویای نیمه شب» پس از اتمام فریضه، صندلی را به دیوار تکیه دادند و ایشان رو به جمعیت نشستند و من در موقعیت مقابل رهبر انقلاب نشسته بودم. در این بین ظاهرا علیرضا قزوه به مدیر جلسه گفته بود که من بلیط دارم و اگر در اثنای جلسه رفتم علتش بلیط قطار است. مدیر جلسه افراد را معرفی می‌کرد و هرکدام را که نمی‌شناخت توسط میثم نیلی معرفی می‌شدند و رهبری با آنها احوالپرسی می‌کردند.

او اضافه کرد: یک ساعت طول کشید تا نوبت به من رسید و با خود فکر نمی‌کردم رهبر انقلاب من را بشناسند و افسوس می‌خوردم که رهبری افراد را می‌شناسند ولی من در این بین جایگاهی ندارم. البته می‌دانستم شهرستانی بودن و دوری از مرکز یکی از عواملی است که من ناشناس بوده‌ام و با خود می‌گفتم کاش بیشتر فعالیت کرده بودم و آثار بیشتری داشتم تا ایشان من را نیز به واسطه آثارم بشناسند.

نامم را زیر لب تکرار کردند

سالاری گفت: وقتی نوبت به من رسید زمانی که اسم من برده شد، در کنارش نام کتاب «قایق راندن به اقیانوس» هم مطرح شد. کتابی که پس از سفر سال 86 رهبر انقلاب به یزد از سفر ایشان نوشتم. با این کتاب معرفی شدم و با کمال تعجب متوجه شدم که رهبری ابرو بالا دادند و با حالت خوشحالی نام من را چند بار زیر لب تکرار کردند و این ناشی از شناخت ایشان بود و فهمیدم که ایشان من را می‌شناسد. ایشان از آن کتاب «قایق راندن به اقیانوس» هم تعریف کردند و فرمودند: «کار قشنگ و خوبی بود».

وی افزود: من به سفر 9 سال پیش ایشان اشاره کردم که به یزد تشریف آورده بودند و ایشان فرمودند «شما قایق‌ران آن قایق بودید و من نیز گفتم شما اقیانوس آن هستید». بعد از آن صحبت راجع به «رویای نیمه شب» شد. من گفتم هفته گذشته در ششمین جشنواره کتاب دین و پژوهش‌های برتر جایزه گرفتم و ایشان تبریک گفتند.

کتاب را به اطرافیان توصیه کردم

این نویسنده به اشاره رهبر انقلاب به این کتاب اشاره کرد و گفت: آقا از کتاب «رویای نیمه شب» تعریف کردند و سخن ایشان این بود که این رمان اصولی بود و فهمیدم که ایشان این کتاب را خوانده‌اند. ظاهرا فرمودند که این کتاب را به اطرافیان توصیه کرده‌اند.

او اضافه کرد: من به شمارگان این کتاب که در مسابقه «کتاب و زندگی» معرفی شده بود نیز اشاره کردم و حواشی آن را برای ایشان بازگو کردم، که موجب خوشحالی ایشان شد. ضمنا یک نسخه از چاپ 65 «رویای نیمه شب» را برای ایشان آورده بودم که پشت آن نوشته بودم «تقدیم به رهبر معظم و محبوبم. امیدوارم مرا از رهنمودهای خود بهره‌مند کنید»، زیرا فکر می‌کردم ایشان آن را نخوانده‌اند. کتاب را با هماهنگی مدیر جلسه به ایشان تقدیم کردم و خواستم که با رهنمودهای خودشان بنده را برای کارهای بعدی راهنمایی کنند.

سالاری در ادامه گفت: من بعدا به ذهنم رسید که آنجا که محضر ایشان رفتم موقعیت خوبی بود که از ایشان بخواهم نظرشان در مورد کتاب را بنویسند و اگر فرصت بود و می‌ماندم شاید این اتفاق می‌افتاد، ولی در همین حین مدیر جلسه اعلام کرد که آقای سالاری مسافر هستند و باید جلسه را ترک کنند و من دیدم صورت خوشی ندارد که به جای خود بازگردم و برای همین جلسه را ترک کردم.

افسوس پس از دیدار

نویسنده کتاب «قایق راندن به اقیانوس» گفت: خیلی افسوس خوردم که کاش حرف از رفتن نزده بودم و به ذهنم نرسید که بگویم ماندگار هستم. بسیار به جا بود که آنجا از بچه‌های قم و 25 سال فعالیت مطبوعاتی خود یاد می‌کردم که در محضر شیخ عبدالله حسن‌زاده فرزند علامه حسن‌زاده آملی مشغول بوده‌ام. ایشان با مجلات سلام بچه‌ها، پوپک و سنجاقک گروهی از نویسندگان، شاعران و تصویرگران کودک و نوجوان را تربیت کرده‌اند و نسلی از آنها را به جامعه تقدیم کرده‌اند و به این واسطه قم تبدیل به پایتخت دوم ادبیات کودک و نوجوان شده است و به ایشان می‌گفتم خوب است که این افراد هم خدمت شما برسند و گزارشی از فعالیت‌هایشان به شما ارائه کنند. اما با وجود اینکه این مطالب را نوشته بودم خب موفق نشدم آنها را طرح کنم.

بر اساس این گزارش رمان «رویای نیمه شب» که از سوی انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده با محوریت عشق پسر سنی مذهب به دختر شیعه به ماجرای تشرف ابوراجح حمامی به محضر مقدس ولی عصر(عج) می‌پردازد.
 
منبع: فارس
نظر شما
پربیننده ها