همه گنجينه‌های يك شهيد

گنجينه‌های شهيد خيزاب فقط البسه و كيسه‌ای خاك و پارچه‌ای قرمز نيست، گنجينه‌های او ياد و خاطره و راه و رسم زندگی است كه با ديدن يادگاری‌هايش به خوبی درك خواهيم كرد. گنجينه‌های شهدا تاريخی از مردانگی و شرف است كه بعد از خود برجای می‌گذارند.
کد خبر: ۲۲۳۱۳۲
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۳ - 23January 2017
همه گنجينه‌های يك شهيدبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهيد مدافع حرم مسلم خيزاب، فرمانده گردان يازهرا(س) بود كه مهرماه 1394 در دفاع از حريم اهل بيت به شهادت رسيد. حالا از مسلم خيزاب يادگاري به نام محمدمهدي مانده است و خاطراتي كه قرار نيست به اين زودي‌ها رنگ ببازند. آقا مسلم همسر همراهي دارد كه به وصيت او هميشه و همه جا روبند مي‌زند و ثانيه به ثانيه زندگي‌اش را به ياد مسلم گره زده است. اعظم رنجبر همسر و محمدمهدي فرزند شش ساله شهيد اكنون گنجينه‌اي از يادگاري‌هاي شهيد خيزاب را در خانه‌شان فراهم آورده‌اند كه ارزش و عياري به اندازه ياد و خاطره يك شهيد دارد.

يك آپارتمان در محله كاوه اصفهان كه مكان زندگي همسر و فرزند يك شهيد است، چند وقتي مي‌شود كه تبديل به موزه‌اي خانوادگي شده است. اين موزه را يك مادر و كودك شش ساله براي دل خودشان ايجاد كرده‌اند تا هميشه ياد عزيزشان باشند. شهيدي كه تنها متعلق به خود و خانواده‌اش نبود و دغدغه ديگران را داشت. چنانچه جان خويش را در عين جواني و اوج بالندگي در جبهه مقاومت اسلامي فدا كرد.
 
هر روز با شهيد

اعظم رنجبر همسر شهيد مسلم خيزاب كه يك‌سالي مي‌شود به وصيت اين شهيد جز با روبند در هيچ انظاري مشاهده نشده است، در خصوص «گنجينه‌هاي شهيد خيزاب» مي‌گويد: هر روز من و محمدمهدي در حالي چشم باز مي‌كنيم كه هال خانه‌مان دربست در اختيار آقا مسلم است. يك طرف لباس‌هايش پشت ويترين قرار دارند، طرف ديگر مشتي از خاك مزاري كه در آن دفن شده است و سمت ديگر پرچم سرخي كه 40 روز بر مزار شهيد خيزاب نصب شده بود. هر كدام از اين وسايل دنيايي حرف براي خود دارند. حتي براي كسي كه اولين بار آنها را مي‌بيند  چه برسد به من و محمد مهدي كه با خاطرات آقا مسلم زندگي مي‌كنيم.

«گنجينه‌هاي شهيد مسلم خيزاب» گاهي بازديد عمومي هم دارد. يك وقت‌هايي اگر از نهادهاي معتبر مثل بسيج دانشجويي يا سازمان‌هاي ديگر بخواهند با خانواده شهيد ديدار داشته باشند، از اين گنجينه نيز بازديد مي‌كنند و خود همسر شهيد توضيحات لازم را به آنها مي‌دهد. همان طور كه در گفت‌وگو با ما بخش‌هاي مختلف گنجينه را شرح داد.

همسر شهيد مي‌گويد: در معرض ديد گذاشتن يادگاري‌هاي شهيد خيزاب فكر محمد مهدي بود كه خيلي دلتنگ پدرش مي‌شود و مي‌خواست به نوعي يادگاري‌هاي او همه جاي خانه جلوي چشمش باشند. پسرم خيلي وقت‌ها روزي چند بار تمام عكس‌هاي پدر را از آلبومش در مي‌آورد و روي زمين مي‌چيند. البته خودم هم توي فكرم بود چنين كاري را انجام دهم. اما به هرحال محمدمهدي استارت كار را زد و از همان وقت شروع كرديم به چيدن وسايل شهيد در ويترين‌ها و جاي جاي خانه.

در خانه اين مادر و فرزند به هرجا كه نگاه مي‌كني نشاني از شهيد خيزاب خواهي يافت. يا تصوير اوست يا يكي از البسه و كارت شناسايي و ميز تحرير و لباس‌هاي فرم و ورزشي و. . . ميز كار شهيد خيزاب كه اغلب شب‌ها روي آن كار مي‌كرد و يادداشت برداري مي‌كرد، در گوشه‌اي قرار داده شده است. همسرشهيد در توضيح بيان مي‌دارد: با ديدن وسايل روي اين ميز مي‌توان به نكاتي از زندگي شهيد دست يافت. اول اينكه هميشه عكس بنده و محمدمهدي كنار دستش بود كه نشان از عشق و عاطفه يك شهيد به خانواده‌اش دارد. تصوير حضرت آقا هم روي اين ميز بود كه نشان از ولايتمداري ايشان دارد. نهايتاً اينكه او در ميز كارش هميشه يك چفيه داشت و نشان مي‌داد كه تا چه ميزان روحيه شهادت طلبي دارد.

پشت يك ويترين مقداري خاك ديده مي‌شود و يك پارچه قرمز. از همسر شهيد مي‌خواهيم در خصوص آنها توضيح دهد. وي مي‌گويد: وقتي مي‌خواستند پيكر مطهر شهيد خيزاب را دفن كنند من خواستم تا كيسه‌اي از خاك مزارش را به من بدهند. پرچم دور تابوت را هم برداشتم و البته پارچه قرمزي كه ۴۰ روز بر مزار شهيد بود را به شكل لاله طراحي كردم و كنار خاك تربتش قرار دادم.
 
نظرات بازديدكنندگان

بازديدهايي كه برخي از افراد از گنجينه‌هاي شهيد مسلم خيزاب داشته‌اند، باعث شده نظرات جالبي را در اين خصوص ارائه دهند. همسر شهيد نقل قولي از دانشجويان دانشگاه شهرداري دارد كه پايگاه بسيج شان را به نام شهيد مسلم خيزاب نامگذاري كرده‌اند. يكي از اين دانشجوها اظهار مي‌دارد: «به نظر بنده كه كار خيلي خوب و ايده جالبي است. آدم با زندگي شهيد آشنا مي‌شود كه چطور آدمي بود. مخصوصاً اينكه بدون هيچ مطالعه‌اي مي‌توانيم بدانيم او اهل ورزش بوده، چه شهيدي را دوست داشته و نظم و ولايتمداري‌اش به چه شكلي بوده است.»

چيدمان گنجينه شهيد خيزاب به نوعي است كه مي‌توان آن را به بخش ولايتمداري، بخش ورزش، بخش وصيتنامه، بخش نگاه شهيد به شهدا و. . . تقسيم كرد. همسر شهيد مي‌گويد: سخن و رفتار شهدا را نمي‌شود تمامش را با سخنراني تفهيم كرد. گاهي هم مي‌شود از ديگر وسايل ارتباطي مثل بينايي و حسي استفاده كرد، اما همه چيز بايد در آن گنجانده شود.
 
انگشترهاي سرخ
 
از همسر شهيد مي‌خواهيم به صورت اجمالي بخش‌هاي مختلف گنجينه را توضيح دهد. ايشان با ارائه تصاوير متعددي بيان مي‌دارد: بنده سعي كردم در هر قسمتي از اين گنجينه لباسي از خود شهيد بزرگوار بگذارم. در يك قسمت تسبيح، در يك قسمت پلاك و انگشتر‌هايش كه به خون ايشان آغشته شده و لباس‌هايي كه با خونش سرخ شده‌اند. قسمتي ديگر كارنامه‌هاي شهيد خيزاب از دوران ابتدايي تا مقطع كارشناسي را گذاشتم. كت و شلوار و كفش‌ها و دمپايي احرام و چكمه‌هاي رژه و جوراب كه دورش را خودش كش انداخته بوده در ويترين ديگري گذاشتم. همه اين تصاوير و وسايل به نوعي با شهيد خيزاب ارتباط دارند. مثلاً اين عكس كوچك قاب شده كه حضرت آقا پرچم به دستان مبارك امام زمان(عج) مي‌دهند را آقا مسلم خيلي دوست داشتند و با دستان خودشان اين قسمت كه بالاترين قسمت منزلمان بود نصب كردند. اين تابلوي كوچك هم جزئي از گنجينه‌هاي ايشان است.

در قسمت ديگري از منزل شمشير رژه‌اي ديده مي‌شود كه گويي شهيد خيزاب در مراسم مختلف از آن استفاده مي‌كرد. همچنين قرآني كه شهيد هر شب 100 آيه از آن را قرائت مي‌كرد نيز ديده مي‌شود. دستنوشته‌هاي شهيد، عكس، سجاده، جانماز، كلاه، دستكش، لباس‌هاي ورزشي و. . . هم هستند. اما اين بين يك عروسك جلب توجه مي‌كند. همسر شهيد مي‌گويد:
سال‌ها قبل با آقا مسلم سوريه رفته بوديم. هنوز بچه نداشتيم. بنده آزمايش و سونو داده بودم. نشان داده بود كه باردار نيستم. آنجا در حرم حضرت رقيه(س) سرم را خم كردم روي پاهايم و خوابم برد. در عالم رؤيا سيد بزرگواري را ديدم كه بچه هفت ماهه‌اي را به من داد و گفت اسم ايشان محمدمهدي است و براي شماست. وقتي از خواب بيدار شدم اين عروسك كنارم بود. آقا مسلم از خادم‌ها پرسيد و گفتند هديه حضرت رقيه(س) است و آقا مسلم خيلي اين عروسك را دوست داشت. از سوريه كه برگشتيم دو هفته بعد دكتر رفتم و گفتند خانم شما چهار ماهه باردار هستيد. گفتم آزمايش و سونو نشان نداد و در ضمن علائم بارداري را هم نداشتم. گفت آزمايش اشتباه نشان داده است. به هرحال خواست خدا بود كه محمدمهدي در روز نيمه شعبان و تولد حضرت مهدي به دنيا آمد. البته هفت ماهه متولد شد. ازدواج ما هم در شب نيمه شعبان بود.

تصويري از حجت‌الاسلام علي شيرازي مسئول نمايندگي ولي فقيه در نيروي قدس سپاه كه براي اولين بار سلام مقام معظم رهبري را به خانواده شهيد رسانده و محمدمهدي به همين دليل او را دوست دارد، در ميان گنجينه شهيد مسلم خيزاب قرار داده شده و همسر شهيد تأكيد دارد به معرفي اين بخش بپردازيم تا كساني كه حجت‌الاسلام شيرازي را با يك روحانی نما اشتباه گرفته‌اند، متوجه اشتباه خود شوند و مراقب قضاوت‌هايشان باشند.
 
گنجينه‌اي متعلق به همه

به هرروي اگر شهيد متعلق به همه مردم كشورمان است و امام خميني(ره) هم فرمودند مزارشان زيارتگاه اهل يقين خواهد بود، قاعدتاً يادگاري‌هاي برجاي مانده از شهدا نيز اگرچه در يك منزل شخصي باشند، تعلق خاطري براي همه ما دارد.

گنجينه‌هاي شهيد خيزاب فقط البسه و كيسه‌اي خاك و پارچه‌اي قرمز نيست، گنجينه‌هاي او ياد و خاطره و راه و رسم زندگي است كه با ديدن يادگاري‌هايش به خوبي درك خواهيم كرد. گنجينه‌هاي شهدا تاريخي از مردانگي و شرف است كه بعد از خود برجاي مي‌گذارند.
 
منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها