به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، عليحسين باباييزاده از انقلابيون انديمشكي است كه خاطرات خوبي از روزهاي پيروزي انقلاب دارد. عليحسين نه تنها خودش در پيشبرد اهداف انقلاب چه در بدو پيروزي و چه در حوادث مختلفي چون جنگ شركت فعال داشت بلكه يكي از فرزندانش به نام مجتبي را نيز فداي امنيت و آرامش ايران اسلامي ساخت. گفتوگوي ما با اين انقلابي پيشكسوت را پيش رو داريد.
چطور با جريان انقلاب آشنا شديد. قبلش اگر ميشود يك معرفي از خودتان داشته باشيد.
من عليحسين باباييزاده متولد سال 1355در روستاي شهيد بهشتي اطراف دز به دنيا آمدهام و دوران طفوليت و نوجواني را در اطراف ايستگاه راهآهن مازو گذراندم و چند سالي هم استان لرستان، خرم آباد زندگي كردم. حدود سال 1350 به انديمشك رفتم. اين شهر همچون ديگر شهرهاي كشور از نزديك شاهد تحولات و مبارزات و راهپيماييهاي مردم در برابر رژيم پهلوي بود. در آن سالها منزل خواهرم در يكي از محلات اصلي و محل تجمعات و اعتراضات مردمي و راهپيماييها بود و هر سه خواهرزادههايم هم از جوانان پرشور و انقلابي بودند كه در اين تجمعات و تظاهرات شركت ميكردند. من هم به تأسي از آنها وارد جريان انقلاب شدم. من هم مثل همه مردم شهر خاطره تاريخي 27 دي ماه سال 1357 «چهارشنبه سياه» در انديمشك را از ياد نميبرم.
آن روز چه اتفاقي در انديمشك افتاد؟
زماني كه آوازه قيام امام خميني(ره) و روحانيت به شهر ما رسيد، رژيم پهلوي سعي در ايجاد رعب و وحشت و سركوب مبارزات مردمي داشت. اما مردم با حضور جدي خود در خيابانها و راهپيماييها نقشه آنها را نقش بر آب كردند. نهايتاً در 27 دي ماه 57 مأموران شاه با تانك و مسلسل و ادوات نظامي به مركز شهر و بازار و نقاط حساس شهر حمله و همه چيز را زير تانكهاي خود له و حكوت نظامي به پا كردند. مردم هم با شعارهاي اللهاكبر بر پشتبامها و كوچهها آنها را مجبور به شكست و عقبنشيني كردند اما شهداي مظلوم انقلاب در آن روزها با خون خود اين راه را براي ملت ايران هموار كردند.
نام شهر انديمشك بعد از پيروزي انقلاب هم به جهت ايستادگي در دفاع مقدس پررنگ است. از نقش شهرتان در جنگ تحميلي بگوييد.
انديمشك به چند دليل طي دفاع مقدس مورد توجه سوء دشمن بود؛ اول به خاطر موقعيت جغرافيايي و وجود پادگان دوكوهه و همچنين زاغههاي مهمات دوكوهه. همچنين وجود شركت نفت و تلمبه خانههاي انتقال نفت و گاز، پايگاه هوايي چهارم شكاري، تأسيسات راهآهن و راههاي اصلي به مركز استان و كشور و...باعث ميشد كه انديمشك در مركز حوادث جنگ قرار گيرد. انديمشك خيلي زود حال و هواي جنگ به خودش گرفت و منزل ما همچون بسياري ديگر از منازل شهر حالت جنگي پيدا كرد. ما تا آخر جنگ پشتيبان رزمندهها بوديم.
در مورد حضور رزمندهها در انديمشك چه خاطراتي داريد؟
از آنجايي كه خانه ما در جوار مسجد ابوالفضل(ع) قرار داشت، رزمندگان اعزامي ساير شهرها كه براي استراحت، تجهيز و سازماندهي به اين مسجد ميآمدند، از طرف ما و ديگر همسايهها مورد پذيرايي قرار ميگرفتند و بعد راهي ميدان جهاد ميشدند. من و بچهها و همسرم در آن روزها در ستاد پشتيباني و خدماترساني به رزمندگان اسلام فعاليت داشتيم و بچهها در همين فضاي معنوي رشد پيدا كردند. آنها اگرچه به خاطر سن و سال كم نتوانستند به ميدان نبرد بروند اما در پشت جبهه هر كاري كه از دستشان برميآمد براي كمك به جهاد و رزم انجام ميدادند، از جمله ميتوان به جمعآوري كمكهاي مردمي، فراگيري آموزشهاي نظامي، شركت در برنامههاي فرهنگي و هنري رزمندگان، فعاليت در بسيج و مسجد محل اشاره كرد. اما عمده فعاليت بر عهده همسرم خانم صيحهاي بود. ايشان در امر پخت و پز و تهيه انواع مربا و مايحتاج رزمندگان با ديگر خانمهاي محله همكاري ميكردند. پايگاه بسيج محل هم آن كمكها را جمعآوري و به جبهههاي مختلف اعزام ميكردند.
خودتان هم به جبهه اعزام شديد؟
بله، من هم مثل ديگر رزمندهها بعد از يادگيري آموزشهاي اوليه به جبهههاي جنوب اعزام شدم و در جزيره مجنون مستقر بودم. در همان زمان بود كه فرمانده شهيد عزتاله حسينزاده يكي از خواهرزادههايم كه فرمانده دلاوري بود به همراه پسرعمويش شهيد احمد حسينزاده به فيض شهادت نائل آمدند و خانواده و بستگان را داغدار فقدان خودشان كردند. حقيقتاً شهادت ايشان براي همه رزمندگان شهر و بستگان سخت و جانسوز بود. خدا را شكر نتيجه آن همه مقاومت، ايثار و شهادتطلبي امروز سربلندي و پيروزي براي ملت ايران بود. آن انقلابي كه همه دشمنان اسلام و قرآن دست به دست هم داده بودند تا اثري از آن در جهان نباشد، امروز به شكلي گسترده شده است كه ديگر دشمنان توانايي رويارويي با آن را ندارند.
سخن پاياني
من خودم لياقت شهادت نداشتم اما سالها بعد مجتبي فرزند آخرم در نبرد با گروهك تروريستي پژاك در تاريخ 13 شهريور ماه 1390 به شهادت رسيد تا آنچه در مكتب حسيني تلمذ كرده بود، در برابر كفرو ظلم به منصه ظهور رساند و براي دفاع از اسلام و كشور جانفشاني كرد.