رضا رسولی:
رمان «سه راه گردون» منطبق بر گفتمان انقلاب اسلامی است
نویسنده رمان «سه راه گردون» گفت: معتقدم این رمان در راستای گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و تقویت راهبرد فرهنگی نظام اسلامی به رشته تحریر درآمده است.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، رضا رسولی، دانشجوی دکترای حقوق عمومی و همچنین مدرس دانشگاه است. تا به حال از او 12 عنوان کتاب از جمله هنر برای حقیقت، سفربه سلامت، زندگینامه شهید صیاد شیرازی و زندگینامه شهید قاضی طباطبایی منتشر شده است.
آخرین اثر این نویسنده رمانی به نام «سه راه گردون» است که با رویکردی اجتماعی به رشته تحریر درآمده است. گفتوگو با این نویسنده و فعال فرهنگی پیشروی شماست.
جرقه اولیه برای نوشتن رمان سه راه گردون چگونه در ذهن شما زده شد؟
دغدغه عدالت اجتماعی باعث شد به سمت نوشتن این رمان بروم. معتقدم عدالت اجتماعی با مسائلی چون اقتصاد مقاومتی و سبک زندگی رابطه مستقیم دارد. در واقع کاستیهایی که در نظامهای اداری، اقتصادی و اجتماعی ایران وجود دارد، ریشه فرهنگی دارد و معتقدم هنر و ادبیات میتوانند برای رفع آفتهای جامعه مؤثر واقع شوند. از نظر من عدالت باید اوج آرمان نظام دینی و آیینی و اعتقادی ما باشد.
آیا اساساً کاراکترها به گونهای هستند که مخاطب رمان آنها را الگوی خود قرار بدهد؟
کاراکترها بعضاً یا در تقابل با عدالت یا در خدمت عدالت هستند و بر پایه کنشها و واکنشهای داستانی بر این محور مواجهند. تلاش من این بود که همه شخصیتها به چشم بیایند و مخاطب با آنها ارتباط برقرار کند. حتی کاراکتری مانند شیدایی. نکتهای که به آن دقت کردم این بود که شخصیت اصلی را بلامنازع نسازم. در واقع قصدم این نبود که قهرمان خلق کنم. دوست داشتم شخصیت محوری داستان آدمی معمولی باشد.
فکر نمیکنید ادبیات داستانی ایران به خصوص در بخش اجتماعی آن از فقر قهرمان رنج میبرد؟
معتقدم ادبیات اجتماعی به دلیل ابتنایی که بر واقعگرایی دارد، نمیتواند بر قهرمانسازی تکیه کند، چون اصولاً شخصیتهای اجتماعی ترکیبی از ضعف، قدرت، خوبی و بدی هستند. در سه راه گردون شخصیت کیان یک فعال رسانهای است که به گونهای پردازش شده که همه تواناییها دغدغههای جامعه را لمس کند. او نمیتواند دارای نقاط ضعف نباشد.
البته منظور از قهرمان، معصوم نیست. در واقع کسی است که با همه نقاط و ضعف و قوتی که دارد اهل مبارزه است و به راحتی تسلیم مشکلات نمیشود، حتی اگر در هدف نهاییاش شکست هم بخورد. معمولاً مخاطب با آدمهای مبارز و مقاوم همذاتپنداری میکند.
بله همینطور است. این مبارزه در کتاب به دلیل چالشهایی که مقابل کاراکترها برقرار میشود، همواره وجود دارد. موافقم که جامعه امروز ما به قهرمان و اسطوره نیاز دارد که به عنوان سمبل و الگو برای نسل جوان مطرح شود، ولی به این هم معتقدم که اعتماد به نفس بیمورد و بیجا میتواند آسیبرسان باشد.
یعنی شخصیتهای مثبت آنقدر جذاب هستند که مخاطب باید با آن همذاتپنداری کند؟
بله همینطور است. خلق شخصیتها با غصهها و دغدغههای فردی توأم است و چون مبتنی بر اتفاقات و ماجراهای روز است حس نزدیکی به شخصیتها وجود دارد.
سرنوشت شخصیت اصلی به نظر خودتان به گونهای است که خواننده در انتظار فهمیدن سرنوشت او در انتها باشد؟
«سه راه گردون» یک تریلوژی یا سهگانه است. یعنی جلد یک آن در جلد دوم و سوم ادامه پیدا میکند. بنابراین مخاطب باید منتظر باشد تا در جلد سوم سرنوشت نهایی شخصیت اصلی روشن شود.
از آنجا که رمان شما از عنصر قهرمان به آن معنایی که میفرمایید بهره نمیبرد، فکر میکنید جذابیت رمان بیشتر بر چه وجهی سنگینی میکند؟
در داستان ما پیچیدگیهای داستانی، گرهافکنی و گرهگشاییهایی وجود دارد که مخاطب را تا حدی غافلگیر و بهتزده میکند؛ غافلگیریهایی که شاید به مخیله خواننده هم خطور نکند و این جنبهای است که نقطه ثقل جذابیت داستانی سهراه گردون را تشکیل میدهد.
شخصیتهای داستانی رمان شما چقدر به لحاظ برجستگیهای مثبت مورد توجه هستند. در واقع خوبها بیشتر به چشم میآیند یا بدها؟
در بستری که ما شالوده داستان را بر آن ریختهایم تقابل حق و باطل مورد نظر بوده است. آدمها با عمل و رفتار و از کانال اتفاقاتی که برایشان رقم میخورد، جنبههای ناپیدای درونشان عیانتر میشود و یک گام به پیش میروند. آدمهای داستان بر این اساس بیشتر خاکستری هستند.
سه راه گردون را به نوعی و از منظری میتوان یک اثر به اصطلاح ضدروشنفکری قلمداد کرد؟
من این اثر را به نیت تقابل با نگاه رایج روشنفکری ننوشتم. البته به این قائل هستم که جریان روشنفکری در جامعه ما سالهای متمادی جز موارد خاص در رفتار، موضعگیریها و اعمال خود با نیازها و واقعیتهای جامعه همراه نبوده و ساز خودش را زده است. گرایشات روشنفکران ما غیر از انطباق نداشتن با دغدغههای جامعه الزاماً به درد محافل، احزاب و جریانهای خاص سیاسی اجتماعی میخورد که با توسل به آنها هویتی برای خود بسازند. برای همین میبینید روشنفکران همواره در مواجهه با طرح موضوعاتی چون سبک زندگی یا اقتصاد مقاومتی و حتی عدالت منفعلانه عمل میکنند و بیش از اینکه راهکار ارائه بدهند و افق مشخص کنند، درگیر نق زدن و در خلسه فرو رفتن هستند.
شما در رمان سه راه گردون به طرح آفات، معضلات و کاستیهای جامعه مبادرت کردید. چه تفاوتی در رویکرد شما وجود دارد که کسی اثر شما را به سیاهنمایی متهم نمیکند؟
اول اینکه شخصاً معتقد نیستم جامعه ما سیاه است. یعنی اینطوری نمیبینم. بیشتر سیاه و سفید میبینم. خیلی آرمانی هم نمیبینم. آدمها را روی زمین میبینم. برای همین نخواستم جامعه را تیره و تار نشان بدهم، ضمن اینکه ضعفها را هم انکار نکردم. نکته دیگر اینکه در کنار اشاره به نقاط ضعف و کاستیها امید را هم زنده نگه داشتهام. این امیدواری به نظرم بیشتر در جلد دوم و سوم خود را نشان خواهد داد. اعتقادات ما اساساً اجازه نمیدهد که درهای امید را روی جامعه بسته ببینیم. عدالتجویی با همه مصائب و زحماتی که دارد حتماً به عاقبتی روشن منتهی خواهد شد.
میتوان رمان سه راه گردون را منطبق بر گفتمان انقلاب اسلامی دانست؟
بله همینطور است. همه شوق و نگاه من در خلق این رمان راهبرد اصلی نظام اسلامی یعنی عدالت است. گام برداشتن در این مسیر را مقدمه عدالت فراگیر جهانی میدانم که طلیعه دلانگیز آن در حکومت مهدوی(عج) تجلی پیدا خواهد کرد. از این منظر معتقدم سه راه گردون در راستای گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و تقویت راهبرد فرهنگی نظام اسلامی به رشته تحریر درآمده است.
موضوع سبک زندگی ایرانی- اسلامی چقدر در رمان شما پررنگ است؟
معتقدم آمیختگی سبک زندگی با مشکلات و معضلات غیرقابل انکار است. خیلی سعی کردم با در کنار هم قرار دادن سلسله روایتهای داستانی و تصمیمگیری آدمها از دل داستانها به این مسئله بپردازم.
نسبت سه راه گردون با اقتصاد مقاومتی چقدر است؟
نسبت این کتاب با اقتصاد مقاومتی بدینگونه است که زمینهسازی برای تحقق اقتصاد مقاومتی در آن مورد توجه قرار گرفته است. به این معنی که با روایت داستانی عدالتخواهانه و مبارزه با معضلات اقتصادی مثل پدیده آقازادهها و رانتخواری، تلاش میکند در مسیر محقق شدن اقتصاد مقاومتی پیش برود. با اینکه این کتاب در سال 95 منتشر شده، اما تناسب جدی و نزدیکی با نامگذاری امسال دارد.
منبع: جوان