به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس،
الیبیتالمقدسیکی از
بزرگترین و
استراتژیکترینعملیاتهایهشت سال دفاع مقدس بود
کهطیچهار مرحله به اجرا درآمد و
نهایتاً منجر به
آزادسازی خرمشهر شد.
این عملیات از 10 اردیبهشت 61 آغاز شد و حدود 23 روز طول کشید. الی بیتالمقدس از لذتبخشترین پیروزیهای هشت سال جنگ تحمیلی بود که با تقدیم شهدای بسیاری کسب شد. در سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین در نظر داریم به نقش لشکر 27 محمد رسولالله(ص) در روند الی بیتالمقدس بپردازیم. به همین منظور سردار جعفر جهروتیزاده یکی از همرزمان حاجاحمد متوسلیان ساعتی با ما همکلام شد که پیش رو دارید.
سردار ابتدا کمی از خودتان برایمان بگویید و از چگونگی ورودتان به جبهه و جنگ.
17 سال بیشتر نداشتم که جهاد را از مناطق عملیاتی کردستان و گنبد شروع کردم. آن زمان تازه انقلاب به پیروزی رسیده بود که شعارهای جداییطلبانه از نواحی مختلف مرزی شنیده میشد. بلافاصله بعد از غائله کردستان هم که جنگ شروع شد و به جبهههای دفاع مقدس رفتم. بعد از پذیرش قطعنامه و اتمام جنگ تحمیلی هم مدتی در شمال غرب با گروههای معاند به مبارزه پرداختم. این حضور ادامه داشت تا اینکه در اواسط سال 1370 از منطقه برگشتم.
جاویدالاثر احمد متوسلیان اولین فرمانده لشکر 27 بود، از چه زمانی با ایشان آشنا شدید؟
اواسط سال 1358 بود که در بانه کارمان را با حاجاحمد متوسلیان شروع کردیم. زمانی که به کرمانشاه بازگشتم حاجاحمد متوسلیان پیرو مأموریت جدیدی که به او محول شده بود، راهی پاوه شد. بعد به اتفاق ایشان به سمت کامیاران رفتیم و مدتی در آنجا بودیم. در کامیاران مسئولیتهای مختلفی را تجربه کردم تا اینکه برادر متوسلیان از پاوه به مریوان رفت و فرماندهی سپاه مریوان را به عهده گرفت، بلافاصله من هم به مریوان رفتم و به جمع دوستان قدیم اضافه شدم. حاجی که به جنوب آمد و تیپ 27 را تشکیل داد، من هم از نیروهای این تیپ شدم.
پس، از ابتدای تشکیل تیپ 27 در آن حضور داشتید؟
بله این تیپ 17 بهمن 1360 به فرماندهی حاجاحمد متوسلیان تشکیل شد. جنگ که در جبهههای جنوب شدت گرفت، به حاجاحمد و حاجهمت و شهیدان همدانی و شهبازی دستور دادند که به جنوب بروند و تیپ را تشکیل بدهند. با آمدن حاجاحمد متوسلیان به سمت جبهههای جنوب تیپ 27 محمد رسولالله (ص) را با بچههایی که تعدادشان شاید به 40 نفر هم نمیرسید، تشکیل دادیم. در همان ابتدا فرماندهی یکی از گردانهای تیپ را بر عهده داشتم. مدتی هم جانشین یکی از گردانهای تيپ 27 بودم.
قبل از الی بیتالمقدس، تیپ 27 در فتحالمبین شرکت داشت؟
در واقع اولین عملیاتی که تیپ 27 در آن وارد عمل شد، عملیات فتحالمبین بود که در سوم فروردین 1361 شروع شد و 17 روز بعد از آن با دست پیدا کردن به تمام اهداف بلکه فراتر از آنچه پیشتر توسط فرماندهان پیشبینی میشد، با موفقیت صد درصدی به پیروزی رسید. بلافاصله بعد از این عملیات طرح عملیات فتح خرمشهر پیش روی فرماندهان و رزمندگان قرار گرفت.
گویا عملیات فتح خرمشهر در یک منطقه سختی به اجرا درآمده بود، خصوصاً مراحل اولیه آن؟
منطقه عمومی عملیات الی بیتالمقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هورالهویزه منتهی میشود. این منطقه به جز جاده نسبتاً مرتفع اهواز– خرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه به دلیل مسطح بودن برای مانور زرهی مناسب و برای حرکت نیروهای پیاده به دلیل در دید و تیر قرار داشتن نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز– خرمشهر، شهر هویزه و رودخانههای کارون، کرخه کور و اروند بود.
در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بینالمللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مدنظر قرار گرفت و چنین استدلال میشد حمله به جناح دشمن که عمدتاً به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است. همچنین، شکستن خطوط اولیه دشمن و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز– خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تأمین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند. مقدمات کار، بررسی و اجرایی شد و کارهای شناسایی به خوبی به نتیجه رسید. در نهایت در تاریخ 10 ارديبهشت 1361 اين عملیات بزرگ که یکی از بزرگترین عملیاتهای تاریخ دفاع مقدس بود به مرحله اجرا رسید.
محور گفتوگوی ما بیشتر به مرحله اول این عملیات میپردازد که گویا تیپ 27 در همین مرحله روی منطقه خطرناک جاده آسفالته اهواز- خرمشهر مستقر میشود.
به جرأت میتوان گفت استعداد نیروی تیپ 27 محمد رسولالله (ص)در آن زمان در حد یک لشکر بود نه تیپ. تیپ 27 محمد رسولالله (ص) در آزادسازی خرمشهر نقش به سزایی را ایفا کرد و یک نقطه حیاتی و معبر مهمی را در زمین عملیات به منصه ظهور رساند. با توجه به نبوغی که حاجاحمد متوسلیان در جنگ داشت و نظراتش برای بسیاری از فرماندهان و مسئولان مورد توجه و قابل احترام بود، چنین موفقیتی حاصل شد.
با پیشنهاد حاجاحمد و موافقت فرماندهان مبنی بر عبور از کارون و حرکت به سمت جاده آسفالت اهواز بود که در شب عملیات رزمندگان لشکر 27 محمد رسولالله (ص) نزدیک به 20 كيلومتر پیادهروی کردند تا خودشان را به جاده آسفالت برسانند و برای مدت چند روز در جاده آسفالت پدافند کرده و به حملات دشمن با تمام قدرت پاسخ بدهند. دشمن هر چه تلاش کرد جاده آسفالته اهواز- خرمشهر را از نیروهای ما بازپس بگیرد نتوانست و در نهایت مراحل بعدی عملیات الی بیتالمقدس آغاز شد که بچههای لشکربه طور مستقیم به سمت دژ مارد رفته و ضمن عبور از آن به جاده شلمچه رسیدیم.
در نهایت بعد از عبور از جاده شلمچه، در نزدیکی نهر خین، خاکریزی را احداث کردیم که با احداث آن خاکریز راه مواصلاتی عراق به خرمشهر مسدود شد. برای همین حدود 10 تا 11 هزار نیروی دشمن در خرمشهر کاملاً در محاصره لشکریان اسلام قرار گرفتند و هیچ راهی برای فرار از محاصره نداشتند. لذا دشمن از سمت خرمشهر و از سمت پشت نهر خین بسیار تلاش کرد که خرمشهر را دوباره پس بگیرد که با ایستادگی بچهها موفق نشد.
در مرحله دوم، تیپ 27 تا دژ کوت سواری پیش رفت و پس از آن در مرحله سوم عملیات، تیپ 27 با بستن راه فرار دشمن در محدوده «نهر خین» آنها را به محاصره درآورد. در آخرین مرحله نیز با مقاومت سرسختانهای در مقابل پاتکهای دشمن، آزادسازی خرمشهر را تثبیت کرد و نهایتاً شهر آزاد شد. در این عملیات 6 هزار کیلومتر مربع از خاک کشور آزاد شد و 19 هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت سپاه اسلام درآمدند و تعداد 16 هزار نفر از نیروهای دشمن به هلاکت رسیدند.
بعد از فتح خرمشهر همواره این سؤال مطرح میشود که چه لزومی به ادامه جنگ وجود داشت؟
همانطور که میدانید کشوری که ما در دفاع مقدسمان با آنها در نبرد بودیم صرفاً رژیم عراق نبود، کشورهای زیادی با رژیم بعث همراه شدند، چه از لحاظ تأمین نیرو، چه از لحاظ تأمین تجهیزات؛ از هر روشی که تصورش را بکنید صدام را حمایت کردند، در واقع ما در این جنگ با یک کشور روبهرو نبودیم، بلکه با چند کشور روبهرو شده بودیم و میجنگیدیم. در حقیقت عملیات فتحالمبین و الی بیتالمقدس سه ماه طول کشید، یعنی سوم فروردین 1361 شروع شد و سوم خرداد 1361، عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر تمام شد.
در این سه ماه ما بیش از 75 هزار نیروی دشمن را از بدنه ارتش جدا کردیم. 35 هزار نفر از آنها به اسارت درآمدند و باقی کشته و زخمی شدند یعنی به جرأت میتوان گفت حدود 7 تا 8 لشکر از نیروهای دشمن کاملاً از بدنه ارتش عراق جدا شد و ارتش عراق تضعیف شد از این رو قدرت ادامه عملیات و دفاع را نداشت. در این میان آنها با سیاست فریبکارانه خود بحث آتشبس را مطرح کردند و در اذهان عمومی اینگونه جا انداختند که ما میخواهیم جنگ تمام شود، اما جمهوری اسلامی ایران طالب ادامه جنگ و خونریزی است.
این درحالی بود که کشور ما اصلاً طالب ادامه جنگ و خونریزی نبود. کار ما دفاع بود. آنها در باتلاق شرارتهای خودشان فرورفته بودند، برای همین دست به هر حیله و فریبی میزدند تا اینکه به نظام جمهوری اسلامی ضربه وارد کنند. اما بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره)، مسئولان و فرماندهان جنگ در نیروهای مسلح هوشیارتر از گذشته بودند، دشمن میخواست از ما فرصتی را بگیرد که در این فرصت مجدد خودش را تجهیز کند و امکانات از بین رفته را جایگزین کند.
از آنجایی که کشورهای زیادی به صدام کمک میکردند صدام قادر بود ظرف مدت یک ماه امکانات از دست رفته را جایگزین کند تا با حمایت استکبار جهانی سرزمینهایی که وجب به وجبش با خون بچههای رزمنده ما به دست آمده بود را از ما پس بگیرند اما همه هوشیار بودند و با درایت رهبر و مسئولان وقت فریب دشمن را نخوردند، بعد از عملیات بیتالمقدس، عملیات رمضان آغاز شد، هر چند با عدم موفقیت همراه بود.
ما حدود 1200 کیلومتر با عراق مرز داشتیم و از کل این 1200 كيلومتر تنها 120 كيلومترش آزاد شده بود و برخی مناطق آن همچنان در اختیار دشمن بود، مانند سومار و مناطق دیگر که همچنان در دست دشمن بود. اگر قرار بود بعد از فتح خرمشهر صلحی اتفاق بیفتد، مرزهای بینالمللی باید طبق توافقنامه 1975 برمیگشت و بعد صحبت از صلح و پایان جنگ میکردند اما آنها در سرزمین ما ماندند و بخشهای زیادی از خاک ما در دست آنها بود.
ابتدای جنگ دشمن حدود 24 هزار کیلومتر مربع از خاک کشور ما را به تصرف درآورده بود که در این دو عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس حدود 8 هزار کیلومتر از آن آزاد شد. در نتیجه این سرزمینها باید ابتدا به مرزهای بینالمللی برمیگشت بعد صحبت از آتشبس و صلح و... میکردند.
طی این عملیات تیپ 27 شهدای زیادی را تقدیم کرد. یادی کنیم از سرداران شهید این عملیات.
بله، من در عملیات بیتالمقدس جانشین گردان مالک به فرماندهی شهید احمد بابایی بودم که ایشان ابتدا در جاده اهواز- خرمشهر مجروح و بعد هم شهید شد. شهید محمود شهبازی در کنار دژ مارد در آن لحظات که به سمت دشمن در حال حرکت بودیم به شهادت رسید. شهید حسین قجهای در کنار جاده اهواز- خرمشهر به شهادت رسید و حماسه بزرگی را خلق کرد، که واقعاً باید همیشه در تاریخ نام این بزرگ مرد را زنده نگه داشت. شهید وزوایی نیز در همان اولین روز عملیات به تاریخ دهم اردیبهشت شهید شد.
سخن پایانی؟
ما
باید به
خوبی این واقعیت را در
ذهنمان حک کنیم که فتح خرمشهر فتح
خاک نیست، فتح
ارزشهای اسلامی است.
امیدوارم دورانی که بچههای رزمنده ما با خونشان حماسه
آفریدند و به شهادت
رسیدند هیچ گاه از
یادها نرود،
چراکه فرهنگ
ایثار و شهادت
باید همچنان
پا برجا باشد. من خودم
15 سال است
که در امر
راهیان نور حضور دارم تا
به نوبه خود اجازه ندهم
یاد و خاطره شهدا
که خدمت
بزرگی به ملت
ایران و از همه مهمتر جهان اسلام
کردند از
یادها برود.
منبع: روزنامه جوان