یکی از رزمندگان دفاع مقدس و دفاع از حرم:

هجمه به مدافعان حرم منبعی واحد دارد

عبدالمحمود محمودی گفت: من به دانشگاه‌های دولتی، آزاد رفته‌‌‌ام. در تمامی سؤالاتی كه درباره مدافعان حرم مطرح می‌شود تشابه عجيبي ديده می‌شود. آدم شک می‌كند مبادا پشت سر همه اينها يک تفكر خوابيده است. انگار كه همه ابهام‌ها از يک جا نشأت می‌گيرد.
کد خبر: ۲۴۲۹۹۱
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۴ - 11June 2017
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، آنهايي كه سن و سالشان به دهه دفاع مقدس و دهه بعد از آن قد مي‌دهد، به خوبي روزهايي را به ياد خواهند آورد كه هجمه‌هاي بسياري به رزمندگان و شهداي دفاع مقدس مي‌شد.
 
هجمه‌هايي كه با گذشت زمان و فرهنگسازي خوبي كه صورت گرفت، تا حد قابل قبولي برطرف شدند. اما اين روزها كه آتش جنگ در جبهه دفاع از حرم هنوز داغ است، باز شاهد تهمت‌ها و هجمه‌هاي بسياري به داشته‌هاي ارزشمند اين جبهه هستيم كه به نظر مي‌رسد بايد از هم اكنون به فكر رفع آنها از اذهان مردم و خصوصاً جوان‌ترها باشيم.
 
با اين تصور كه جنگ در جبهه مقاومت اسلامي به لحاظ سخت افزاري تمام شده و دوران بازسازي فرهنگي به جد فرارسيده است، به سراغ عبدالمحمود محمودي از رزمندگان دفاع مقدس رفتيم كه سابقه حضور و مجروحيت در جبهه دفاع از حرم را نيز دارد. محمودي كه از فعالان فرهنگسازي در مقوله دفاع از حرم است پاسخگوي سؤالات ما در اين خصوص شد كه ماحصلش را پيش رو داريد.
 
هجمه به مدافعان حرم منبعی واحد دارد 

شما كه رزمنده دوران دفاع مقدس بوديد، به ياد داريد آن زمان چه هجمه‌هايي به داشته‌هاي ارزشمند جنگ تحميلي مي‌شد؟

خوب است اين سؤال را برگرفته از تجربيات خودم پاسخ دهم. من زمان جنگ 13 سالم بود كه به جبهه رفتم. پدرم هم بچه رزمنده بود. خوب به ياد دارم برخي از اقوام به من مي‌گفتند چقدر حقوق مي‌گيري كه به جبهه مي‌روي. يا اين جنگ به تو چه ربطي دارد؟

دعوا سرخودشان است و آيا امام به شما چيزي مي‌دهد كه برايش مي‌جنگيد! خاطره‌اي را آقاي مسعود عباسي از دوستان رزمنده در همين خصوص تعريف مي‌كنند. ايشان مي‌گويند با يكي از شهداي اصفهاني كه پدرش وضع بسيار خوبي داشت همرزم بوديم. هربار كه از اين دوست شهيدمان مي‌خواستيم ما را به خانه‌شان دعوت كند، عذر مي‌آورد و به اصطلاح ما را مي‌پيچاند. عاقبت يك مرتبه كه نيمه‌هاي شب به گاراژ اتوبوس‌ها در خيابان مسجد سيد رسيديم (اين خيابان به خانه دوستمان كه در محله عباس آباد قرار داشت نزديك بود) اين‌بار شديداً اصرار كردم كه حتماً بايد به خانه‌شان برويم.
 
دوستم به ناچار پذيرفت و رفتيم اما گفت فقط هرچه ديدي و شنيدي بين خودمان باشد. خلاصه تا زنگ خانه شان را زد و پدرش آيفون را برداشت و فهميد پسر رزمنده‌اش آمده، سريع گفت: بَه پسر حاج آقا خميني! براي هركسي جنگيدي برگرد همان جا؟ اين خاطره نشان مي‌دهد كه تشكيكات و هجمه‌ها همان زمان هم بود. جالب است كه تفاوت چنداني با تهمت‌هايي كه اكنون به جبهه دفاع از حرم وارد مي‌كنند ندارد. شايد در لفظ و ادبيات متفاوت باشند، اما معنا و مفهوم يكي است.

الان به نظر مي‌رسد از تهمت‌هايي كه به بچه‌هاي جنگ و شهداي آن دوران وارد مي‌كردند بسيار كاسته شده است، نظر شما چيست؟

صددرصد همين طور است. همان افرادي كه به خود من ايراد مي‌گرفتند، از كرده‌شان پشيمان هستند. افرادي بودند كه هر كاري مي‌كرديم در مورد شهداي دفاع مقدس لفظ «كشته‌ها» را به كار مي‌بردند، اما اكنون با احترام از دفاع مقدس و شهدايش ياد مي‌كنند، چراكه فهميده‌اند امنيت امروز ما مديون و مرهون همان ايثارگري‌هاست.

اما در مورد مقوله دفاع از حرم انگار هنوز اول راه هستيم. كافي است به فضاي مجازي رجوع كنيم تا ببينيم چه هجمه‌هايي وارد مي‌شود.

يكي از دلايلي كه باعث شد بنده به عنوان راوي دفاع مقدس به روشنگري در خصوص دفاع از حرم بپردازم، همين هجمه‌هاست. بنده مربي كلاس‌هاي آموزش نظامي هستم. به نظرم رسيد مي‌توانم بخشي از اين كلاس‌ها را به روشنگري در اين خصوص اختصاص دهم. معمولا پنج يا شش محور را در اين كلاس‌ها مطرح مي‌كنم. يكي بحث آرمان هاست كه آرمان‌هاي دفاع مقدس و دفاع از حرم يكي است.
 
زمان جنگ مي‌گفتيم راه قدس از كربلا مي‌گذرد. به اين معني كه اصل كاري اسرائيل است. هدفي كه اكنون نيز در جبهه مقاومت اسلامي وجود دارد. يا در بحث اهداف چه الان يا همان زمان هدف دفاع از اسلام ناب محمدي است. در بحث رهبري نيز ولايت فقيه هر دو جبهه را رهبري مي‌كند. آن زمان حضرت امام بود و اكنون خلف شايسته ايشان مقام معظم رهبري. در بحث اعتقادات عقبه اعتقادي اسلام ناب محمدي است و رزمنده‌هاي هر دو جبهه (چه دفاع مقدس و چه دفاع از حرم) از اعتقادات و معنويات يكساني برخوردار هستند.
 
يا در بحث ميداني چه الان و چه آن زمان دشمن در رأس و دشمن در معركه‌مان يكي است. در دفاع مقدس دشمن در رأس؛ اسرائيل، امريكا، انگليس و قدرت‌هاي منطقه چون وهابيت و اسلام امريكايي بود و اكنون نيز دشمن در رأس همين‌ها هستند. دشمن در معركه هم داعشي‌ها تتمه همان بعثي‌ها هستند. آن زمان ما با عراق بعثي مي‌جنگيديم و سوريه از ما حمايت مي‌كرد. اكنون ما از سوريه و عراق دفاع مي‌كنيم.
 
رفيق دوست خاطره زيبايي را در كتاب «براي تاريخ مي‌گويم» آورده است. مي‌گويد: در والفجر8 خبر رسيد مهمات نيست. در همان قرارگاه جنوب (دزفول يا اميديه) زنگ زدم به دفتر حافظ اسد در سوريه و تقاضاي مهمات كردم. ايشان برآوردي از من خواست و گفت همين امشب هشت فروند هواپيما بفرستيد تا مهمات لازم را به شما برسانيم. هواپيماها رفتند و به 48 ساعت نرسيده مهمات از زاغه سوري‌ها به ميدان جنگ ما منتقل شد. الان هم ما داريم از سوريه در برابر مستكبران و صهيونيست‌ها دفاع مي‌كنيم.

مباحثي كه شما مطرح مي‌كنيد خيلي جالب است، اما اينها را به افرادي مي‌گوييد كه خودشان سيمشان وصل است، منظورم بچه‌هاي سپاه يا بسيجي‌ است. بهتر نيست اينها را در دانشگاه‌ها هم مطرح كنيد؟

البته بنده اين مباحث را نه فقط در كلاس‌هاي آموزشي‌ام بلكه در هيئات محلي، پايگاه‌هاي بسيج، يادواره شهدا و حتي در دانشگاه‌ها مطرح مي‌سازم. همين 9 دي سال گذشته در دانشگاه‌هاي آزاد شهر رضا، زواره، خود اصفهان و در چند دانشگاه در استان‌هايي مثل يزد و سيستان و... مطرح كرده‌ام. منتها در اماكني از اين دست بايد برخي از ملاحظات را رعايت كنيم.

بيشترين سؤالات يا تشكيكاتي كه از شما پرسيده مي‌شود چيست؟

من به دانشگاه‌هاي دولتي، آزاد و... رفته‌‌‌ام. در تمامي سؤالاتي كه مطرح مي‌شود تشابه عجيبي ديده مي‌شود. آدم شك مي‌كند مبادا پشت سر همه اينها يك تفكر خوابيده است. انگار كه همه ابهام‌ها از يك جا نشئت مي‌گيرد. يكي از تشكيكات همان بحث تأسف برانگيزي است كه القا مي‌كند مدافعان حرم انگيزه‌هاي مادي براي كارشان دارند. پاسخ من اين است كه چنين سؤالاتي را نجومي خوارها طرح مي‌كنند.
 
كساني كه مي‌خواهند بگويند اگر ما حيثيت‌مان را به خاطر پول مي‌دهيم، اينها جانشان را بر سر آن مي‌دهند. يا بحث عربيت و عجميت را مطرح مي‌سازند. يا مي‌گويند شما به دنبال حفظ بشار اسد به عنوان يك ديكتاتور هستيد. وقتي من در حلب بودم، از حماسه حسيني براي رزمندگان حاضر سخنراني كردم. آنجا يك جوان عضو ارتش سوريه با صحبت‌هاي من به گريه افتاد.
 
بعد از سخنراني كه قرار شد با هم صحبت كنيم، وقت نماز بود اما او در نماز حاضر نشد. علتش را كه پرسيدم گفت حاجي من مسيحي هستم. متعجب شدم و حالتم را كه ديد، جمله‌اي گفت كه آتشم زد. او گفت: نمي‌دانم شما شيعه‌ها چه اصراري داريد امام حسين(ع) را براي خودتان انحصاري كنيد. در آشنايي‌هاي بيشتر با اين جوان مسيحي فهميدم كه تابعيت يك كشور اروپايي را هم دارد اما مي‌گفت من مانده‌ام تا از ناموسم در برابر تروريست‌ها دفاع كنم.
 
اين جوان مسيحي حكومت اسد را به قرار گرفتن زير يوغ سلفي‌ها و تروريست‌ها ترجيح مي‌داد. يا خيلي از مردم مخالف بشار اسد را ديدم كه بعد از ديدن فجايع تروريست‌ها مي‌گفتند ما حاضريم اسد باشد اما آنها نباشند. بعد از رياست جمهوري دوره گذشته ما انتخابات اسد بود. محبوبيت او در ميان مردم سوريه آن قدري بود كه بيشترين آرا را به خودش اختصاص بدهد.

فرض كنيم من يك جوان ايراني هستم با يك سؤال اساسي در ذهنم كه اصلاً سوريه به ما چه ربطي دارد؟ پاسخ شما چيست؟

پاسخ اين است كه اولاً انقلاب ما حامي مستضعفان است. دوماً مردم سوريه مسلمان هستند و حمايت از آنها وظيفه ديني ماست. سوماً قصه سوريه قصه امنيت خودمان است. امريكايي‌ها در نقشه‌هايشان خاورميانه جديد را دنبال مي‌كردند و اگر يادمان باشد خانم رايس وزير خارجه وقت امريكا در جنگ 33 روزه اسرائيل با حزب الله لبنان گفت كه اين جنگ درد زايماني است كه در پس آن خاورميانه جديد متولد مي‌شود.
 
همان زمان امريكايي‌ها بعد از خودزني 11 سپتامبر، عراق و افغانستان را اشغال كرده بودند. در حالي كه اگر قصدشان مقابله با تروريسم بود بايد عربستان را مي‌زدند. آنها آمده بودند بيخ گوش ما و اگر از چماقي كه نظام اسلامي توسط حزب الله و حماس بالاي سر اسرائيل دارد نمي‌ترسيدند، به حتم ما را مي‌زدند. پس اول به حزب الله حمله كردند كه شكست خوردند. بعد چند نوبت با حماس در غزه درگيرشدند و باز شكست خوردند. بنابراين به نتيجه رسيدند كه براي از بين بردن مشت ايران بايد بازويي كه اين مشت را به ايران متصل مي‌كند را بزنند. اين بازو سوريه است كه اكنون شاهد هستيم چه هجمه‌اي به آن صورت گرفته است. لذا حضور رزمندگان در سوريه در واقع دفاع از خودمان است.

متأسفانه در داخل نيز برخي از مسئولان اظهاراتي مي‌كنند كه باعث ايجاد چنين ابهاماتي مي‌شود. مثلاً آقاي كرباسچي كه يك سياستمدار ورشكسته است اخيراً در شهر خود شما اصفهان صحبت‌هاي توهين آميزي در خصوص مدافعان حرم كرده بود.

من همان زمان كه آقاي كرباسچي در اصفهان آن اظهارات را بيان كرد، ايشان را ارجاع دادم به قضيه ويران كردن حرم حضرت حجربن عدي كه آنجا سلفي‌ها گفتند امروز مزار حجر را ويران مي‌كنيم و فردا به عراق مي‌آييم و بعد نوبت مشهد و قم در ايران است. آنها به وعده حضورشان در عراق عمل كردند اما همين جوان‌هاي مدافع حرم بودند كه جلوي ورودشان به ايران را گرفتند. پاسخ من به كرباسچي اين بود كه اگر مدافعان حرم نبودند الان مادر، همسر، دختر و خواهر تو در بازار برده فروش‌هاي داعش اتيكت فروش خورده بودند. البته اظهارات امثال كرباسچي براي جمع آوري رأي بود كه تا حدي موفق هم شدند.

زحمات افرادي مثل شما براي فرهنگسازي و روشنگري قشر جوان يك كار فردي است، اما به نظر مي‌رسد بايد در اين خصوص يك حركت كلي صورت گيرد.

من نمي‌دانم چرا مسئولان امر كاري در اين خصوص انجام نمي‌دهند. از 9 دي سال قبل من با خيلي از مسئولان حرف زدم. اغلب من را ارجاع به بحث انتخابات مي‌كردند كه فعلا موضوع اصلي آن است. حالا كه انتخابات تمام شده باز با يكي ديگر از مسئولان شهر اصفهان صحبت كردم كه گفت حالا ببينيم چه مي‌شود. به نظر من مي‌شود مقوله دفاع از حرم را در كتاب‌هاي درسي وارد كرد يا ائمه جمعه و جماعت با جديت به آن ورود كنند يا راوي‌ها به شكل هماهنگ با اين قضيه برخورد كنند و يا... خيلي كارها مي‌شود كرد به شرطي كه همتش باشد. اگر الان به خواب برويم و كاري نكنيم، زماني بيدار مي‌شويم كه بايد براي پالايش اذهان آلوده تلاش كنيم كه آن وقت كار بسياري سخت‌تري در پيش داريم.
 
منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها