به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، استان سیستان و بلوچستان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره یکی از کانونهای ناامنی و محرومیت کشور بود. نظام مقدس جمهوری اسلامی از همان ابتدا نگاه ویژه و خاصی برای محرومیتزدایی، ایجاد امنیت و آرامش برای مردم محروم آن منطقه داشت.
با توجه به هم مرز بودن این استان با کشور پاکستان و وجود اشرار و قاچاقچیانی که عرصه را بر مردم منطقه تنگ کرده بودند مشکلات فراوان فرهنگی و اقتصادی دامنگیر مردم شده بود که رفع این مشکلات به عزم جدی و راسخ و روحیه انقلابی و فداکاری بسیاری نیاز داشت.
در همین راستا و در پاسخ به ندای رهبرکبیر انقلاب مبنی بر محرومیتزدایی و رساندن پیام انقلاب به گوش همه ملت ایران، سربازان فداکار سبزپوش روحالله از اقصی نقاط کشور راهی این دیار شدند و با همت و اراده و روحیه انقلابی بینظیر خود بیادعا و چشمداشت به خدمت در این خطه از سرزمین اسلامیمان پرداختند. شهید احمد باقری دلاورمردی از استان اصفهان بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در خیل عظیم مبارزان علیه رژیم طاغوت قرار داشت و بعد از پیروزی انقلاب وارد کمیتههای صیانت از انقلاب شد و پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد مقدس درآمد.
شهید احمد باقری با اطلاع از وضعیت استان سیستان و بلوچستان به صورت داوطلبانه آماده اعزام به این شهر شد و با وجود سختیها و مشقتهای بسیار زندگی در این استان، بلافاصله پس از ازدواج به همراه همسرش شهناز گلپری برای خدمت راهی ایرانشهر شد و پس از ارائه خدمات ارزنده و چشمگیر و بازگرداندن بسیاری از اشرار منطقه به دامان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تا شهادت در این سرزمین به خدمت پرداخت. تلاشهای بیدریغ و روحیه مردمی، ساده زیستی و همدردی با مردم بلوچ باعث محبوبیت بسیار این شهید بزرگوار در ایرانشهر، نیکشهر و چابهار شد و نام و یاد احمد باقری برای همیشه تاریخ در ذهن و قلب مردم بلوچ زنده ماند.
کتاب مستند داستانی به باغ همسفران گزارشی است از زندگینامه شهید حاج احمد باقری فرمانده اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان در فاصله زمانی سالهای 58 تا 67. این اثر گرچه به شیوه داستانی به نگارش درآمده اما محتوای آن مستنداتی است که نویسنده و همکارانش در اثر مصاحبه و گفتگو با نزدیکان و همرزمان شهید به دست آوردهاند و نویسنده با مهارت خاص خود، آن اطلاعات را در بخشهای مختلف کتاب گنجانده است. کتاب به باغ همسفران در نوع خودش سبک تازهای را به خواننده عرضه میکند و آن سبک، تبیین زندگی واقعی شهید در دل یک داستان فرعی است. به دیگر سخن میتوان گفت نویسنده کوشیده است برای جذابیت بخشیدن به داستان زندگی شهید، روایتهای واقعی درباره زندگی او را در دل یک داستان فرعی گنجانده و دو روایت را همزمان پیش میبرد.
روایتگری داستان هم به گونهای است که نویسنده با پیش بردن دو روایت(در دو خط زمانی) یکی در حال و دیگری در گذشته با شخصیتهای مشترک و غیر مشترک؛ داستان را به انتها میرساند. از نظر شکلی در هر دو روایت زمان مرتب دستکاری و تکهتکه میشود و به قول نویسنده مزه و شیرینی روایت ذره ذره به مخاطب چشانده میشود. گاهی میان حوادث دو روایت تناظر برقرار میشود به خصوص از حیث مکان. راوی روایت اول، یعنی همان داستان تخیلی، ریحانه و همسرش هستند که در شروع زندگی مشترک خویش تصمیم دارند نوعی خاص و متفاوت از زندگی را تجربه کنند. ریحانه خبرنگار و همسرش عکاس است. آنها تصمیم میگیرند به دنبال آدم ویژه و خاصی باشند و از بین شهدا درباره زندگی شهید باقری تحقیق و تفحص کنند و برای این کار باید به سیستان و بلوچستان سفر کنند.
روایت دوم هم که زندگی مستند احمد باقری را به تصویر میکشد اصل ماجراست و راوی آن شهناز همسر شهید است. هر دو روایت به صورت تکهتکه و منظم به صورت یکی در میان آورده شده است. هردو بیشتر با زاویه دید اول شخص(من راوی) البته نه کاملا ثابت کانونی سازی شده است و این مدل روایت به جذابیت متن بسیار افزوده است. از نظر شکل چاپی هم انتخاب فونت و پر رنگ کردن روایت اول کار خواندن و سرعت فهم و درک مطلب را برای خواننده تسهیل کرده که از نقاط قوت کتاب است.
شهید احمد باقری در مردادماه سال 58 پس از گذراندن دوران آموزشی مخصوص به ایرانشهر اعزام میشود. در آنجا ابتدا به عنوان راننده و سپس معاونت موتوری و مسئول موتوری مشغول به خدمت میشود. سال 59 به عنوان مسئول تدارکات سپاه ایرانشهر انتخاب میشود. در سال 60 با ایجاد بسیج عشایری و اطلاعات که بیشتر اعضای آن مردم بومی هستند با وارد نمودن ضربات مهلک اکثر اشرار منطقه را شکست میدهد. فعالیتهای منافقین و خانههای تیمی را در ایرانشهر کنترل میکند و در سال 62 فرمانده سپاه ایرانشهر و سال بعد فرماندهی سپاه نیکشهر به ایشان واگذار میشود که امنیتبخشی جادهها برای آسایش عشایر و دستگیری قاچاقچیان مواد مخدر از خدمات ایشان در آن زمان است.
سال 65 به چابهار اعزام میشود و امنیت و آسایش مردم در آن سالها و مبارزه با منافقان مدیون خدمات ایشان در آن سالهاست. احمد باقری در عین خدمات و فداکاریها در استان سیستان و بلوچستان، از شرکت در برخی عملیاتها در جبهههای جنوب کشور غافل نبود. شاید بتوان بزرگترین ویژگی او را فداکاری و جانفشانیهای بینظیر او و خانوادهاش در تامین آسایش و امنیت مردم و مهربانی و دلسوزیهای پدرانه او برای مردم محروم استان دانست.
خواننده گرچه میداند که در نهایت احمد باقری به شهادت خواهد رسید اما جذابیت این نوع آثار نه در رسیدن به نتیجه بلکه در چگونگی زندگی شهید و علاقهمندی به دانستن جزئیات از زبان همسر و نزدیکان وی است. اما در مورد روایت اول داستان با نوعی اسرارآمیزی خاص و ابهامی که در سرانجام زندگی ریحانه و احسان است ماجرا را دنبال میکند. افزودن این روایت بر کتاب در جذب مخاطب موثر است. هر تکه از روایتها را شاید بتوان یک پیروزی نامید که در کنار هم قرار میگیرند و به تدریج پازل اطلاعات خواننده را تکمیل میکنند. هر قطعه با قبل و بعد خود ارتباط دارد. تناظر خاصی که مخصوصاً از حیث مکانی نویسنده سعی در رعایت آن دارد، گیرا و جذاب است. مثلاً ورود خانواده شهید باقری به سیستان پس از گذشت مدت کمی از ازدواجشان و ورود ریحانه و احسان بعد از مدت کمی از ازدواجشان به ایرانشهر یکی از نمونههای این تناظر مکانی است.
از نظر شخصیت پردازی اثر، نویسنده از زبان همسر حاج احمد با لهجه شیرین اصفهانی، لحظات و دقایق خوبی را برای خواننده فراهم ساخته است. در توصیف وقایع و حوادث و مثالها سعی کرده اراده و عزم آهنین شهید، فداکاری و فروتنی و صفات دیگر شهید باقری به تصویر کشیده شود و ارتباط صمیمی و یک رنگی حاج احمد با مردم منطقه دلنشین و بسیار مطلوب بیان شده است. شخصیت راویهای هر دو روایت هم به هم نزدیک و ارتباط و همذات پنداری بین راویان جالب است. به باغ همسفران از شعر سهراب با وجه تشبیه به خصوصی انتخاب شده و حلاوت عنوان آن قابل انکار نیست.
به باغ همسفران به قلم بهاره بهنام نیا یکی از نویسندگان نوقلم انجمن پیشکسوتان سپاس به رشته تحریر درآمده است. این کتاب اولین تجربه این نویسنده خوش ذوق است که با سبکی نو و قلمی شیوا و لطیف نگارش شده است. جمعآوری اطلاعات و انجام مصاحبه با خانواده و دوستان و همرزمان شهید احمدباقری در سیستان و بلوچستان، اصفهان و تهران توسط فاطمه حدیدی و بهاره بهنام نیا و تحت نظر انجمن پیشکسوتان سپاس صورت گرفته است. کتاب از نظر شکلی در 164 صفحه رقعی با شمارگان 1000 نسخه توسط انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس در سال 1395 منتشر و روانه بازار شده است.