«خیابان تبریز» چگونه نوشته شد؟/ زندگی و زمانه یک شهید انقلابی

کتاب «خیابان تبریز» که به تازگی چاپ شده است درباره زندگی و زمانه شهید قدرت‌الله چگینی از شهدای انقلاب اسلامی است که در خانواده‌ای مذهبی رشد کرد.
کد خبر: ۲۵۷۰۱۳
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۴ - 13September 2017
«خیابان تبریز» چگونه نوشته شد؟/ زندگی و زمانه یک شهید انقلابیبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، کتاب «خیابان تبریز» نوشته میثم رشیدی مهرآبادی داستان نویس و روزنامه نگار به تازگی منتشر و رونمایی شده است. این کتاب به بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی و یکی از شخصیت های این تاریخ می پردازد. «خیابان تبریز» درباره زندگی و زمانه معلم شهید، قدرت‌الله چگینی از اهالی شهر قزوین است.

شهید چگینی در سال ۱۳۲۶ در قزوین متولد شد و همزمان با سال ۱۳۶۰ در حالی که ۳۴ سال بیشتر نداشت به شهادت رسید. چگینی خانواده‌ای مدرن، فرهنگی و مذهبی داشت. وی پس از اتمام تحصیلات و گذراندن خدمت سربازی به کسوت معلمی درآمد .

کتاب «خیابان تبریز» به تازگی با ۱۳۶ صفحه، توسط نشر مجنون منتشر شده است.

درباره این کتاب و چگونگی تولیدش، گپ و گفت کوتاهی با رشیدی مهرآبادی داشته ایم که مشروح آن در ادامه می آید:

چرا سراغ زندگی این شهید رفتید؟

یکی از مهمترین خصوصیاتی که استاد چگینی را در نگاه من برجسته کرد، اهمیتش به آراستگی ظاهر بود؛ آن هم در اواخر دهه ۵۰ و اولین سال دهه ۶۰ که می‌دانیم، خوش‌پوشی و خوش‌تیپی شاید تعابیر خوبی نداشت و اساسا پرداختن به ظاهر به مثابه عدم پرداختن به باطن تعبیر می‌شد.

این معلم فهمیده با همین روش توانسته بود شاگردان و جوانان زیادی را پای حرف و بحثش بنشاند و با آن ها از قرآن صحبت کند. نکته بعدی در زندگی شهید چگینی، توجه بیش از حد به تربیت فرزندان و حفظ چهارچوب خانواده بوده است. ایشان در این زمینه هم موفقیت های زیادی داشته و روش های جالبی برای تربیت پسرانش اتخاذ می کرده که به جای خودش بسیار خواندنی و شنیدنی است.

جریان نگارش و تولید کتاب چگونه بود؟

مدیرکل وقت بنیاد شهید قزوین، در سال ۸۳ به خاطر حساسیت هایی که روی دو نفر از شهدای این شهر وجود داشت از من و یکی از دوستانم (امیرحسین انبارداران) دعوت کرد که به آنجا برویم و قراردادی برای نوشتن کتاب زندگی این بزرگواران منعقد کنیم. قرعه شهید چگینی به نام من افتاد و نوشتن کتاب شهید انصاری هم روزیِ دوست خوبم شد. آشنایی اولیه ما اینگونه اتفاق افتاد. سالها از شهادت استاد چگینی می گذشت و خاطرات در ذهن دوستان و شاگردانش خیلی کمرنگ شده بود. به هر حال با کمک یکی از دوستان ساکن در قزوین، ضبط خاطرات را شروع کردیم و نهایتا کتاب شکل گرفت.

در این بین مشکلات زیادی وجود داشت که یکی یکی رفع می شد تا اینکه کتاب از سوی بنیاد شهید به چاپ رسید اما کیفیت بسیار پایینی داشت. این کتاب که اصلا نظر من را جلب نکرده بود، عاملی شد تا بار دیگر قلمم را بردارم و با گفتگوهای جدیدی که درباره استاد چگینی گرفته بودیم، کتاب جدیدی بنویسم و با هزینه شخصی چاپش کنم. برای طرح جلد هم سرکار خانم کمرروستا زحمات زیادی کشید و این بود که کتاب خیابان تبریز با وضعیت نسبتا قابل قبولی به چاپ رسید.

مخاطبان «خیابان تبریز» چه کسانی هستند؟

سعی کردم کتاب را برای مخاطب عام بنویسم اما به نظرم جوان ها، معلم ها و خوش تیپ ها بیشتر از بقیه بتوانند از این کتاب استفاده کنند.

در نگارش کتاب از چه سبکی استفاده کردید؟

در این کتاب از سبک خاطره نگاری استفاده کردم. خاطره نگاری به علت اینکه سعی دارد هیچ موضوع حاشیه ای و بی‌ربطی را به اصل زمانه و زندگی شخصیت مورد نظر وارد نکند، می تواند جذابتر باشد و اساسا راحت تر و بهتر می‌شود به آن اعتماد کرد. با این حال، چون کتاب دیگری قبلا درباره شهید چگینی نوشته بودم و حساسیت‌هایی وجود داشت و هم چنین به خاطر حساسیت‌های خانواده و خصوصا برادر شهید به ریزه‌کاری‌های زندگی استاد چگینی، احساس کردم چاره‌ای جز خاطره‌نگاری مستند و دقیق ندارم. البته سابقه شغلی‌ام در خبرنگاری و روزنامه‌نگاری هم باعث شده که قلمم با انواع خاطره‌نگاری و گزارش‌های توصیفی و واقعیت نما، سنخیت بیشتری داشته باشد.

محتوای کتاب خیابان تبریز حجم کمی از انبوه خاطراتی است که دوستان و همراهان شهید به خاطر دارند و این کتاب توانسته یاد شهید چگینی را از صندوقچه خاطراتشان بیرون بکشد. امیدوارم در آینده بتوانم باز هم بر حجم دانسته‌ها از شهید چگینی اضافه کنم و اطلاعاتم از ایشان به قدری بالا باشد که بشود درباره‌اش داستان و رمانی بنویسم. بی‌شک نوشتن یک داستان کوتاه یا رمان، خواسته و ناخواسته به اطلاعات دقیق و بیشتری نیاز دارد که به محض گردآوری آن، می شود بنشینم و رمانی با محوریت شخصیت این معلم بنویسم.

شهید چگینی تمرکز خود را بر درس قرآن متمرکز کرده بود؛ البته جلسه اصلی قرآن وی در خارج از سیستم آموزشی و در محافل و منازل به صورت آشکار و مخفیانه برگزار می‌شد. وی سبک تدریس جالبی داشت و سعی می‌کرد که مباحث قرآنی را با استناد به شرایط روز جامعه تدریس کند. به این معنی که تفسیر ارائه شده از قرآن را مطابق با نیاز جامعه در اواخر دوران پهلوی و در راستای روشنگری و پرده برداشتن از ظلم و جنایات رژیم شاه مطرح می‌کرد.
 
منبع: مهر
نظر شما
پربیننده ها