زندگی‌نامه داستانی شهید حسن طاهرنژاد؛

طاهر کردستان

شانزدهمین کتاب از مجموعه کتاب‌های چشمان آسمانی انقلاب اسلامی انجمن پیشکسوتان سپاس که «طاهر کردستان» عنوان‌گذاری شده به قلم «علی‌الله سلیمی» به نگارش در آمده است.
کد خبر: ۲۵۹۵۹۰
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۶ - ۲۳:۵۹ - 26September 2017
به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، شانزدهمین کتاب از مجموعه کتاب‌های چشمان آسمانی انقلاب اسلامی انجمن پیشکسوتان سپاس که «طاهر کردستان» عنوان‌گذاری شده به قلم «علی‌الله سلیمی» به نگارش در آمده است.

شهید حسن طاهرنژاد از بچه‌های اطلاعات-عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال‌های اولیه جنگ بود. وی در بهار سال 1338 در شهرری به دنیا آمد. پیش از انقلاب و از دوران نوجوانی و جوانی در فعالیت‌های فرهنگی و قرآنی مسجد و محله فعال و مؤثر بود. در دوران مبارزات قبل از انقلاب و تظاهرات و راهپیمایی‌ها هم نقش پررنگ و مهم طاهرنژاد نشان دهنده شجاعت و فداکاری وی در همراهی با نهضت اسلامی است، به طوری که در آن سال‌ها دو بار توسط ساواک دستگیر و زندانی می‌شود.

در سال 1358 با توجه به فضای ملتهب منطقه کردستان که توسط گروهک‌های ضد انقلاب ایجاد شده بود به کامیاران رفت و به عنوان یکی از اعضای موثر سازمان پیشمرگان کرد مسلمان مشغول خدمت به مردم مظلوم کردستان شد. پس از آزادسازی دهگلان هم مدتی در سمت مسئول سازمان پیشمرگان به فعالیت پرداخت.

وی در سال 1359 وارد واحد اطلاعات سپاه شد و با توجه به لیاقت و کاردانی در این بخش به جبهه‌های جنگ اعزام شد. در همین سالبا زهره خوش‌نظر ازدواج کرد که ثمره آن دو فرزند به نام‌های مهدی و لیلا است.

سال 1362 در عملیات بیت‌المقدس مجروح شد و پس از بهبودی مدتی به عنوان قائم مقام پادگان توحید و سپس به عنوان مسئول واحد اطلاعات و عضو شورای فرماندهی سپاه شهرری مشغول خدمت گردید. پس از آن، مدتی با حفظ سمت وارد سپاه ورامین شد و پیوسته در جبهه‌های نبرد حضور می یافت.وی با توجه به علاقه اش به خطه و مردم کردستان با جلب رضایت مسئولان خودبعد از مدتی عازمآن دیار شدو به مسئولیت واحد اطلاعات- عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا منصوب گردید. شهید طاهرنژاد برای انجام خدمت در این مسئولیت خطیر سر از پا نمی‌شناخت، به طوریکه خود را مدیون مردم کردستان می‌دانست.اوسرانجام در آخرین روز بهار سال 1363 در 25 سالگی در شب 21 ماه مبارک رمضان حین عملیات پاکسازی یکی از روستاهای منطقه سرو آذربایجان غربی از عوامل ضدانقلاببا نام «لیلة‌القدر»به فیض شهادت نائل گردید.

کتاب طاهر کردستان در یازده فصل تنظیم شده و در انتها وصیت‌نامه و تصاویری از شهید گنجانده شده است.

فصول یازده‌گانه این اثر براساس توالی زمانی کودکی تا شهادت حسن طاهرنژاد مرتب شده است. فصل اول بیماری حسن کوچک و شفای معجزه‌آسای او را شامل می‌شود. فصل دوم را نویسنده به بیان خاطراتی از دوران کودکی حسن اختصاص داده و اینکه از همان سنین کودکی حسن چه اندازه به فکر فقرا و بی‌کسان یا سالمندان بوده و گذشت و فداکاری وی از کودکی و نوجوانی دغدغه ذهنی وی بوده است.

فصل سوم به بازگویی خاطراتی از نوجوانی حسن و برخورد و تعامل وی با نوجوانان شرور محله و صبوری و هوش او در سر به راه کردن همسالان سرکشش اشاره دارد.

و اما ایثارگری‌ها و کمک‌های او به مردم محروم و فعالیت‌های فرهنگی و خیریه حسن در فصل چهارم بیان شده است.

فعالیت‌های مسجد و هیأت در زمان نوجوانی او فصل پنجم را تشکیل می‌دهد. نکته مهم این فصل آشنایی او با آیت‌الله شاه‌آبادی و ادامه روند مبارزات انقلابی تحت توصیه‌های ایشان است.

از فصل شش به بعد فعالیت‌های مبارزاتی حسن و نقش وی در مبارزات انقلابی علیه رژیم طاغوت و اولین دستگیری در 15 سالگی به تحریر در آمده وشروع فعالیت وی در منطقه بحران زده کردستان از سال 58 و حضور واحد اطلاعاتسپاه از حدود سال 59و... مطالب جالب فصل هفت است.

همراه شدن خواهرش زهره طاهرنژاد با او در جریان فعالیت‌های فرهنگی و خدمات‌رسانی به خانواده‌های محروم مناطق غرب کشور مطالب فصل بعدی را تشکیل می‌دهد.

ازدواج شهید و ماجراهای مرتبط با آن فصل بعد از آن و در نهایت تدبیر و درایت و شجاعت شهید طاهرنژاد به خصوص در عملیات لیلة‌القدرو نقش مهم او در پاکسازی آن مناطق فصل آخر کتاب را شکل داده است.

در قسمتی از کتاب از زبان همرزم شهید این گونه آمده است:

وقتی من روی زمین نشستم دیدم زیرم یک تشکچه پهن است. دست کشیدم دیدم برگ ریواس است که حدودا به اندازه 50 تا 60 سانتی متر قطر دارد.

نزدیک ما هم کوه چهل چشمه بود که چشمه‌های آن آب شیرینی داشت. از آب آن چشمه نوشیدیم و موقعی که از کوه چهل چشمه گذشتیم به بالای روستای بست رسیدیم.

حدود شش ساعت طول کشید تا خودمان را به روستا برسانیم و مستقر شویم که دیگر شب شده بود و عوامل ضد انقلاب قبل از اینکه ما به آنجا برسیم از آنجا فرار کرده بودند. البته آنها ده دقیقه اول را مقاومت کردند به هر حال جنگ های چریکی ونامنظم شیوه خاص خودش را دارد. یعنی آنجا غافلگیری حرف اول را می‌زند.

شهید طاهرنژاد در این نوع عملیات‌ها مهارت ویژه‌ای داشت. معتقد بود اگر بخواهی در جنگ‌های چریکی و نامنظم غافلگیر نشوی باید سرعت عمل بالایی داشته باشی. دلم نمی‌آمد جلوی روی او بایستم و با دستور فرماندهی او مخالفت کنم، اما با توجه به شناختی که از او داشتم و می‌دانستم به دل نمی گیرد گفتم: ببین حسن جان ما دیگه توان نداریم. بچه‌ها سی ساعت پیاده روی کرده‌اند و خسته‌اند ... دقایقی بعد برگشت و گفت: دارد می‌آید. گفتم چی دارد می‌آید؟ گفت هلی‌کوپتر. باور نمی‌کردم به این زودی یک راهکار مناسب برای اینکار پیدا کند.

نویسنده تلاش کرده در حدی که اطلاعات اندک اجازه می‌دهد گوشه‌هایی از فداکاری و ایثارگری این شهید عزیز را برای نسل امروز به نگارش درآورد.

اصولاً قلم قادر نیست عظمت و بزرگواری این عزیزان را به تصویر بکشد ،ولی همین تلاش‌ها هم قابل تقدیر است. در واقع آنچه از زندگی این عزیزان برای نسل کنونی به یاد گار مانده درس فداکاری ،از خود گذشتگی و مهربانی و بزرگی بی‌نظیری است که هر جوینده حقیقتی را مغتنم است.

کتاب طاهر کردستان را انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاسدر سال 1395در 148 صفحه منتشر کرده و در فروشگاههای نشر 27 و سوره مهر عرضه می شود.

منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها