به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد
دفاع پرس، اسدالله مشایخی خبرنگار دوره جنگ با بیان خاطرهای از آن دوران گفت: در دوران انقلاب دو نفر از هم محلهای ما به نامهای محمود جیغیل و فرشید خال بودند که در اطراف میدان ولیعصر برای جمع کردن مشتری جلف بازی در میآوردند تا جایی که مجبور شدم به برادر فرشید شکایت کنم که او آبروی محله را برده است.
وی ادامه داد: رفقای ما انقدر جلف بودند که از کارهای آنها خجالت میکشیدیم. دیگر از این دوستان خبر نداشتم تا اینکه سالها بعد در روزنامه کیهان قرعه به نام من افتاد که برای تهیه خبر به منطقه اعزام شوم. همان زمان بود که در منطقه محمود را بعد از چند سال دیدم.
این نویسنده ادبیات پایداری با اشاره به اینکه در منطقه محمود را در قامت فرمانده دیدم٬ اذعان کرد: وقتی محمود را به آن شکل دیدیم بسیار تعجب کردم که آن محمود قبل از جنگ چه شخصیتی داشت و اینک چقدر تغییر کرده است.
وی افزود: وقتی دلیل این همه تغییر را از محمود پرسیدم گفت ما هم با شروع انقلاب توسط آقای عاشوری که کتاب فروش میدان ولیعصر بود به بسیج و سپاه رفتیم.
مشایخی با تاکید بر اینکه شرایط انقلاب همه را تغییر داد، گفت: وقتی سراغ فرشید را از محمود گرفتم فهمیدم که فرشید هم پیش از این فرمانده گردان عاشورا شده بود که به شهادت رسید. هرچند ما وقتی بعد از چند روز به اهواز برگشتیم خبر دادند که محمود هم به شهادت رسیده است.
اسدالله مشایخی با انتقاد از برخی مسئولین بیان کرد: بعدها وقتی نحوه شهادت محمود جیغیل را به شکل گزارش قصه خواستم منتشر کنم به من اجازه ندادند. بهانهشان این بود که چرا محمود در جوانی جلف بوده و یا اینکه سیگار میکشیده.
این روزنامهنگار٬ شهدا را هم راستا با مردم خواند و گفت: شهدا فرشته نبودند بلکه همانند خودمان انسان بودند ولی این امام بود که با آمدنش همه را تغییر داد تا آنها هم در جنگ جانشان را برای کشور فدا کنند.
مشایخی در پایان افزود: بسیاری از شهدا همانهایی بودند که در جوانی موهایشان را بلند میکردند و کفش لژ دار میپوشید و یقه پیراهنشان را باز میکردند. آنها انسان بودند و نباید شهدا را فرشته و دست نیافتنی بخوانیم. چراکه این روش موجب قطع ارتباط مردم با آنها خواهد شد.
محمود زهیرالدینی عکاس دوران دفاع مقدس از دیگر میهمانان برنامه با اشاره بر اینکه هر گوشه از جنگ خاطرات بسیاری برای ما به جا گذاشته است٬ تشریح کرد: در عملیات کربلای یک برای بازپسگیری مهران عملیاتی وسیعی با پراکندگی بسیار انجام شد. در مسیر به منطقهای رسیدیم که حجم آتش به قدری وسیع بود که توجه ما را به آنجا جلب کرد.
وی ادامه داد: هوا تازه روشن شده بود و هنوز بچهها نتوانسته بودند منطقه تصرف شده را تثبیت کنند که دیدم یک لودر به همراه وانت با پنج سرنشین به خام ریز رسیدند.
زهیرالدینی با اشاره به از جانگذشتگی رزمندگان گفت: نکتهای که هنوز برخی اوقات من را به فکر فرو میبرد آن بود که همه کسانی که همراه لودر به منطقه آمده بودند راننده لودر بودند و میدانستند که به شهادت میرسند.
این عکاس دوره جنگ افزود: راننده اول هنوز چند متر از ساخت خاکریز را تمام نکرده بود که مورد اصابت گلوله تک تیرانداز قرار گرفت. نفر دوم پشت لودر نشست که او هم به فاصله کمی شهید شد.
زهیرالدینی تصریح کرد: تمامی رانندگان یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند تا اینکه توانستند ده متر خاکریز ایجاد کنند. آن شهدا دقیقا کاری کردند که اگر هر کس دیگری بود این کار را نمیتوانست انجام دهد چراکه در آن شرایط همه باور داشتند که به شهادت میرسند.
این رزمنده در پایان تاکید کرد: ما که از مروجان دفاع مقدس هستیم باید شرایطی را به وجود بیاوریم که دیگران با آن دوران ارتباط برقرار کنند. ما نباید آن دوران را فراموش کنیم و نسلهای آینده باید بدانند که مردان این سرزمین چه رشادتهایی از خود به خرج دادند.