گفت‌وگوی دفاع پرس با پدر شهید «نعمت الهی»؛

«محمدحسن» جهاد را در اولویت زندگی خود قرار داد

پدر شهید «محمدحسن نعمت‌الهی» گفت: فرزندم در 14 سالگی وارد صحنه جنگ شد و از همان ابتدا کارهای جهادی بسیاری انجام داد، تا جایی که جهاد و جنگ را در اولویت زندگی خود قرار داد.
کد خبر: ۲۶۶۰۲۳
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۴ - 13November 2017

گروه حماسه جهاد دفاع پرس: در دوران دفاع مقدس که جنگی نابرابر به کشور ما تحمیل شد، جوانان غیور و سلحشور ایرانی در هر سن و از قشری که بودند زندگی و تحصیل خویش را رها کردند، دفاع از میهن و دین خود را مهمتر از هر موضوع دیگری دانستند و وارد عرصه جبهه و جنگ شدند. شهید «محمدحسن نعمت اللهی» ازجمله‌ی همین جوانان است که در مکتب سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) مشق عشق کرد.

بر همین اساس، خبرنگار باشگاه خبرنگاران دفاع پرس گفت‌وگویی را با «سهراب نعمت اللهی» پدر این شهید والامقام انجام داده است که در ادامه آن را می‌خوانید. 

دفاع پرس: فرزند شهید شما در چه سالی به دنیا آمد؟

در تاریخ 3 خرداد 1345 اواسط ماه رمضان مصادف با تولد امام حسن مجتبی (ع) در محله قلعه مرغی تهران به دنیا آمد.

دفاع پرس: دوران کودکی ایشان چگونه بود؟

پسر شهیدم، روح بزرگی داشت. او از همان ابتدای کودکی رفتاری بزرگ‌منشانه و مردانه داشت. وقتی کودکان در کوچه مشغول بازی بودند «محمد حسن» آرام در گوشه می نشست و آن ها را تماشا می کرد.

دفاع پرس: دوران مدرسه‌اش چگونه گذشت؟

اگر بگویم پسرم فرزندی باهوش بود و درس‌خوان، اغراق کرده‌ام اما دانش آموزی بود فهیم و درس‌خوان، که البته در 14 سالگی وارد صحنه جنگ شد و از همان ابتدا هم، در دوران راهنمایی کارهای جهادی بسیاری انجام می داد تا آنجا که جهاد و جنگ را در اولویت خود قرار داد و درس را رها کرده و برای دفاع از کشور ارزش گذاشت و وارد بسیج شد.

دفاع پرس: چه کارهای جهادی را انجام می‌داد؟

منظور بنده از کارهای جهادی کارهایی بود که «محمد حسن» در روستا برای روستائیان انجام می داد و زیر آفتاب در تابستان گرم، با وجود سن کمی که داشت بر سر زمین‌های کشاورزی کار و تلاش می کرد.

«محمدحسن» جهاد را در اولویت زندگی خود قرار داد 

دفاع پرس: خاطره‌ای جذاب که از وی در ذهنتان مانده باشد، دارید؟

«محمد حسن» بچه ای پاک و با ایمان بود، روزی مهمان داشتیم، مهمانمان گردنبند قیمتی خود را گم کرده بود و هرچه قدر ما جستجو کردیم، پیدا نشد. تا ساعتی بعد که «محمد حسن» به خانه آمد و گفت: گردنبندی در گوشه ای از حیاط خانه پیدا کردم آیا برای شما نیست؟

در اینجا بود که فهمیدیم «محمد حسن» با این سن کم با پاکی و ایمان رشد کرده است و عمل صالح را سرلوحه زندگی خود قرار داده است.

دفاع پرس: آیا ایشان دوست صمیمی هم داشت؟

دوست صمیمی «محمد حسن»، شهید «مجید نعمت الهی» بود. ایشان در زمان نوجوانی «محمد حسن»، همسایه دیوار به دیوار ما در خیابان بهار کرج و از اقوام دور بود. آن ها دو رفیق از هم جدا نشدنی بودند و در کارهای جهادی و بسیج و حتی در جبهه های نبرد حق علیه باطل با هم حضور داشتند. در حال حاضر مزار این دو شهید در کنارهم در امامزاده محمد کرج قرار دارد.

دفاع پرس: شهید «محمد حسن نعمت الهی» چگونه فرزندی برایتان بود؟

از صفات پاک اخلاقی «محمد حسن» اگر بخواهم بگویم، می توان به ادب و دلسوزی و مهربانی اش اشاره کرد. محمد پسری به تمام معنا مهربان بود، هر وقت برای مدت کوتاهی در طول حضور در جبهه ها به کرج می آمد حتما در این میان باید حضوری از خواهر و برادر و عمه و عموهایش احوالی جویا می شد و گرنه دلش به دوباره رفتن رضا نمی داد و فوق العاده صبور و زحمت کش بود.

دفاع پرس: آیا فرزند شهیدتان در دوران انقلاب فعالیت داشت؟

در دوران انقلاب اسلامی در تمام تظاهرات و راهپیمایی ها حضور داشت. در سن 12 سالگی در بسیج محله فعالانه شرکت می کرد و شب های زمستان و تابستان تا صبح به اتفاق دوستانش در خیابان ها و کوچه های شهر پاسداری می کرد.

دفاع پرس: ایشان در چه سالی و چگونه وارد جبهه شد؟

در فروردین سال 1361 برای اولین بار برای سه ماه به کردستان (کامیاران) اعزام شد و از این دوره که بازگشت، مجددا بعد از چند روز به مدت سه ماه دیگر به کردستان (بانه) اعزام شد و بعد از بازگشت، به علت صداقت و رشادتی که از خود نشان داده بود به مدت چند ماه تمام وقت در سپاه پاسداران کرج انجام وظیفه کرد. لیکن بواسطه روح سلحشوری که در او وجود داشت دور بودن از جبهه های جنگ را تحمل نکرده و این بار از طریق سپاه تهران اعزام شد که از ناحیه سر زخمی شد و در همان حال و هوای جبهه، تقاضای عضویت دائمی در سپاه را داد و برای تکمیل پرونده به تهران آمد و در مورخه هفت شهریور 1362 برای یک دوره آموزشی سه ماهه وارد پادگان امام حسین (ع) شد و بعد از گذراندن دوره های نظامی و رزمی، مفتخر به اخذ لباس سبز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران شد.

دفاع پرس: آخرین دیدار شما با فرزندتان قبل از شهادت چگونه بود؟

«محمد حسن» برای دفعات آخر در اوایل دی ماه 1362 عازم جبهه های جنوب شد. او که برای ماندن در جبهه آنقدر صبور بود بعد از چند روز به طور غیرمنتظره به خانه بازگشت، گویا آمده بود با همه خداحافظی کند،‌زیرا هرکه او را دیده بود از جمله خود من، آثار آمادگی برای شهادت را در رفتار و کردار و چهره نورانی‌اش مشاهده کردیم. بعد از خداحافظی آخر او، ما ماندیم و یک دنیا خاطره صفا و وقار و تواضع و ایمان او.

دفاع پرس: درباره نحوه به شهادت رسیدن فرزند عزیزتان بگویید؟

«محمد حسن» در تاریخ چهار فروردین 1363 مصادف با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و رهبر محبوبش «امام خمینی (ره)» شهید شد. وی هنگام بازگشت از شناسایی منطقه به همراه سه نفر از همرزمانش براثر اصابت خمپاره در جزیره مجنون، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

دفاع پرس: به عنوان پدر بزرگوار یک شهید، برای جوانان کشورمان چه توصیه‌ای دارید؟

بنده از همه جوانان متدین کشورم می خواهم تا آخرین لحظه زندگیشان، همانطور که «محمد حسن» و باقی شهدای اسلام می خواستند، حامی ولایت فقیه باشند.

گفت‌وگو از بهاره حسنی

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها