این رزمنده هشت سال دوران دفاع مقدس با تشکیل گردانهای رزمی در ادوار مختلف جنگ از «قصر شیرین» تا «فتحالمبین»، از «فاو» تا «شلمچه» و از «بانه» تا «ماووت» در تیپها و لشکرهای سپاه و بالاخره با حضور در یگانهای مستقل تیپ 48 فتح و تیپ 49 حیدر کرار استان و شرکت در عمیات کربلای 4 و 5 و کربلای 10، دورانی پر فراز و نشیب را تجربه کرد.
کتاب « از چرام تا شلمچه» شرح وقایع زندگی این
فرزند عشایرزاده کهگیلویه و بویراحمدی را در سه دوره کودکی، نوجوانی و جوانی با
تأکید بر حضور در دوران دفاع مقدس شرح میدهد.
این کتاب توسط نشر «فتح دنا» در 161 صفحه به چاپ رسیده و در شمارگان 1200 جلد به بازار نشر عرضه شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
یک یا دو روز بعد از فتح آبادان ما در خط پدافندی بودیم که مرحوم تیمسار فلاحی و شهید کلاهدوز آمدند. ما آن موقع قد و قوارهی امروز را نداشتیم. از لحاظ جسمی ضعیف و موی صورت اصلا نداشتیم. شهید فلاحی آمدند ما را در بغل گرفتند و شروع به گریه کردند. ما یک نکته به او گفتیم: تیمسار سلام ما را به امام برسانید و به امام بگویید که بچهها «بایدِ» معظم له را عملی کردند. وقتی که من این را گفتم صدای گریه مرحوم تیمسار فلاحی بلند شد. وی فقط اشک میریخت اما وقتی که سخن مرا شنید، شروع به گریه بلند کرد...
انتهای پیام/