به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، حضور فرانسه در غرب آسیا موضوع جدیدی نیست. پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، مستعمرات این امپراتوری بین دول فاتح از جمله فرانسه و انگلیس تقسیم شد، به طوری که کشورهای اردن، فلسطین و عراق به قیمومیت انگلیس و کشورهای سوریه و لبنان تحت سرپرستی فرانسه تا استقلال این کشورها در دهههای 1930 و 1940 قرار گرفتند و پس از استقلال نیز تلاش فرانسه برای حفظ نفوذ در این کشورها همچنان ادامه یافت.
همچنان که در پیشنویس لایحه برنامهریزی شده فرانسه، در خصوص دفاع و امنیت ملی فرانسه آمده است: «مداخلات خارجی نیروهای فرانسه منوط به اهداف سه گانه آنان یعنی حفاظت گسترده از منافع ملی، منافع استراتژیک دفاعی فرانسه و دوستان آنان، و اعمال مسئولیتهای بین المللی فرانسه است. بدین منظور فرانسه مایل است تا با در دسترس داشتن ظرفیتهای نظامی خود در مناطق حیاتی جهان جهت دفاع و امنیت اروپا، حاشیه مدیترانه، قسمتهایی از آفریقا (از ساحل تا منطقه استوایی آفریقا)، خلیج فارس و اقیانوس هند اقدام کند.»
بنابراین فرانسویها پس از جنگ جهانی دوم، در دهه 1970 علاوه بر ایران، عراق را که دارای ذخایر عمده نفتی خاورمیانه است، مورد توجه قرار دادند و پس از حضور در بخش انرژی و صنایع این کشور برای نخستین بار موفق به انعقاد قراردادهای پرسود نظامی و فروش هواپیماهای پیشرفته به بغداد شدند.
با این وجود، در سایر کشورهای ثروتمند منطقه خلیج فارس، به دلیل حضور قدرتمند رقیبان انگلیسی و آمریکایی، منافع چشمگیری نصیب آنان نشد و بروز جنگ¬های داخلی در لبنان و بحران و چالش در صحنه سیاسی این کشور از نیمه دهه 1970 میلادی به بعد و همچنین روی کار آمدن حکومت حافظ اسد که تمایل به شوروی داشت جایگاه سنتی پاریس را در این کشور و لبنان بکلّی تغییر داد، بطوریکه در ان زمان کمترین میزان نفوذ را در منطقه داشت.
تغییر فضای امنیتی جنگ سرد و پروسه همگرایی در اوایل دهه 1990 زمینه مساعدی برای همکاری اعضای اتحادیه اروپا پدید آورد که سسبب ایجاد سیاست امنیتی و خارجی مشترک اتحادیه در سال 1993 با هدف افزایش نقش اتحادیه اروپا در سطح جهانی شد.
بلافاصله برخی از اعضای اتحادیه از جمله فرانسه و انگلیس موافقتنامههای دفاعی متعددی در خاور میانه برای مثال با کویت، قطر، و امارات به بهانه موقعیت خطرناک و عدم امنیت آنان در برابر ایران و نیز به دلیل احتمال انتقام از نیروهای حافظ صلح، خصوصا آنهایی که در لبنان به سر می بردند انعقاد کردند.
از آنجایی که اهمیت خاورمیانه برای فرانسه، همواره با پیروی از سیاستهای کلی آمریکا همراه بوده است. عدم تبعیت ازسیاستهای غرب خصوصا آمریکا، تبعات سنگینی را برای این کشور به همراه داشته است که نمونه بارز آن جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 بود که مخالفت فرانسه را در پی داشت.
این تجربه ناخوشایند سبب شد تا فرانسه در جهت منویات آمریکا و دیگر دوستان غربی خود به منظور کسب منافع بیشتر برای خود تلاش کند. همراهی فرانسه از طرح ابتکارات به ظاهر صلح امیز نظیر «طرح خاورمیانه بزرک و یا طرح هامیلتون» که در صدد تجزیه و پیشبرد اهداف منفعت طلبانه آمریکا و دول غربی در منطقه بودند با دستاویز قرار دادن ناهمگونیهای قومی- مذهبی این منطقه توام بود.
تصریح ماکرون در برنامههای ریاست جمهوری وی، که به دنبال احیای نقش تاریخی فرانسه در غرب آسیا و شمال آفریقا ا،ست تاکشورش بتواند تلاشهای ناکام دیگران را جبران کند، رویکرد این کشور را در منطقه توجیه میکند که علاوه بر امتیازات سیاسی و ایجاد فرصتهای اقتصادی (گسترش روابط تجاری خود را با کشورهای منطقه خاورمیانه به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس)، سکوی پرتابی برای مقابله با تهدیدات امنیتی است. این موضوع برای فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی ارزشمند است.
گره خوردن امنیت اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا که سبب حمله آمریکا به عراق در سال 2003 شد (خلاف نظر برخی از منتقدان که حمله آمریکا به عراق در سال 2003 جنگ نفت میدانند) با انگیزه اصلی امنیت اسرائیل همراه بود.
در حقیقت تهدیدی علیه آمریکا وجود نداشت و این تهدید علیه اسرائیل بود. در این بین خودداری فرانسه از اشغال عراق در کنار آمریکا در سال 2003، سبب نفوذ دیپلماسی فرانسه در خاورمیانه شد، هرچند ارتباط خوب تلآویو و پاریس به آن آسیب رسانده بود زیرا فرانسه اولین تامین کننده سلاح اسرائیلیها بود که با فناوری هستهای آنان، اسرائیل توانست سلاحهای هستهای خود را توسعه دهد.
هماکنون عربستان سعودی نیز قراردادهای نظامی بزرگی با فرانسه منعقد کرده است به طوریکه مقامات سعودی و فرانسوی در پی ساخت دو مرکز هستهای برای عربستان میباشند. فرانسه مایل به گسترش نفوذ خود در منطقه شامات و لبنان به عنوان بازیگر و یا بازگردان فعال است.
عکس العمل ماکرون در خصوص اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل نادرست بود. وی بر موقعیت قانونی بیتالمقدس به عنوان یکی از موانع اصلی گفتوگوهای صلح اسرائیل و فلسطین خصوصا در تقسیم حاکمیت بر آن، اماکن مقدس و موضوع حل و فصل مسئله بیتالقدس از طریق گفتوگو میان فلسطینیها و اسرائیلیها، تشکیل دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی تاکید کرده است.
رئیسجمهور فرانسه همچنین ناگزیر از اذعان به این موضوع شد که جامعه جهانی هرگز بیتالمقدس را به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل (با اشغال یک جانبه قسمتهای شرقی شهر) نخواهد پذیرفت. در عین حال، این شهر میزبان بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل میشود.
به طور کلی نقش فرانسه به عنوان یک کشور قدرتمند اروپایی در منطقه غرب آسیا در دهه اخیر و با روی کار آمدن امانوئل ماکرون بسیار پر رنگتر از رقبای خود در اتحادیه اروپا و نیز آمریکاست و تلاش دارد تا نفوذ خود را در منطقه بیشتر کند که عدم پذیرش نسبتا صریح اقدام ترامپ از سوی این کشور میتواند به آن سرعت بخشد.
انتهای پیام/ 431