گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ چرخه اقتصادی تئاتر در ایران نه کامل است و نه اینکه همیشه در گردش است. هنر تئاتر نیز مانند هر حرفه دیگری قبل از هر چیز باید یک صنعت محسوب شود. هر هنر فارغ از هر شکلی که دارد متکی به پول است. اگر هنر نتواند به واسطه جذابیتهای خود سودآور باشد، امکان بقا نخواهد داشت. به همین جهت برخی هنرمندان هنر را به چشم یک کسب و کار نگاه میکنند.
این اتفاق نه مذموم بلکه برای هنر و هنرمند کاملا ضروری است. بخصوص در هنری چون تئاتر که در کشور ما همواره مظلوم واقع شده و جز توسط عدهای معدود دیده نمیشود. مدتی است که موج استفاده از چهرهها و ستارههای سینمایی روی صحنه تئاتر را شاهد هستیم که بواسطه حضور آنها چراغ کم سوی نمایش و سالنهای خاک گرفته و بدون نور تئاتر جان گرفتهاند.
حضور ستارههای سینما روی صحنه نمایش را باید به فال نیک گرفت. این حضور از این جهت که ممکن است تبدیل به یک اپیدمی شود و بازیگران اصلی نمایش از خانه خود دور بمانند، بد است. چرا که این واکنش رفته رفته به یک عادت تبدیل شده و نتیجهای جز نمایش سازی ندارد و سطح سلیقه مخاطب را نیز پایین میآورد. اما از این جهت که به کالبد فقیر تئاتر پول تزریق میکند باید کاملا خوب و مثبت ارزیابی شود.
اگر سالن داران بخش خصوصی برای مدتی بتوانند صحنههای نمایش خود را از رکود خارج کنند با اطمینان بیشتری درهای سالنهای خود را به روی صاحبان اصلی هنر تئاتر باز خواهند کرد. این مساله که سالن داران نباید به پول فکر کنند و همه توان خود را معطوف به هنر تئاتر کنند انتظار به جایی نیست. گذشته از این اگر مخاطب هم فقط به یک نوع از نمایش بسنده کند و قدرت انتخاب نداشته باشد، ظلم به مخاطب است.
همچنان که تماشاگر نیازمند آثار فخیم و تفکربرانگیز است به همان اندازه نیازمند خنده و تفریح است. متاسفانه بسیاری از هنرمندان در مقابل واژه «تفریح» در وادی هنر جبههگیری میکنند. در مقابل هم بدون هیچ دلیلی انتظار دارند تا همین مخاطب چشم و گوش خود را به روی هر چه آنها دوست دارند باز کند. جالب اینکه همین هنرمندان تاب و توان انتقاد را هم ندارند.
این روزها نمایشی با عنوان «اولیور توئیست» به کارگردانی «حسین پارسایی» روی صحنه است که بواسطه وجود «نوید محمدزاده»، «آتیلا پسیانی» و «مهناز افشار» به فروش قابل توجهی رسیده و مخاطبان بسیاری را به سالن نمایش «تالار وحدت» کشانده است. موضوع بحث در اینجا نقد «اولیور توئیست» نیست، بلکه این است که این نمایش توانسته مخاطبانی را به سالنهای تئاتر بکشاند که شاید قبل از این اصلا نمیدانستند شکل سالن نمایش چگونه است.
همین که مخاطب بیگانه با تئاتر در این فضا نفس بکشد و درصدی هر چند کم از این تعداد آثار نمایشی دیگری را روی صحنه ببینند، اتفاق مبارکی است. گذشته از این در کنار فروش بالا و حضور ستارگان سینما، بازیگران و هنرمندان دیگر تئاتر که تا قبل از این فرصت حضور در صحنه را نداشتند یا اگر داشتند دیده نمیشدند حالا به چشم میآیند. همین امر برای این دسته از هنرمندان ایجاد فرصتی است تا خود را نشان بدهند.
اما باید مراقب بود این پدیده تبدیل به فرصت طلبی و سود خواهی صرف برای عدهای نشود تا بواسطه رسیدن به پول بیشتر عرصه تئاتر را تبدیل به بازار انحصاری خود کنند. هنرمندان تئاتر نباید نگران حضور ستارگان روی صحنه تئاتر باشند. چرا که اگر این ستارگان لایق نباشند خود به خود حذف خواهند شد. نگرانی اهالی نمایش باید از وجود عافیت طلبانی باشد که از هر فرصتی برای بهره کشی و سود آوری استفاده میکنند.
نکته دیگر این است که مخاطبان با دیدن همه آثاری که روی صحنه است قدرت تشخیص کار خوب از بد را بدست میآورند. آثاری مثل «اعتراف» و «اولیور توئیست» اگر به زعم تئاتریها آثار سخیف و مبتذلی است، باید باشند تا بتوان سنگ محکی در دست داشت تا آثار خوب را شناخت.
کسانی که به «الیور توئیست» به این بهانه که چیزی به مخاطب ارائه نمیکند، حمله میکنند. چرا در آثار خود که با شعار «هنر برای هنر» روی صحنه میروند بهره ای به مخاطب نمیدهند. اگر آنها چشم دیدن «الیور توئیست» را ندارند چرا اثر دیگری به مخاطب نمیدهند. اگر انتظار دارند مردم با بلیط ۱۰۰ هزار تومانی به تماشای «الیور توئیست» ننشینند باید به انتظار مردم پاسخ بدهند و خوراک فرهنگی آنها را تامین کنند.
هر چند واضح است که برخی از این دلسوزیها بوی حسادت میدهد نه دغدغهمندی. اگر هنرمند تئاتر نتوانسته مخاطبهای فراوانی را به سالن نمایش بکشاند و آثار پرفروشی تولید کنند. اشکال را در وجود خودشان جستجو کنند. هرکسی نمیتواند برای دیگران حکم صادر کند و با فریاد باید و نباید برای دیگران قانون تعیین کند.
نه فقط بازیگران سینما که همه مردم در هر قشر و تحصیلات و جایگاه اجتماعی حق دارند آثار هنری تولید کند. خوشبختانه در کشور ما این محدودیتها برای مردم وجود ندارد. هر کسی میتواند بر اساس دغدغههایی که دارد دست به خلق اثر هنری بزند. حالا اگر نتواند اثر خود را به دست مخاطب برسد مسئولیت آن متوجه هنرمند است نه مسئولان فرهنگی.
پس چرا اهالی تئاتر در برابر ورود دیگران به این عرصه نگران هستند. به جای انتقادات نا بهجا و فرسایشی، خود را با شرایط تطبیق دهند. پدیده ستاره سالاری چه بد باشد چه خوب مورد پسند مردم است و نمیتوان با آن جنگید بهتر آن است جامعه تئاتری خود را با آن تطبیق دهد و این تهدید را به فرصت تبدیل کند.
انتهای پیام/ 161