همسر شهید «کاظم‌زاده» در گفت‌وگو با دفاع پرس:

ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت!/ رسیدن به این جایگاه بستگی به اعمال شما دارد

همسر شهید مدافع حرم «امیر کاظم‌زاده» گفت: در طی سه سال زندگی مشترک با شهید امیر، هرشب دو رکعت نماز به نیت سلامتی امام زمان (عج) و سپس همسرم می‌خواندم و وی را بیمه امام زمان کرده بودم. حتی گوسفندی خریدم و عقیقه کردم؛ اما سرنوشت ما چیز دیگری بود.
کد خبر: ۲۷۷۷۱۹
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۱:۲۸ - 18February 2018

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران دفاع پرس، شهید «امیر کاظم‌زاده» متولد ۱۴ اسفند سال ۱۳۶۱ در تهران بود که برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) به سوریه می‌رود و در تاریخ ۱۱ خرداد سال ۱۳۹۲ به شهادت می‌رسد. همسر شهید خلوص نیت و تقوای شهید را رمز موفقیت وی در رسیدن به آرزوی خود می‌داند. در ادامه گفت‌وگوی دفاع پرس با «منصوره بخشی‌زاده» همسر شهید مدافع حرم «امیر کاظم‌زاده» را می‌خوانید:

دفاع پرس: از نحوه آشنایی خود با شهید کاظم‌زاده بگویید؟

آشنایی ما با خانواده شهید به زمانی برمی‌گردد که من 9 سال داشتم و پدر وی با پدر من همکار بودند. یک وقفه چندساله ارتباط خانوادگی ما را کم‌رنگ کرد؛ اما زمانی‌که من دانشجو بودم، مجدد این روابط ادامه پیدا کرد و در نهایت منجر به خواستگاری شهید از من شد.

دفاع پرس: معیار‌های شما برای ازدواج چه بود؟

من معتقد هستم انسان به هر تصوری که در ذهن خود داشته باشد، دیر یا زود می‌رسد. هیچ‌گاه به دنبال مادیات نبودم. در زمان ازدواج نیز ایمان و اخلاص، بیشترین و مادیات و تحصیلات، کمترین معیار‌های من برای انتخاب همسر آینده بود. در جلسات خواستگاری، امیر را جوانی با تقوا، با محبت، پیروی ولی فقیه، خادم اهل بیت (ع) و دل‌سوز که تمام وجود خود را صرف خانواده می‌کند، شناختم. در نتیجه با اطمینان وی را انتخاب کردم. نیمه رمضان سال ۱۳۸۹ به عقد هم درآمدیم و نیمه شعبان ۱۳۹۰ زندگی هرچند کوتاه، اما سرشار از عشق و آرامش خود را آغاز کردیم.

دفاع پرس: چه میزان مسایل مادی می‌تواند در زندگی نقش داشته باشد؟

در زندگی ما هیچ‌گاه مسایل مادی باعث ایجاد اختلاف نشد. اگرچه در خانواده‌ای رشد کردم که از نظر مالی در رفاه کامل بودم، اما در زندگی مشترک و حتی سخت‌ترین شرایط مالی سعی کردم، همیشه پشتیبان همسرم باشم.

تضمین ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت/ رسیدن به این جایگاه بستگی به اعمال شما دارد

دفاع پرس: از خصوصیات اخلاقی شهید بگویید؟

امیر مردی فداکار، پرتلاش و قدردان بود که همیشه من را همسری قانع، مهربان و حسابگری دقیق در زندگی می‌دانست. در تمام لحظات برای رسیدن به اهداف و ساخت زندگی عاشقانه خود تلاش می‌کردیم. در طی سه سال زندگی مشترک با شهید، هر شب دو رکعت نماز به نیت سلامتی امام زمان (عج) و سپس همسرم می‌خواندم و وی را بیمه امام زمان (عج) کرده بودم. حتی گوسفندی خریدم و عقیقه کردم؛ اما سرنوشت ما تقدیر دیگری بود.

دفاع پرس: معتقد هستید در جلسه خواستگاری شهید را به عنوان خادم اهل بیت (ع) شناختید، از ارادت امیر به اهل بیت (ع) بگویید؟

امیر علاقه بسیاری به اهل بیت (ع) و به خصوص امام حسین (ع) داشت؛ به نحوی‌که در ایام محرم پس از پایان ساعت اداری مستقیم به مسجد رفته و در آشپزخانه کمک می‌کرد. با شروع مراسم عزاداری نیز به عنوان میان‌دار سینه‌زنان در مسجد حضور پیدا می‌کرد و برای مظلومیت آقا اشک می‌ریخت.

دفاع پرس: بهترین تفریح شما در زندگی چه بود؟

بهترین خاطرات ما زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شرکت در مراسمات و تکیه‌های آقا اباعبدالله حسین (ع) بود.

تضمین ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت/ رسیدن به این جایگاه بستگی به اعمال شما دارد

دفاع پرس: از خاطرات مربوط به مسوولیت شهید در قبال فرزند خود بگویید؟

امیر با تمام وجود «محمدطه» را دوست داشت و هر کمکی که می‌توانست، برای نگهداری پسر خود انجام می‌داد. شب‌های زیادی تا صبح بیدار می‌ماند و برای آرام کردن و خواباندن طه تلاش می‌کرد. شهید نیمی از وجود خود را وقف کار و نیم دیگر را وقف خانواده کرده بود.

دفاع پرس: شهید از آرزو شهادت خود صحبت می‌کردند؟

چندین مرتبه مشاهده کردم که شهید هنگام تماشای صحنه شهادت رزمندگان در فیلم‌های دفاع مقدس اشک می‌ریزد و می‌گوید، دوست دارم روزی من را با نام شهید صدا کنند. من فقط شنونده حرف‌های شهید بودم و این سخن را آرزوی کلامی می‌دانستم. هرچند که برای من دلهره و نگرانی به همراه داشت.

دفاع پرس: چطور راضی شدید به سوریه بروند؟

به خاطر دارم، چند روز پیش از اعزام به سوریه مجدد گفت، دوست دارم روزی من را «شهید امیر» صدا کنند. نخستین مرتبه بود که سکوت را شکستم و گفتم، از زندگی با من خسته شده‌اید که چنین آرزویی دارید؟ پاسخ داد: خدا می‌داند که با تمام وجود از زندگی خود راضی هستم. شما و طه تمام سرمایه زندگی من هستید. من بهترین لحظات عمر خود را در کنار شما داشته و دارم؛ اما اگر من به شهادت برسم، شما تاجی بر سرتان می‌رود و همسر شهید می‌شوید و ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت خواهد بود، دوست ندارید؟ و من باز هم سکوت کردم.

دفاع پرس: چه زمانی برای دفاع از حریم اهل بیت عازم سوریه شدند؟

آخرین شب اردیبهشت ۱۳۹۲ بود که طه را بغل کردند و آرام به او گفتند: «پسرم زمانی‌که من نبودم، شما مواظب مامان باش». با تعجب گفتم، امیر، من را به دست این بچه چندماهه می‌سپاری؟ پاسخ داد: روزی طه تنها پناهگاه شما و جانشین من در منزل خواهد بود، شما را به محمد طه و هر دو شما را به خدا می‌سپارم. اولین روز خردادماه بدون آن‌که من مقصد ماموریت وی را بدانم، عازم سوریه شدند. هر روز دو مرتبه با من تماس می‌گرفتند. صبح شنبه، 11 خرداد ۹۲ بود که برای آخرین بار با یکدیگر صحبت کردیم. بعدازظهر همان روز به شهادت رسیده بودند.

دفاع پرس: چطور از شهادت امیر مطلع شدید؟

در هفته‌ای که منتظر تماس شهید بودم، چندین مرتبه خواب وی را دیدم. صبح شنبه آشوب عجیبی داشتم. پس از صرف نهار، مادرم گفت: حال مادر امیر خوب نیست، باید به منزل پدر‌شان برویم. باور نکردم و گفتم: من از صبح نگران هستم، می‌دانم امیر را از دست داده‌ام، واقعیت را به من بگویید. هنگامی‌که به پاکدشت رسیدیم و آن هیاهو را دیدم، دنیا برای من تیره‌وتار شد. «گروهک فرقان» در دمشق تانک شهید را هدف گرفته بود و آرزوی دیدن پیکر پاک شهید را بر دل ما گذاشتند.

دفاع پرس: چگونه با دلتنگی شهید کنار آمدید؟

هرگز نتوانستم به زندگی بدون امیر فکر کنم. در اوج تنهایی به «قرآن» و «صحیفه سجادیه» پناه می‌برم. وقتی از پاداش تحمل بر مصیبت می‌خوانم که در ثواب جهاد و شهادت همسرم شریک هستم، قلبم آرام می‌شود؛ اما شعله‌های دلتنگی تمام وجودم را می‌سوزاند و بدون آن‌که بفهمم خود را در قطعه ۲۶ پیدا می‌کنم.

دفاع پرس: وعده الهی در قرآن است که شهدا زنده‌اند، آیا شما حضور شهید در زندگی خود را احساس می‌کنید؟

به جرات می‌گویم در طی این چهار سال، امیر یک‌بار از من و طه غافل نبوده است. هرگاه او را صدا می‌کنم، اجابتم می‌کند. هرکجا گرفتار مشکلی می‌شوم، امیر کمکم می‌کند.

تضمین ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت/ رسیدن به این جایگاه بستگی به اعمال شما دارد

دفاع پرس: محمدطه چگونه با شهادت پدر کنار آمده است؟

طه خاطره چندانی از بابا ندارد؛ هفت ماه بیشتر نداشت که پدرش به شهادت رسید؛ اما عاشق پدر است. بهشت زهرا (س) که می‌رویم، می‌نشیند و سنگ مزار بابا را می‌بوسد. می‌داند پدر او برای جنگ با دشمن به سوریه رفته و در آن‌جا شهید شده و پیش خدا است. گاهی می‌پرسد: بابا امیر من کی می‌آید؟ و پاسخ می‌دهم: او پیش خداست، ما روزی پیش بابا می‌رویم و پسرم آرام می‌شود.

دفاع پرس: خواب شهید را می‌بینید؟

بله. همان اوایل شهادت خواب وی را دیدم؛ در بهشت به پای امیر افتاده و گریه می‌کردم. دست شهید را گرفتم و گفتم: امیر ما که در دنیا نتوانستیم، زمان زیادی زندگی کنیم؛ کمک کن در بهشت با هم باشیم. سپس شهید جایگاهی را نشان دادند و گفتند: رسیدن به این جایگاه فقط بستگی به اعمال شما دارد.

دفاع پرس: بزرگ‌ترین دستاورد شما از زندگی با شهید کاظم‌زاده چیست؟

مطمین هستم شهادت همسرم بنده را انسانی شکرگزار و صبور در برابر همه مسایل ساخته است. خداوند انسان‌ها را امتحان می‌کند و چه زیباست اگر تسلیم امر خدا شده و شکرگزار باشیم.

دفاع پرس: به عنوان حرف پایانی چه صحبتی با مخاطبان خبرگزاری دارید؟

همیشه از من سوال می‌شود، شهید جزء انسان‌های خاص بوده که به این جایگاه رسیده است؟ من معتقد هستم وی همانند بقیه انسان‌ها فردی میانه‌رو بودند که تمام تلاش خود را برای آرامش خانواده می‌کردند و تنها خلوص نیت و تقوای شهید سبب شد به آرزوی خود برسند.

انتهای پیام/ 711

نظر شما
پربیننده ها