به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، از جمله روزهای مهم در جریان پیروزی انقلاب اسلامی میتوان به ۱۹ بهمن سال ۵۷ اشاره کرد، روزی که طی آن تعدادی از پرسنل نیروی هوایی، همافران و نظامیان با لباس و یونیفورم با حضور در مدرسه علوی، در مقابل بنیانگذار انقلاب اسلامی رژه نظامی رفته و به نوعی با ایشان بیعت کرده که این حرکت، برگ زرینی را به تاریخ ایران اسلامی افزود.
به همین بهانه، ایکنا در راستای رسالت خود، با وجیهه باقرین، همسر شهید خسرو عبدالکریمی به گفتوگو پرداخت.
شهید عبدالکریمی از جمله خلبانان، پایگاه بندر عباس است که هم در عرصه قرائت و هم حفظ قرآن به خوبی درخشید. او در چهارم مهرماه سال ۱۳۳۲ در خانواده مذهبی در آبادان متولد شد که شوق پرواز او را سرانجام به راهبری و خلبانی جنگنده F۱۴ کشاند. در ادامه متن این گفتوگو از نظر میگذرد؛
در ابتدا بیوگرافی از خودتان بفرمایید.
وجیهه باقرین متولد سال ۱۳۳۵ در تهران هستم که در خانوادهای مذهبی پرورش یافتم.
در خصوص انگیزتان برای ورود به عرصههای قرآنی برایمان بگویید.
من هر چند پیش از ازدواج نیز علاقهمند به حضور در جلسات و محافل قرآنی بودم، اما پس از ازدواج به دلیل دیدن شوق و حلاوت همسرم (شهید عبدالکریمی) در عرصه حفظ، قرائت و تدریس قرآن، لذا بر آن شدم که در این راه بیشتر و مستحکمتر گام بردارم. بنابر این آیات قرآن را با هم مرور میکردیم و اشکالات همدیگر را در زمینه قرائت رفع میکردیم. سپس همسرم به سمت حفظ قرآن رفت و من نیز علاقهمند شدم و با یکدیگر به حفظ و تثبیت آیات میپرداختیم و این برایمان لذت بخش بود و از بهترین ساعات زندگیمان بود.
طریقه آشنایی شما با شهید عبدالکریمی چگونه بود؟
سال ۵۳ با ایشان آشنا شدم. یعنی مادربزرگش همسایه ما در خیابان وحدت اسلامی بود و سپس سال ۵۴ ازدواج کردیم. ثمره آن یک فرزند دختر است.
تحصیلات ایشان چه بود؟
وی دارای مدرک لیسانس زبان انگلیسی و هوانوردی از آمریکا بود و طی زمان هشت سال جنگ تحمیلی به پایگاه هوایی نوژه در همدان رفتیم و تا پایان جنگ آنجا بودیم و سپس به پایگاه هوایی بندر عباس منتقل شدیم.
درباره میزان علاقهمندی شهید عبدالکریمی به کلاسهای قرآن بفرمایید.
این شهید علاقه زیادی به کلاسهای قرآن داشت به گونهای که شده بود از کارهای دیگر میگذشتند تا در کلاسهایشان حضور پیدا کنند که پس از شهادت وی نیز مدتی این کلاسها بدون استاد ماند.
ایشان هفتهای یکبار با خلبانان طی روزهای دوشنبه که بعدها به سه شنبهها تغییر کرد، جلسه قرائت قرآن، تفسیر و مفاهیم قرآن را داشتند که طی آن جلسات قرآن، شاگردان مشکلاتشان را بیان میکردند و نوعی همفکری با هم انجام میدادند.
شنیدهایم گویا خوابی از شهید عبدالکریمی باعث شد تا دوباره قویتر به عرصه قرآنی بازگردید، درسته؟
بله، روزی در ماه مبارک رمضان شهید عبدالکریمی را در خواب دیدم و از من پرسیدند که چرا به کلاس قرآن نمیروم؟ در پاسخ گفتم دیگر هرگز به این کلاسها نخواهم رفت و سپس چادری به من دادند و گفتند باید بروی. سپس در همان عالم خواب به جلسه قرآن رفتم. صبح فردا یکی از دوستان من را به جلسه ختم قرآن در پایگاه برد به گونهای که همان صفحات و آیات سوره انبیاء را که در خواب قرائت کردم، اتفاقی آنجا نیز همان صفحات را تلاوت میکردم. خاطرم هست این جریان یکسال پس از شهادتش بود چون که یکسال پس از شهادتش، من اصلا از خانه بیرون نمیآمدم.
علت حضورتان در کلاسها به عنوان مدرس قرآن چه بود؟
بارها خواب شهید عبدالکریمی را دیده بودم که از من خواسته بود تا کلاسها را ادامه دهم و این تنها کاری بود که میتوانستم انجام دهم و در همان مسجد پایگاه شکاری بندر عباس که در حال حاضر بنام ایشان مزین است با کلاس روخوانی آغاز کردم و در ادامه کلاسهای روانخوانی، فصیحخوانی، تجوید و صوت و لحن را به مجموعه کلاسهایم اضافه کردم و در حال حاضر نیز چند سالی است که کلاس حفظ قرآن را نیز اضافه کردهام.
چه تعداد قرآن آموز و حافظ تا به امروز تربیت کردهاید؟
طی آموزشمان به حول و قوه الهی بیش از ۲۵ حافظ کل پرورش دادهایم و حافظان ۱، ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ جزء نیز داریم که تحت نظارت مربیان مشغول به فعالیت هستند.
شیوه تدریستان به چه صورت است؟
در کلاس، تشویق زبانی داریم که همین انگیزهای برای حضور بانوان علاقهمند در کلاس ها شده است.
درباره برنامه قرآنی تان طی روز برایمان بگویید.
چون شهید عبدالکریمی تا ساعت ۱۶ و بعضا بیشتر به دلیل حجم بالای کاریشان، درگیر بودن لذا ساعات فراغتی که پیدا می کردند به حفظ قرآن مشغول میشدند و من نیز در منزل حفظ جدید را انجام میدادم و سپس هنگامی که به منزل بازمیگشت آیاتی که حفظ کرده بودیم حدود یک ساعت زمان میبرد تا به یکدیگر پس میدادیم و اشکالات یکدیگر را رفع میکردیم و چون ایشان زودتر از من حافظ شده بودند من را برای تثبیت و مرور آیات یا معانی آیات بیشتر راهنمایی میکرد.
در خصوص زمان شهادت و علت آن برایمان بفرمایید.
شهید عبدالکریمی، هجدهم اردیبهشت ماه سال ۷۴ طی مانور هوایی و دریایی، هواپیمایشان دچار نقص فنی می شود و سپس به درجه شهادت نایل آمدند.
با چه مشکلاتی روبرو هستید؟
فقط نبود ایشان؛ ستون خانه وقتی نباشد، چه اتفاقی میافتد؟ به برکت قرآن و خواست این شهید راه قرآن را ادامه دادم و آسیب کمتری طی این سالها دیدهایم به گونهای که قرآن جوابم را می دهد و راهنماییام میکند. برای برپایی جلسات قرآن چون اوایل خودم راهاندازی کردم زیاد مورد حمایت قرار نمیگرفتم و این جلسات در ابتدا در منزل من و سپس به صورت گردشی در منزل هر کدام از قرآن آموزان برپا می شد و در حال حاضر حدود چند سالی است که بخش عقیدتی ـ سیاسی پایگاه و هم عقیدتی ـ سیاسی تهران از فعالیت های ما حمایت می کنند. باید بگویم حدود ۱۰ سالی است که در مسجد پایگاه کلاس قرآن دایر است که خوب حمایت میکنند.
از برکات حفظ قرآن در زندگیتان بگویید.
بالاترین برکت آن، افزایش صبر من بود هنگامی که همسرم را از دست دادم انگار تمام دنیایم را از دست دادم، اما قرآن کمکم کرد که با نبود ایشان صبورتر باشم و فقدان نبود وی برای من احساس نشود.
بیشتر کدام آیه از کلام الله را با خود زمزمه می کنید؟
«واسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» خداوند در این آیه فرمان صبر و نماز را می دهد که در صورت بروز مشکل صبر کن و به نماز پناه ببر که من نیز از این استفاده می کنم.
در ادامه برای آشنایی بیشتر با شهید عبدالکریمی با سرهنگ دوم ستاد یوسف صفی پور، مدیر روابط عمومی اداره عقیدتی ـ سیاسی نیروی هوایی به گفتوگو نشستیم.
در ابتدا در خصوص آشنایی تان با شهید عبدالکریمی بگویید.
توفیق آشنایی و دیدن وی را نداشتم، اما شش سال توفیق خدمت در پایگاه هوایی شهید عبدالکریمی را داشتم. آنجا به عنوان معاون نظامی عقیدتی ـ سیاسی مشغول به فعالیت شدم و به دلیل نوع کار و فعالیت های قرآنی ارتباط نزدیک با شهید عبدالکریمی داشتیم و در کنار آن نیز به دلیل ارادت قلبی به دنبال زندگی ایشان رفتم.
پس از اینکه شهید عبدالکریمی به پایگاه بندر عباس منتقل میشوند که در آنجا نیز فرمانده گردان شکاری بوده است، کار آموزش قرآن خلبانها را عهده دار می شود و تعدادی از این فرماندهان که در پایگاههای مختلف فرمانده هستند از جمله فرمانده فعلی پایگاه، امیر سرتیپ دوم خلبان سخاوت عشایری، فرمانده پایگاه شکاری شهید عبدالکریمی هم شاگرد ایشان بودند.
شهید عبدالکریمی علاوه بر اینکه استاد قرآن بود، یکی از قاریان برجسته استان بودند که در محافل انس با قرآن برای اجرای برنامه حضور پیدا می کردند، حافظ قرآن نیز بود البته مایل نبود دیگران بدانند.
در عملیاتی، هواپیمایش مورد اصابت قرار میگیرد و اصطلاحاً «اجکت» میکند، مجروح که می شود او را برای درمان به آلمان میبرند و طی این سفر از وی میخواهند که پناهنده شود، اما نمیپذیرد و به ایران باز میگردد و با توجه به شرایط جسمی معاف از پرواز و رزم بوده است و میتوانست به عنوان نیروی ستادی خدمت کند. اما نمیپذیرد و در طول جنگ هم پرواز کرده است و بعد از جنگ هم به دلیل اشتیاقی که داشته است، پرواز را انجام میدهد.
سرانجام وی در یکی از مأموریتهایش در ۱۸ اردیبهشتماه سال ۱۳۷۴ در حین رزمایش، هواپیما دچار سانحه میشود و با وجود اینکه میتوانست، اجکت کند اما به دلیل اینکه منزل مسکونی در ساحل خلیج فارس بوده است، هواپیما را به سمت دریا هدایت می کند که دیگر فرصت نمی شود و خود و کابین عقب شهید محمدکاظم گنابادی نژاد، به درجه رفیع شهادت میرسند.
خیلی جالب بود که پس از چند روز از شهادت ایشان، ماهیگیرها دستی را در تور ماهیگیریشان پیدا میکنند که این دست را به پایگاه تحویل میدهند و اینها نمیدانستند این دست برای شهید عبدالکریمی و یا شهید گنابادی نژاد است تا اینکه با خانوادهشان تماس میگیرند مادر شهید گنابادینژاد می گوید محمدکاظم به خوابم آمد گفت پنج روز شنا می کنم و هر چه تلاش می کنم به شما نمیرسم که متوجه میشوند این دست این شهید است.
همیشه میگویم آنچه باعث جاودان بودن نام آدمها میشود همین شهادت است، اما درباره شهید عبدالکریمی علاوه بر اینکه شهادت باعث ماندگاریاش شده است، وصل به منبع لایزال قرآن نیز خیلی در جاودانگیاش نقش داشته است.
چه زمانی این پایگاه به اسم شهید نامگذاری شد؟
حدود سال ۸۸ بود که به نام پایگاه شکاری سرلشکر خلبان نامگذاری شد و پیش از آن نیز به عنوان پایگاه نهم شکاری بندرعباس بود.
درباره همسر شهید عبدالکریمی که حافظ و معلم قرآن هستند، بفرمایید؟
همسر شهید تاکنون هزاران شاگرد در رشتههای مختلف روخوانی، روانخوانی، حفظ، مفاهیم و دورههای تربیت مربی را برپا کردهاند. به این امر اذعان داریم که بسیاری از مربیان قرآن کریم که در شهرکهای نیروی هوایی مشغول به تدریس هستند از شاگردان همسر شهید عبدالکریمی است که با حضور در بندرعباس و گذراندن دورههایی تربیت مربی تحت نظارت وی، حافظ کل قرآن شدهاند و به پایگاههای دیگر منتقل شدهاند و به عنوان مربی و مدرس مشغول به امر تدریس هستند.
هر روز صبحها در پایگاه هوایی ایشان مسیر منزل تا مسجد را با وجود اینکه سنی ازشان گذشته است، پیاده طی میکنند، معتقدم ثواب کارشان در همین پیاده رفتن ها است. وی دارای شخصیت معنوی است که بارها از وی تجلیل به عمل آمده است و کلاسهای وی به عنوان الگوی موفق در نیروی هوایی ارتش مطرح است.
همچنین طرحی را به عنوان باقیات الصالحات دارند که همسر شهید این طرح را مدیریت می کند و برای نیازمندان جهیزیه تهیه و یا سبد غذایی تهیه میکنند و یا به بیماران کمک میکنند.
از دیگر فعالیتهای قرآنی که مزین به نام این شهید در پایگاه است، بگویید.
در حال حاضر مؤسسه قرآن و عترتی با نام شهید در پایگاه با سابقه فعالیت ۱۰ ساله است که با مدیریت لیلا غلامحسینی اداره می شود و بخش بزرگسالان با همسر شهید است و دارای شعبی در سطح بندرعباس است که خیلی گسترش پیدا کرده است که بیش از هزاران خردسال دارد. همچنین فعالیت آموزش قرآن در فضای مجازی با عنوان این شهید مزین است.
لیلا غلامحسینی، مسئول مؤسسه جامعةالقرآن الکریم شعبه پایگاه هوایی و مؤسسه قرآن و عترت شهید عبدالکریمی از دیگر افرادی بود که با او به گفتوگو نشستیم.
در خصوص علت راهاندازی مؤسسه شهید عبدالکریمی، بفرمایید.
از سال ۸۶ فعالیت قرآنی را شروع کردم و من از شاگردان همسر شهید بودم و چون وی دوره های روخوانی، روانخوانی و قرائت برای بانوان بزرگسال در پایگاه برپا میکرد این خلأ را در پایگاه احساس کردیم که با زمینهسازی به آموزش قرآن کودکان بپردازیم.
لذا با همکاری و حمایتهای عقیدتی ـ سیاسی پایگاه، مکانی برای ما در نظر گرفته شد و تمام مربیان که همه شاگرد همسر شهید عبدالکریمی بودند با آموزش در دورههای تربیت مربی کودک، آموزشهای لازم را از مقطع سه سال و نیم تا ۱۲ سال آغاز کردند و در مقطع بزرگسالان نیز تحت نظارت همسر شهید و دیگر شاگردان ایشان هستند.
یکی از مؤسسات برتر و موفق در هرمزگان مؤسسه شهید عبدالکریمی است که آن نیز به دلیل فعالیت و کیفیت آموزش به برکت قرآن و به برکت شهید است.
این مؤسسه دارای چند شعبه است؟
شعبه اصلی فعالیت مؤسسه در پایگاه هوایی است و دیگر شعبهها نیز در دیگر مناطق است که در آنها هم به آموزش خردسالان و نیز به آموزش بزرگسالان میپردازیم.
از بارزترین صفات اخلاقی همسر شهید عبدالکرمی بگویید.
وی به معنای واقعی از آیات قرآن در تمامی زندگیاش الگوبرداری کرده و همین شاید موجب جذب قرآن آموزان بانو به حضور حداکثری در کلاس وی بود. اخلاصش در کارها به نوعی که وی خود را وقف آموزش قرآن بدون دریافت ریالی پول کرده است. شاگردان وی نیز در واحد بزرگسالان با عشق به صاحب قرآن فعالیت میکنند.
منبع: ایکنا