به گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، شهید «غلامرضا خانمحمدی» ۲۰ فروردینماه سال ۴۶ در یکی از روستاهای «دامغان» به نام «غنیآباد» دیده به جهان گشود. سه ساله بود که به همراه خانواده خود به تهران مهاجرت کرد. خانواده وی بسیار مذهبی و انقلابی بودند و در جریان فعالیتهای انقلاب اسلامی بسیار فعال بودند و در صحنه حضور داشتند.
غلامرضا شخصی مؤمن و با دیانت بود و در چنین خانوادهای با فرآیند انقلاب و امام خمینی آشنا شد. وی در تظاهراتها شرکت میکرد و در پخش اعلامیههای حضرت امام بسیار فعال بود. غلامرضا همراه با درس کار هم میکرد و از این طریق باری از دوش خانواده خود برمیداشت.
وی تحصیلات خود را فقط تا دوم دبیرستان ادامه داد و با وجود سن کم وقتی فهمید که حضرت امامخمینی حضور در جبهه را واجب کفایی دانستند، بسیار مسر بود که جبهه برود و از این جهت آرام و قرار نداشت تا اینکه با دست بردن به شناسنامه خود و تغییر تاریخ تولدش از سال ۱۳۴۶ به سال ۱۳۴۴موفق شد از طریق عضویت در بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه ۴ به جبهه اعزام شود.
غلامرضا بالاخره به آرزوی خود که شرکت در جنگ و شهادت بود رسید، او توانست با اصرار و پافشاری به عرصه جهاد و مجاهدت بشتابد و دلاورانه و جان بر کف در مقابل دشمنان اشغالگر بایستد.
غلامرضا فقط ۱۵ سال داشت، ولی در مقابل سن کمش اندیشهای والا و قلبی دریایی داشت. وی با دستان کوچکش کاری عظیم انجام داد و سینهاش را در مقابل اسلحه غاصبان سپر کرد، تا تیر ظلم دشمن به کشورش و ناموسش برخورد نکند.
سرانجام در تاریخ ۲۰ بهمنماه سال ۶۱ در عملیات «والفجر مقدماتی» در منطقه «فکه» به آرزوی دیرینهاش رسید و از جام شهادت سیراب شد و برای خانواده و کشورش افتخاری بزرگ آفرید.
پیکر این شهید والامقام در قطعه شهدا واقع در بهشتزهرا تهران به خاک سپرده شد و در جایگاه ابدیش آرام گرفت.
وصیتنامه شهید «غلامرضا خانمحمدی»:
قسم به عصر که همه انسانها در زیان و ضررند، مگر آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند و به درستی و راستی و پایداری در دین یکدیگر را سفارش کردند و در کارها شکیبا بودن. (قرآن کریم)
ققُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (۲۴ سوره توبه)
ای رسول ما بگو امت را که ای مردم اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان خود را اموالی که جمع آوردهاید و مال التجاره که از کسادی آن بیمناکید و منازل که به آن دلخوش داشتهاید بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست میدارید، منتظر باشید تا امر نافذ جاری گردد و خدا فاسقان و بدکاران را هدایت نخواهد کرد.
فرمود امام حسین (ع): اگر دین محمد (ص) جز با کشتن من استوار نمیگردد، پسای شمشیرها مرا در آغوش بگیرید.
بار خدایا! حمد و سپاس به درگاهت که به من فرصت دادی تا اسلام را بشناسم و تا با جهل و نادانی از دنیا نروم.
بار خدایا و پروردگارا! تو میدانی که به خاطر تو به جبهه آمدم و به خاطر نابودی دشمنان اسلام و مسلمین به جبههها پا گذاشتم، ولی خداوندا! از تو عاجزانه تقاضا دارم که مرا یاری کنی تا بر هوای نفس خود در همه زمان غلبه کنم.
بار خدایا! مرا ببخش از این که نتوانستم دستوراتت را به خوبی بیاموزم و انجام دهم. بارالها! مرا ببخش از این که خوب در خط ولایت فقیه نبودم و مرا ببخش از این که انقلاب اسلامی با این همه عظمت و بزرگی و رهبری با آن بزرگی به ما عطا کردی و ما قدر آن را ندانستیم.
بار الها! مرا ببخش از این که حق مجروحین و شهدا و خانواده آنها را به خوبی ادا نکردم. بار خدایا، پروردگارا! مرا ببخش از این که نماز را کوچک شماردم.
با سلام به پیشگاه [حضرت] ولیعصر (عج) و منجی بشریت و با سلام و درود بر نایب بر حقش خمینی بت شکن.
با درود به روان پاک شهیدان، راه خدا و سلام بر جانبازان و شهیدان همیشه شاهد انقلاب پدر و مادر عزیزم، از اینکه بزرگم کردید و روانه جبهه حق علیه باطل نمودید خدا را شکر [میکنم]؛ و پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید، و اگر خواستید برایم گریه کنید به یاد صحرای کربلا و برای حسین (ع) و قاسم (ع) و علی اصغر (ع) آن طفل شش ماهه حسین (ع) گریه کنید و طوری گریه کنید که دشمنان اسلام و قرآن شاد نشوند و باید بدانید و آیندگان هم بدانند که این راه را ما از رهبر آزادگان [حضرت] حسین بن علی (ع) آموختیم و بدانید که راه مستقیم همین راه است و شهدا نعمت آن را بردند و نیز همین راه است و نیز همیشه امام را دعا کنید که هرچه داریم از برکت امام عزیزمان است.
همچنین از مال دنیا مقداری پول دارم که ۵۰۰ تومان آن را خمس بدهید و بقیه را اگر به کارتان آمد از آن استفاده کنید و در غیر این صورت به دولت جمهوری اسلامی واگذار کنید و نیز مقدار ۲۳۰ تومان که در دفترچه بانک نوشته شده است را بهتر است به جنگ زدگان بدهید.
برادارن عزیزم! امیدوارم که این حقیر گناهکار را حلال کنید و امیدورام همچون اباالفضل (ع) که تا آخرین نفس حسین (ع) را تنها نگذاشت، شما هم همیشه ادامه دهنده را شهیدان باشید و اسلحه آنها را زمین نگذارید و پیرو خط ولایت فقیه باشید و مواظب اعمال و رفتار خود [نیز] باشید که از خط ولایت فقیه خارج نشوید.
خواهر عزیزم! امیدوارم که این حقیر را حلال کنید و امیدوارم که همچون [حضرت] زینب کبری (س) بعد از شهادت برادرش چه کرد، شما هم دنبالهرو خط زینب کبری (س) باشید.
دوستان و برادران، بچههای محله عزیزم! امیدورام هرچه بدی از این حقیر گناهکار دیدید به بزرگی خودتان حلالم کنید، چون خداوند از حقالناس نمیگذرد؛ و برادران و سروران گرامی چند یادآوری به شما میکنم.
همیشه مواظب اعمال و رفتار خود باشید و هر کار و عملی را که انجام میدهید با یاد و برای خدا باشد و همیشه در زندگی خود از ائمه (ع) سرمشق بگیرید و یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنید، که اگر در جامعهای امر به معروف و نهی از منکر نباشد آن جامعه رو به زیان و تباهی میرود و [همچنین] حافظی برای انقلاب اسلامی و پیرو خط ولایت فقیه باشید و همیشه امام این پیرجماران را دعا کنید که هرچه داریم از برکت این بزرگوار است.
به امید پیروزی حق علیه باطل و برافراشته شدن پرچم «الله اکبر» به تمام بلندیهای جهان.
خدایا خدایا ستارهها (شهدا) که رفتند، تو خورشید (امام خمینی) را نگهدار.
والسلام علیکم
وصیتنامه غلامرضا خانمحمدی ۱۳۶۱/۱۱/۱۸
انتهای پیام/