به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، طی سالهای اخیر بازدید از یادمانهای دفاع مقدس و مناطق عملیاتی در استانهای مرزی منسجمتر و اهل دلان پای ثابت ثبت لحظههای خود در کاروانهای راهیان نور شده اند؛ زائران کوی یار با کاروانهای راهیان نور به سمت سرزمین نور میآیند تا متحول شوند.
زائران کوی عشق هر ساله استانهای مختلف را به مقصد یادمانهای دفاع مقدس ترک میکنند و به مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس ایران میآیند تا با کوله باری از تحول، عشق، معرف، آگاهی و بیداری به خانههای خود برگردند.
رزمندگان هشت سال دفاع مقدس ایام نوروز و لحظه سال تحویل با کمتر دارایی خود به دنبال جور کردن سینهای سفره هفت سین بودند تا خاصترین سفرهها را در تاریخ به یادگار بگذارند؛ ساعت و سیب شاید تنها موجودی آنها در خط مقدم بود، ولی سین اصلی سفرههای اعتقاد آنها مزین به عکس امام خمینی، سیم چین، سیم خاردار، سنبه تفنگ، سرنیزه، سربندهای یا زهرا (س) و یا حسین (ع) بود و بر روی چفیه آنها به عنوان سفره خودنمایی میکرد.
همه ساله زائران بسیاری برای لحظه تحویل سال به یادمانهای دفاع مقدس میآیند تا به میمنت عطر حضور شهدا تحول درونی خود را از آنها عیدی بگیرند؛ آنها با حضور دل و اذن شهدا به مناطق میآیند که به تقدس خون شهدا قدم نهادن در آن نیازمند وضو داشتن است.
برپایی سفرههای هفت سین نیز طی سالهای اخیر طرفداران زیادی میان کاروانهای راهیان نور پیدا کرده و هر کدام به نوعی هفت سینهای عاشقی خود را در سرزمین نور کنار هم میچینند.
زائران از سینهای خود میگویند
هرچند راهیان نور سفرههایی به یاد دوران دفاع مقدس روی چفیههای خود پهن کرده اند، اما گویا معرفت درونی اصلیترین سین حضور آنها در یادمانهای دفاع مقدس است؛ هر کدام سفرهای پهن کرده، اما سین آنها خیلی خاص و متمایزتر از چند شیء یا خوراکی است که عنوانشان با سین شروع میشود.
وقتی سلامتی خوبان سین دلها میشود
راهیان نور در میان سینهای متفاوت خود برای خوبانی آرزوی سلامت دارند که رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی و تداوم این انقلاب و نظام هستند؛ آنها در این میان حتی امام زمان (عج) را از یاد نبرده و برای ایشان هم آرزوی سلامتی دارند.
سلامتی رهبر:
دختری که از شمالیترین نقطه کشور و استان مازندران راهی سرزمین نور در استان خوزستان شده و تنها ۱۵ سال دارد؛ نامش را که نمیگوید، ولی از زیارت اولی بودنش خبر داده و راضی به مصاحبه میشود.
در جواب به اینکه چرا امسال برای لحظه تحویل سال به یادمانها آمده میگوید: شاید همه ما چیزهایی ولو اندک از تحویل سال در یادمانهای دفاع مقدس شنیده باشیم، ولی من تنها به اذن و اراده شهدا قدم به این سرزمین مقدس نهادهام.
سفره معرفت را پهن و سیب روی چفیه تنها سین سفره اش است، وقتی سراغ دیگر سینها را از او میگیرم میگوید: اولین سین سفره من سلامتی رهبر و پیشوایم سید علی خامنهای است.
او به طلائیه آمده تا شهدا را برای خدایش واسطه بگذارد که سلامتی مقام معظم رهبری را از آنها خواستار شود و چقدر این سینهای معرفتی سرشار از دل روشنی، آگاهی و ایمان است.
فکر و ذکر این نوجوان تبعیت از ولایت فقیه است و چه زیبا بر خلاف هم سالان خود با دلی بزرگ و اعتقادی شگرف به سلامتی، ولی امر خود فکر کرده و سلامتی مقام معظم رهبری را از شهدا میخواهد.
سلامتی حافظان امنیت
مادری تنها نشسته و سفره هفت سینش تنها مزین به یک قاب عکس شهید است؛ از او نام و نشانی نپرسیدم، ولی در پاسخ به اینکه مادر سینهای سفره است کو؛ میگوید: من امروز تنها برای یک سین به مناطق عملیاتی آمده ام و آن هم سلامتی حافظان امنیت است.
او ادامه میدهد: امروز شهدای هشت سال دفاع مقدس و حتی مدافعان حرم را در خاک مقدس سرزمین نور واسطه قرار داده ام تا سلامتی حافظان امنیت کشور ایران را تضمین کنند.
دلش شکسته و با بغض میگوید: سخت است جوانی رعنا را به دل خاک بسپاری که جز تأمین امنیت و آسایش مردم فکری نداشته و چقدر سختتر اینکه داغش بر دل مادر بماند.
حس و حالش دگرگون شده و نمیتوان مزاحم هق هقهای عارفانه اش شد؛ باید او را با شهدا تنها گذاشت، ولی مدام میتوان به عکس شهیدی که کنارش قرار دارد خیره شد و چه حرفها که در این یک تکه قاب نهفته است.
امروز هرآنچه در میهن ایران اسلامی داریم مدیون جان برکف بودن جوانانی است که نسل حماسه ساز آنها تنها خاص دوران دفاع مقدس نبوده و در زمان حاضر با حضور خود در سنگر دفاع از حرمیین ثابت کردند که این راه ادامه دارد.
سلامتی غایب از دیده پنهان
مردی میانسال هم با خود خلوت کرده و در کنارش یک چفیه پهن شده که تنها زینت بخش آن یک ساعت مچی است؛ در جواب غیبت دیگر سینهای سفره اش میگوید: اولین سین سفره من سلامت غایب از دیده پنهان امام زمان (عج) هست و این ساعت را روی چفیه گذاشته ام تا مبادا در گذر زمان این دنیای فانی از اصل خویش دور شوم.
او ادامه میدهد: ساعت حتی به من یادآور میشود که نباید در زمان زودگذر این دنیا غافل شوم از امام زمان خویش و امروز آمده ام تا ضمن توسل به شهدا سلامتی این امام را آرزو کنم.
ثبت لحظات ناب زندگی در کنار شهدا
در میان زائران همیشه افرادی هستند که برای ثبت لحظات ناب و خاص زندگی خود به یادمانهای دفاع مقدس آمده اند؛ یکی جشن تولد خود را در مناطق عملیاتی برپا کرده تا شهدا تولدی دوباره را همراه با تحول درون به او هدیه کنند.
زوجینی هم هستند که برای ماه عسل به یادمانهای دفاع مقدس آمده اند و هیچ حسی از این زیباتر نیست که آنها برای ماه عسل و حتی پاگشای خود قدم در خاک مقدسی میگذارند که هر نقطه آن به خون شهدا متبرک است؛ آنها آمده اند تا از عطر حضور شهدا آرزوی عاقبت بخیری خود را مطالبه کنند.
تولد تحول درون
نامش اکبر جولایی است و از همین دیار خوزستان به طلائیه آمده تا جشن تولد ۲۷ سالگی خود را به عطر حضور شهدا متبرک کند؛ او آمده تا عیدی و هدیه تولد خود را از شهدا دریافت کند و با تسمک جستن از آنها عاقبت بخیر شود.
هرچند برای چندمین بار به یادمان آمده، ولی برای اولین بار است که سفره هفت سینش برپا شده و از سینها تنها سکه و ساعت را دارد؛ اما، چون جشن تولدی ساده در این خاک مقدس برگزار میکند، یک کیک فنجانی هم روی چفیه قرار داده است.
او حس و حال خود را وصف نشدنی میداند و میگوید: هرکسی برای درک عظمت دفاع مقدس و ارزشهای والای آن باید خودش به این مناطق عملیاتی بیاید تا با چشم درونی خود معرفت نهفته در آن را رؤیت کند.
ماه عسل با شهدا شیرین است
دختر و پسر جوانی کنار هم نشسته اند؛ سفره هفت سین آنها، اما کمی بیشتر به چشم میخورد؛ سکه، ساعت و برگ درختی سبز به عنوان سبزه روی چفیه کنارشان چیده شده است.
آنها از اولین حضور خود در یادمانها و ثبت اولینهای زندگی خود میگویند؛ به عنوان سفر ماه عسل پا به این سرزمین سراسر نور و تقدس گذاشته ایم و نه تنها اولین سفر مشترک بلکه اولین حضورمان در یادمانهای دفاع مقدس است؛ آنها اولین پاگشای زندگی مشترک خود را نیز همین سفر میدانند و میگویند که شهدا میزبانان اولین پاگشایی ما هستند.
ماه عسل سفری دو نفره است درست مثل هوای دو نفره، اما این زوج جوان شهدا را در سفر خود شریک کرده و رنگ معنوی به آن داده اند؛ باید آنها را با این معرفت خاص تنها گذاشت تا نهایت استفاده را داشته باشند.
بازگشت رزمندهای به خانه اول
مردی با محاسن سفید تنها نشسته و زانوی غم بغل کرده است؛ هفت سینی ندارد و چفیه را به دور گردنش بسته است؛ نام و نشان خود را جامانده از شهدا عنوان و از کم سعادتی خود برای همراه نشدن با آنها که همسنگرانش بوده اند، گلایهها دارد.
با آرزوی سال خوب و خوش در جواب به دلیل نبود سفره هفت سینش میگوید: سفره هفت سین من همان خط مقدم جبهه در هشت سال دفاع مقدس بود، دوستانم رفتند و من ماندم.
سفره هایمان مزین به ادوات جنگی، عکس امام و سربندهای یا زهرا (س) و یا حسین (ع) بود، ولی بعد از آن دورانی که از کاروان شهدا جاماندم دیگر رنگ سفره هفت سین را به چشم ندیده ام؛ هر سال با خاطرات شهدا زنده هستم و حضور در مناطق عملیاتی آرام بخشترین مسکن برای روح آزردهام است.
به خانه اول خود برگشته و سفرهای نچیده، ولی سین هایش تنها در خیالش سبز مانده و هر سال میآید و تا روزی که به دیگر همرزمانش بپیوندد از آنها برای وصال خود تسمک میجوید.
تحویل سال در سرزمین نور خیلی زیباست و زیباتر نیز آرزوها و سینهای زائرانی است که تنها از معرفت درونی آنها نشأت گرفته و برای تحقق آنها پا در این راه معنوی گذاشتهاند.
منبع: مهر