به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، اسلامهراسی در آمریکا برخلاف اروپا پدیدهای جدید است و تاریخ آن به پس از جنگ جهانی دوم برمیگردد. شرقشناسان، اسلامهراسی را در آمریکا در ارتباط نزدیک این کشور با اسرائیل میدانند. انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در شکل دادن به توهم آمریکاییها موثر بوده است؛ زیرا از بدو انقلاب اسلامی ایران، خصومت با اسرائیل و عدم پذیرش رژیم اشعالگر از اولویتهای اساسی سیاست خارجی ایران بوده است. پس از انقلاب اسلامی ایران اتحاد نئومحافظهکاران آمریکایی و احزاب راست اسرائیلی که نفوذ قابل توجهی در آمریکا یافته بودند، سبب تشدید اسلامهراسی در آمریکا شد.
بیتردید حادثه 11 سپتامبر تاثیر زیادی در نظام بینالملل و تقویت اسلامهراسی در بین آمریکاییها گذاشت. این حادثه سیاست خارجی آمریکا را در قبال خاورمیانه دگرگون ساخت. به همین دلیل نظریه «برخورد تمدنها» هانتینگتن در مباحثات سیاسی رونقی دوچندان یافت. به گفته هانتینگتن تفاوتهای تمدنی که از ارزشهای فرهنگی و مذهبی مختلف ناشی میشوند، علت اصلی منازعات منطقهای و جهانی بعد از جنگ سرد خواهند بود و برخورد تمدنها اجتنابناپذیر است. وی ادعا میکند از هشت تمدن بزرگ، تمدنهای اسلام و غرب به احتمال بیشتر با یکدیگر برخورد میکنند؛ زیرا اسلام تنها تمدنی است که دارای ارزشهای جهان شمول است و چالش جدی را برای تمدن غرب بوجود خواهد آورد. از آن پس «اسلام، اسلامگرایی، اسلام سیاسی و بنیادگرایی اسلامی» به رایجترین واژههای کاربردی رسانهها بدل شدند. بتدریج با سیاستهای از پیش تعریف شده و با کمک رسانههای جمعی اسلام هراسی حربهای برای نفوذ بیشتر آمریکا به مناطق مختلف جهان و خصوصا منطقه خاورمیانه شد.
دیپا کوما نویسنده کتاب «اسلامهراسی» در مصاحبهای اذعان داشته است که ما شاهد افزایش فضای مسموم اسلامهراسی هستیم که همواره در حال گسترش است. این موضوع نگرانیهای زیادی را پس از حملات 11 سپتامبر ایجاد کرده است. جنایات زیادی در پس نقاب اسلامهراسی صورت میگیرد که قربانی آنها مسلمانان هستند. بلافاصله پس از 11 سپتامبر هزار و 200 شهروند و غیرشهروند مسلمان آمریکایی دستگیر شدند و توسط «افبیآی» بازجویی شدند. با توجه به این واقعیت که حتی یک تن از هزار و 200 دستگیر شده هیچ نوع ارتباطی با حملات مذکور نداشتند. از آن زمان الگوی دستگیریها و اخراج از کشور آمریکا شدت یافته است. مساجد، مراکز اجتماعی و حتی لیگهای ورزشی کودکان تحت نظارت دولتهای بوش و اوباما و اکنون ترامپ قرار گرفتهاند.
اگر بخواهیم خشونتهایی که با سلاح در آمریکا صورت گرفته را با حملات تروریستی در آمریکا پس از 11 سپتامبر مقایسه کنیم، میتوانیم به خوبی بزرگنمایی رسانههای غربی را در این خصوص دریابیم. طبق گزارشهای منتشره 496 آمریکایی در خاک این کشور بر اثر اصابت گلوله از سال 2001 تا کنون کشته شدهاند؛ اما تنها 3 هزار و 380 نفر در سراسر جهان به دلیل حملات تروریستی جان خود را از دست دادهاند، این در حالی است که در آمریکا پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر تا کنون 45 نفر کشته شدهاند، به عبارت دیگر تقریبا از هر 10 هزار نفر 1 کشته بر اثر حملات مسلحانه تروریستی بودهاند. در حملات مسلحانه که در مدارس اتفاق افتاده است تا کنون یک مورد هم مهاجم مسلمان نبوده است.
کوما در ادامه بیان کرده است که من دوستان زیادی را میشناسم که در روزهای اولیه پس از حملات 11 سپتامبر، حجاب خود را مخفی میکردند تا از حملات آمریکاییها خشمگین برحذر باشند. پس از این حادثه حمله به مسلمانان در آمریکا شدت بیشتری گرفت مانند حمله به مسجد «گراند زیرو» و حملات لفظی به مسلمانان به اوج خود رسید. واقعیت «جنگ علیه تروریست» هر موضوع خشونتباری را در آمریکا به اسلام ربط میداد؛ زیرا این امر به توجیه امپریالیسم و امنیت ملی میانجامید.
از سویی اسلامهراسی سبب شد تا جمهوریخواهان در بازیهای انتخاباتی خود امتیاز کسب کنند چیزی که قبلا در میان سیاستگذاران آمریکایی نبود و احزاب راست افراطی به خوبی از نظر مالی تأمین شوند. حملات لفظی مقامات آمریکایی در خصوص بنیادگرایی اسلامی بارها توسط نامزدهای انتخاباتی در آمریکا تکرار شده است. به عنوان مثال هیلاری کلینتون، هنگامیکه ترامپ خواستار یک پایگاهی برای ثبت اطلاعات مربوط به مسلمانان در آمریکا شد، اظهار داشت: این «سخنان تکان دهنده» بود. به نظر میرسید که وی فراموش کرده بود که فرایندهای مشابهی را این کشور در طی بیش از یک دهه در کار بردهاند، مانند سیستم ثبت نام ورود و خروج امنیت ملی 2002 که اصل آن نشات گرفته از لایحه تروریسم همسرش بیل کلینتون در سال 1996 بود. این سیستم مستلزم آن است که مهاجران 16 سال به بالا از 25 کشور مختلف، عکس، اثر انگشت، مصاحبه و اطلاعات مالی آنها اعلام شوند. در اواخر پاییز 2003 بیش از 83 هزار تن از مهاجرین با این سیستم ثبت نام شدند.
اسلام هراسی سبب تقویت لابی اسرائیل در آمریکا شده است بطوریکه آمریکا این کشور را از اولویتهای تفکیکناپذیر خود در روابط خارجیاش دانسته است که در تمامی سخنان رؤسای جمهور آمریکا بر آن تاکید شده است.
اسلام هراسی در آمریکا به دلیل تعصبات ایدئولوژیکی و فردی جرج بوش، اوباما یا حتی ترامپ که بیپروا در رسانهای جمعی به توهین و شماتت مسلمانان میپردازد، نیست؛ این رویه در تمام روسای جمهور بوده است که شدت و ضعف متغیری داشته است. بد نیست به سخنان اوباما در تاریخ 6 دسامبر در همین مورد اشاره شود که بیان داشت: «مسؤولیت مسلمانان در سراسر جهان برای ریشهکن کردن افکار اشتباهی است که منجر به رادیکالیزه شدن میشود»، او یک نسخه لیبرال اسلام هراسی را بیان ارائه میدهد که بر اساس آن اسلام را برای خشونت برخی از مسلمانان باید ملامت کرد، حتی اگر بیشتر مسلمانان افکار صلحآمیز داشته باشند. اسلامی که با اساس وجود اسرائیل مشکل داشته باشد مورد تایید آمریکا نبوده و نیست. اسلام هراسی در آمریکا بستری مناسب برای مداخله این کشور در امور کشورهای اسلامی فراهم آورده است. اسلامهراسی و تشدید آن ابزاری است که نهادها و ساختارهای گوناگونی نظیر تشکیلات سیاسی (دمکراتها و جمهوریخواهان)، دستگاه امنیت ملی، دانشگاهها و اتاق فکرها در آمریکا به شکل دان آن مشغولند. تمامی این تشکیلات برای تولید دو نوع اسلام (لیبرال و محافظهکار) کمر همت بستهاند که رسانهها به این امر کمک شایانی میکنند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/