گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ سال 1388 سال عجیبی برای همه طیفها و گروهها بود. این سال را باید سال عقده گشایی بسیاری از روشنفکرمآبانی دانست که نمیتوانستند حقیقت موجود در جامعه را درک کنند. جالب این که این طیف با همه کوچک بودنشان خود را کل جامعه میدانستند.
بعد از انتخابات سال 1388 و به راه افتادن جریان فتنه که مثل همه موارد مشابه دست غرب به وضوح دیده میشد، عدهای به اصطلاح هنرمندان بلندگوی مردم شدند تا صدای آنان در جامعه باشند. این هنرمندان در دایره همان طیف محدودی بودند که گمان میکردند حق مردم پایمال و به رأیشان خیانت شده است. در حالی که اکثریت مردم نه چنین چیزی را قبول داشتند و نه این دسته از هنرمندان را قبول داشتند. بعد از جریانات انتخابات ریاست جمهوری در این سال، موجی کوچک از فیلمهای «حامی فتنه» بوجود آمد که «عصبانی نیستم» ساخته «رضا درمیشیان» یکی از آنها بود.
درمیشیان با در نظر قرار دادن مفهوم «تعهد اجتماعی» مثلا سعی کرده تا به واقعگرایی وفادار و به وظیفه و تکلیف خود عمل کند. او در یادداشتی درباره فیلم خود آورده است:
«ای کاش همچون سوگند نامه بقراط برای پزشکان، قسمنامهای هم بود برای فیلمنامه نویسان و سینماگران اجتماعی تا من سوگند میخوردم که صحنهای از فیلمنامه «عصبانی نیستم» نیست که از روی دغدغه و واقعگرایی ننوشته باشم.»
دقیقا مساله «عصبانی نیستم» همین جا نمود پیدا میکند که ادعای فیلمساز و آنچه فیلم میگوید با هم زاویه دارند و این زاویه دقیقا در تعارض هم هستند. آنچه در فیلم میبینیم فریاد بیدلیل فیلمسازی است که خودش را به فیلم تحمیل کرده و همین مساله باعث شده «عصبانی نیستم» بیشتر از این که یک اثر اجتماعی واقعگرا باشد یک اثر سیاسی نازل و یک بیانیه کاریکاتوروار علیه دولتی است که فیلمساز گمان دارد همه نظام است.
در طول فیلم مدام بر کلمه «هشت سال» تأکید میشود. دقیقا دو دوره از روی کار آمدن دولت نهم و دهم که به زعم فیلم موجی از خفقان را حاکم کرد. این دوره هشت ساله نوعی دیکتاتوری فرهنگی بود که اغلب هنرمندان یا منزوی شدند یا مهاجرت کردند و یا در گوشه تنهایی جان دادند. «عصبانی نیستم» بدور از انصاف سعی دارد تا مفاهیمی از این دست را بر ضمیر ناخودآگاه مخاطب خود تحمیل کند و در نهایت مفهمومی را که میخواهد برداشت کند.
«عصبانی نیستم» داستان دانشجوی ستاره داری به نام «نوید» است که به جرم اعتراض به شرایط موجود از دانشگاه اخراج شده است. اخراج او از دانشگاه سبب میشود هم موقعیت پیشین خود را از دست بدهد و هم اینکه نتواند با «ستاره» دختر مورد علاقهاش ازدواج کند. او به دلیل اصول اخلاقیاش با صاحبکارش درگیر و از آنجا اخراج میشود. نوید همه سعیاش را میکند تا کار پیدا کند. اما موفق نمیشود. همه درها به روی او بسته است و با همه محدویتهایی که این هشت سال ـ دولت نهم و دهم ـ برای او بوجود آورده سعی دارد عصبانی نباشد.
درمیشیان در فیلم «عصبانی نیستم» سعی دارد به همه مخالفان فتنه بگوید عصبانی نیست اما نتوانسته عصبیت خود را در پلانهای فیلمش پنهان کند.
معلوم هم نیست چرا برخی از هنرمندان با وجودی که در اقلیت به سر میبرند، سعی دارند خود را زبان اکثریت مردم جامعه بدانند. بر فرض اینکه «عصبانی نیستم» فیلم صادقانهای باشد و درمیشیان به تکلیف اجتماعی خود عمل کرده است باز هم در شرایط کنونی که هر طیفی به مدد همه گیر شدن رسانه میتوانند مطالبهگری داشته باشند، ساخته شدن چنین اثری عاقلانه نیست.
جدای این اکران یک فیلم توقیفی بعد از پنج سال قرار است چه حرف تازهای برای مخاطب داشته باشد. «عصبانی نیستم» پر از ارجاعات سیاسی نخ نمایی است که حتی برای زمان خودش هم سطحی است. فیلم در دایرهای از نقد سیاسی مغرضانهای افتاده که توانایی بیرون آمدن از آن را ندارد. «عصبانی نیستم» با همه ادعایی که در صادقانه بودن دارد، قصد دارد یک حکم کلی بپیچد.
همه دوستان نوید زیر استبداد فرهنگی همان هشت ساله کذایی نابود شدند و از بین رفتند. گویا همه نسل جوانی که اوج جوانی خود را در دولت نهم و دهم گذراندند نسل سوختهای هستند که «عصبانی نیستم» درد دل آنهاست. به دلیل همین ادعاهاست که این فیلم نه تنها همدلی مخاطب را برنمیانگیزد که آن را پس میزند و واضح اگر برچسب «توقیفی» بودن به فیلم الصاق نمیشد بعید بود که «عصبانی نیستم» این میزان از فروش را داشته باشد.
مخاطبان به همان میزان که «عصبانی نیستم» را باور نمیکنند «ماه گرفتگی» ساخته «مسعود اطیابی» را نیز باور نمیکنند.
«ماه گرفتگی» نیز مثل «عصبانی نیستم» یک طرفه به قاضی رفته و از همین جهت مخاطب آن را نمیپزیرد. شاید بتوان ادعا کرد که «قلادههای طلا»ی «ابوالقاسم طالبی» تنها اثری است که درباره جریانات 88 ساخته شده و همه واقیعتها را در نظر داشته است. طالبی در اثر خود بیش از هر نگاه منتقدانه به وضع موجود در آن سال به وفاق ملی اندیشیده نه جناح بازیهایی که چیزی جز شکست ندارد.
فیلمسازانی که چه موافق فتنه باشند چه مخالف آن باید توجه داشته باشند نه زبان مردمند و نه مصلح اجتماعی، آنها در نهایت منتقد شرایط موجود هستند و باید بدانند نمیتوانند برای اکثریت جامعه تعیین تکلیف کنند.
انتهای پیام/ 161