بُرشی از کتاب «سلام بر ابراهیم»؛

ماجرای ابراهیم هادی و یک عدد «پیت‌ حلبی»

در قسمتی از کتاب «سلام بر ابراهیم 2» آمده است: «یک پیت حلبی توی جوی آب افتاده بود و همینطور که می‌رفت،‌ سروصدا ایجاد می‌کرد. رفتم و از داخل جوی آب برداشتم تا صدایش مردمی که خواب هستند را اذیت نکند.»
کد خبر: ۲۹۷۵۷۶
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۷ - 30June 2018

ماجرای ابراهیم هادی و یک عدد «پیت‌ حلبی»به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، شهدا راهنمای خوبی برای تشخیص مسیر حق و باطل هستند. «ابراهیم هادی» با شهادتش خیلی‌ها را به مسیر درست زندگی کشاند و الگوی جوانانی شد که حسرت شهادت را می‌خورند. به‌همین خاطر گریزی به جلد دوم کتاب «سلام بر ابراهیم 2» درخصوص برخی از ویژگی‌های جالب شخصیتی شهید «هادی» زده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

پیت حلبی

شب جمعه و ساعت 2 نیمه شب بود. جلوی مسجد محمدی (در اتوبان شهید محلاتی) مشغول ایست و بازرسی بودیم.

من و چند جوان دیگر، کنار ابراهیم هادی روی پله مسجد نشستیم و او برای ما صحبت می‌کرد. یک‌باره از جا پرید.

دوید و به سمت ابتدای خیابان مجاور که 100 متر با ما فاصله داشت رفت. نشست و دستش را توی جوی آب کرد. بعد هم برگشت. با تعجب پرسیدم: آقا ابرام چی شد؟

گفت: «هیچی، یک پیت حلبی توی جوی آب افتاده بود و همینطور که می‌رفت، سروصدا ایجاد می‌کرد. رفتم و از داخل جوی آب برداشتم تا صدایش مردمی که خواب هستند را اذیت نکند.» او با کار خودش، به ما که نوجوان بودیم، درست بسیجی بودن و چگونه زیستن می‌آموخت.

انتهای پیام/ 114

نظر شما
پربیننده ها