خاطره‌ای کوتاه از شهید «محمد‌جعفر سعیدی»؛

بالاخره من هم شهید می‌شوم

همسر شهید سعیدی گفت: با این‌که هنوز به مشهد نرفته بودم با لحن خاصی به من می‌گفت «مشهدی فاطمه یک روز هم می‌آیند و با تو مصاحبه می‌کنند.»
کد خبر: ۳۰۶۳۰۶
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۱ - 28August 2018

مشهدی فاطمه یک روز هم می‌آیند و با تو مصاحبه می‌کنندبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید «محمد‌جعفر سعیدی» در تاریخ سوم تیرماه 1334 در روستای احشام قایدها از توابع شهرستان دشتی استان بوشهر دیده به جهان گشود. زندگی این شهید والامقام هم‌چون بسیاری از شهدای اسلام خالی از تجملات و تشریفات بود. شهید سعیدی به‌گونه‌ای رشد یافته بود که در برابر مشکلات و فراز و نشیب‌های زندگی دست از تلاش برندارد و جهاد در راه خدا را فراموش نکند.

این مرد راستین خدا سرانجام در تاریخ چهارم دی‌ماه 1365 همراه با بسیاری از هم‌رزمانش در نبردی سنگین با نیرو‌های رژیم بعث عراق در عملیات کربلای 4 شربت شیرین شهادت را نوشید و به آسمان پر‌کشید.

در ذیل خاطره‌ای از شهید سعیدی را از زبان همسرش می‌خوانید:

«وقتی من داشتم برنامه روایت فتح را نگاه می‌کردم، داشتند با خانواده‌های شاهد مصاحبه می‌کردند. محمد‌جعفر همیشه مرا مشهدی فاطمه صدا می‌زد. با این‌که هنوز به مشهد نرفته بودم با لحن خاصی به من می‌گفت: مشهدی فاطمه یک روز هم می‌آیند و با تو مصاحبه می‌کنند؛ من از این حرف او تعجب کردم و به او گفتم این چه حرفی است که میزنی؟ گفت: بالاخره من هم شهید می‌شوم. 2 ماه بعد از این قضیه همسرم عازم به جبهه شد و در عملیات کربلای 4 به درجه رفیع شهادت نایل آمد و بعد از 10 سال مفقودالاثر بودن، پیکر این بزرگوار را به شهرستان آوردند، بعد از یک سال برنامه روایت فتح آمد و با من و بچه‌هایم مصاحبه کرد و بعد من منظور گفته آن شهید را فهمیدم.»

برای آشنایی بیشتر با شهید «محمد‌جعفر سعیدی» اینجا را کلیک کنید.

انتهای پیام/ 114

نظر شما
پربیننده ها