گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 31 شهریور 59 آغاز شد. نیروهای عراقی حملات خود را از مرزهای جنوبی و غربی کشور ایران آغاز کردند و بخشهایی از خاک کشور جمهوری اسلامی ایران را به تصرف درآوردند. نیروهای رزمی ارتش، سپاه و نیروهای مختلف مردمی ایران از تمام اقشار و گروهها در این جنگ شرکت کردند و نیروهای عراقی را کیلومترها به عقب راندند. در کنار سایر نیروهای رزمی، نیروهای جهاد سازندگی که از درون انقلاب برخواسته بودند، راهی جبههها شدند تا در زمینه مهندسی جنگ فعالیت کنند، این در حالی بود که فعالیتهای عمرانی و مهندسی وسیعی نیز در پشت جبهه برعهده داشتند.
جبهه جنوب ایران خصوصاً جزیره آبادان و شهرهای اهواز، آبادان و خرمشهر از ابتدای حمله نیروهای عراقی بیش از دیگر مناطق مورد توجه قرار داشت؛ لذا جبهههای جنوبی ایران صحنه تمامنمایی از فعالیتهای رزمی و مهندسی جهادگران بود که با محاصره آبادان از سوی لشکر عراق و پدید آمدن مشکلاتی برای نیروهای رزمی و مهندسی ایرانی مستقر در آن، شکلی پیچیدهتر به خود گرفت.
«عبدالله فتاحی» از جهادگران دوران دفاع مقدس، درباره نقش جهاد سازندگی در عملیات «ثامنالائمه» روایت کرد:
جهت شکستن حصر آبادان، مهندسی جنگ جهاد درصدد برآمد تا در زمینهای باتلاقی اطراف آبادان، جاده احداث کند؛ بنابراین جهادهای چند استان مانند فارس و تهران از طرف آبادان و جهادهای استانهای دیگری مانند سمنان از طرف ماهشهر، شروع به ساخت جادهای در منطقه باتلاقی اطراف آبادان کردند و با پیشرفت جاده، ما برای آن که عملیات جادهسازی در پناه خاکریز انجام بپذیرد، مرحله به مرحله خاکریز میزدیم و جاده میکشیدیم. البته در همین رابطه لازم به یادآوری است که ما برای کاهش تلفات مادی و انسانی، نیروهای جهاد که مجبور بودند روبهروی چشم عراقیها، دست به احداث جاده بزنند، از عملایت فریب هم سود میبردیم. به عنوان مثال، ما یکسری بشکه از پالایشگاه نفت آبادان آورده بودیم و در قسمتهای مختلف خاکریز نیمهکاره خودمان گذاشته بودیم و قبل از شروع احداث خاکریز، در ابتدا با ضربه زدن به این بشکهها و ایجاد سروصدای زیاد، تمرکز عراقیها را از بین میبردیم و آنان در این شرایط به شدت شلیک میکردند، اما بعد از مثلاً نیم ساعت شلیک عراقیها و اتمام مهمات آنان، عراقیها خسته میشدند و تازه نیروهای ما از سنگر خودشان خارج میشدند و احداث جاده و زدن خاکریز آن را پی میگرفتند. از سوی دیگر ما با استفاده از مصالح ویژه، توانستیم بر محیط باتلاقی اطراف آبادان غلبه پیدا کنیم و جاده ماهشهر - آبادان را به هم وصل کنیم. این جاده که در ابتدا به اسم جاده «وحدت» و بعد از شهادت «سیدمحمد شهشهانی» که فرمانده نیروهای مهندسی اصفهان در احداث جاده بود، به نام جاده «شهشهانی» نامیده شد، احداث این جاده توسط مهندسی رزمی جهاد، در عمل حصر آبادان را شکست و ارتباط زمینی آبادان با ماهشهر را برقرار کرد.
جاده «وحدت» (شهید شهشهانی) از جهات مختلف از جمله تعیین مسیر آن، طراحی نوع مصالح مورد نیاز، احداث خاکریز و چگونگی حمل مصالح و کوبیدن آن، با ابتکار و نوآوری همراه بود و البته پیشبرد جاده در عین حال با خطر اسارت یا جراحت و شهادت جهادگران توأم بود.
نیروهای ارتش بعثی در اوایل جنگ پس از عبور از کیلومترها مرز بیحفاظ و تصرف جاده بسیار مهم اهواز – خرمشهر، توانستند خود را به رودخانه کارون رسانند و با نصب پلهای نظامی بر روی این رودخانه، به ساحل شرقی کارون دست یابند تا از آنجا با تصرف بخشهایی از – جادههای بسیار مهم آبادان – اهواز و آبادان – ماهشهر، شهر آبادان را به محاصره خویش درآوردند بطوری که تا مدتها، راه رساندن تدارکات به آبادان فقط راه هوایی و آبی بود. محاصره آبادان، علاوه بر قرار گرفتن شهر در معرض سقوط. در طول محاصره آبادان، نیروهای عراقی چندین بار سعی کردند با احداث پل بر روی رودخانه بهمنشیر، به شهر حمله کنند و کار آن را یکسره سازند که هر بار با مقاومت نیروهای مردمی مدافع شهر، روبرو و با تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی شدند.
با آغاز انقلاب سوم و سقوط سیاسی خط لیبرالیسم از مواضع قدرت و صدور فرمان کوبنده امام امت در خصوص خلع بنی صدر از فرماندهی کل قوا، نیروهای ایرانی جانی تازه گرفتند و در نخستین پگاه خلع بنی صدر از فرماندهی کل قوا، با الهام از مکتب امام حسین (ع) در عملیاتی با نام «فرمانده کل قوا خمینی» در منطقه دارخوین بر افراد و استحکامات ارتش متجاوز بعثی یورش آورده، ضربه سختی بر پیکر دشمنان اسلام زدند؛ بطوری که صحنه عملیات، استحکامات و مواضع عراقیها که بعدها به وسیله خبرنگاران خارجی بازدید شد، اعجاب آنها را برانگیخت. این عملیات مقدمهای شد تا ضربهی نهایی بر پیکره نیروهایی که آبادان را در محاصره داشتند، وارد آید.
عملیات ثامن الائمه (ع) از اولین و مهمترین عملیاتهایی بود که جهادگران دوشادوش و حتی پیشاپیش نیروهای نظامی علیه ارتش عراقی شرکت داشته و همین همبستگی میان کلیه قوا موجب شد دشمن از مواضع و محل استقرار خود که در حقیقت خاک جمهوری اسلامی ایران بود، به عقب رانده شود و رزمندگان کشورمان قسمتهای مهمی از سرزمینهای جنوبی را از اشغال عراق خارج کردند.
نکته قابل ذکر در مورد جهاد در این مقطع این است که به جهت شرایطی که جهاد استانها از حیث امکانات و تجهیزات مهندسی داشتند، اکثر فعالیتها و عملیاتهای مهندسی آنان به طور مشترک و هماهنگ صورت میگرفت. جهاد سازندگی نقش محوری مهندسی در عملیات مهندسی ایفا میکرد و با بکارگیری چند ستاد نیرومند و پرکار، با بیش از هزار و 500 جهادگر توانست بیش از صد کیلومتر جاده و نزدیک به صدو بیست کیلومتر خاکریز ایجاد کند.
بدین ترتیب در اجرای فرمان امام امت دایر بر شکستن محاصره آبادان و انهدام نیروهای عراق در شرق رود کارون، در سحرگاه پنجم مهرماه 1360 عملیات «ثامن الائمه (ع)» با شرکت لشکر 77 پیروز خراسان و سپاهیان پاسدار، نیروی هوایی، هوانیروز، ژاندارمری، فداییان اسلام و سایر نیروهای مردمی عملیات اجرا و ظرف چند ساعت با اجرای یک مانور ماهرانه، نیرویی از دشمن متجاوز عراق به استعداد یک لشکر تقویت شده، اسیر، مجروح و یا منهدم و متواری شدند.
ساعت دوازده و نیم شب که لشکر ایران متشکل از برادران سپاه، فداییان اسلام «جهاد» و لشکر 77 پیروز خراسان خود را به چند قدمی سنگرهای مزدوران بعثی رسانده بودند، فرمان آغاز عملیات صادر شد و لشکر ظفرمند اسلام یورش، رعد آسای خود را آغاز کرد. نصرت خدای تبارک و تعالی، حضور و فرماندهی حضرت مهدی(عجل الله) و قدرت و جسارت رزمندگان اسلام در مدتی کوتاه چنان صحنههایی آفرید که آگاهان نظامی این عملیات را از نظر وسعت و سرعت بعد از جنگ دوم جهانی، بی سابقه دانستند. نیروهای ایرانی موفق شدند ضمن انهدام وسیع نیروهای عراق و به اسارت گرفتن تعداد زیادی از آنها، دو جاده مهم و استراتژیک آبادان – ماهشهر و اهواز – آبادان را آزاد کنند و به محاصره آبادان و تهدید ماهشهر پایان بخشند. ارتش بعث عراق، یک تیپ پیاده و دو تیپ زرهی خود را از دست داد و اندکی از نیروهای باقیمانده بعثی به غرب رودخانه کارون عقب نشینی کردند و اراضی شرق کارون کاملا از وجود آنها پاکسازی شد و بطور کلی محاصره آبادان شکسته شد.
با توجه به آغاز فعالیتهای مهندسی – رزمی در این مقطع در طول جبههها، جهادگران از استانهای مختلف کشور، در کنار نیروهای نظامی و یگانهای مهندسی رزمی، نقش مهمی در این پیروزی داشتند. نیروهای جهادی با همکاری و اتحاد توانستند فعالیتهای ارزندهای در راه رسیدن به این نتیجه مثبت، صورت دهند. در این زمینه فعالیتهای جهادگران ابعاد متعدد به خود میگرفت؛ چنانکه در عملیاتهای رزمی دیگر نیز که پس از آن به انجام رساند، چنین خصوصیتی داشته است. این فعالیتها در سه مقطع پیش از عملیات، هنگام عملیات و بالاخره پس از عملیات خلاصه میشدند.
اتحاد بین جهاد استانهای کشور که شامل هفت جهاد خراسان، فارس، اصفهان، تهران، آذربایجان، خوزستان و استان مرکزی بود، نقش و تاثیری مضاعف بر روند عملیات داشت؛ چرا که سازماندهی، نظم، طرح و اجرای فعالیتهای مهندسی در آن مقطع زمانی که عراق حملات شدید خود را جهت دستیابی به اهداف خود آغاز کرده بود، اعجاب آور و تحسین برانگیز بود. در مورد عملیات نظامی نیز چنین ویژگی به چشم میخورد؛ چنانکه نکته بسیار مهم در این راستا طراحی دقیق نقشه عملیات نظامی و انسجام بیمانند نیروهای عمل کنندهای اعم از ارتش، سپاه و جهاد سازندگی بود؛ بطوری که نیروهای ایران در منطقه «ماورد» که منطقه تجمع نیروهای عراقی بود، با دور زدن آنها و انهدام پل ارتباطی و تدارکاتیشان بر روی رودخانه کارون، توانستند سپاهیان بعثی را به محاصره خود در آوردند.
امام خمینی (ره) در این خصوص از رزمندگان اسلام تشکر کردند و فرمودند: «امید است این سرافرازیها را که برای اسلام و میهن فراهم میکنند، منظور نظر مبارک ولی الله الاعظم بقیه الله ارواحنا له الفداه باشد و آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر از سرزمینهای میهنمان است، ملت شریف بزودی مشاهده کند.»
مناطق، تاسیسات و اماکن آزاد شده دراین عملیات: جاده آسفالته ماهشهر – آبادان، جاده آبادان – اهواز، کارخانه قایق سازی، کارخانه شیر پاستوریزه، تصرف و انهدام سه پل مواصلاتی بر روی رودخانه کارون، پاکسازی صد و پنجاه کیلومتر از خاک خوزستان از اشغال ارتش عراق و بطور کلی پاکسازی شرق کار و به طور کامل و شکست حصر آبادان، باز پس گرفتن کلیه اماکن و تاسیساتی که در دست آنها در این مناطق بود.این عملیات با پیروزی صد در صد نیروهای اسلام طی دو روز در چهار مرحله صورت گرفت.
اقدامات مهم و اساسی جهاد سازندگی در عملیات ثامن الائمه (ع)
با وجود تجربه کم در زمینه جنگ تا تاریخ 5 مهر ماه 60، جهاد سازندگی، اقدام به فعالیتهایی کرد که بخشی از آن از این قرار است:
ایجاد آتش بر روی رود کارون در حین عملیات
برای ایجاد رعب و وحشت در دل نیروهای عراق و بخصوص برای بستن عقبه دشمن به طوری که نتواند به راحتی از پل مارد و پل حفار استفاده کند، طرحی توسط جهاد داده شد، که بر اساس آن نفت خام لولههای مسیر هواز – آبادان در رود کارون سرازیر شود. نیروهای نظامی با هدایت نفت خام بر روی آب و شعله ور نمودن آن درحین عملیات تا اندازه زیادی به اهداف مورد نظر نزدیک شدند.
احداث خاکریز دفاعی کنار کارون در عملیات ثامن الائمه (ع)
علاوه بر خاکریزهای مختلفی که در قبل و حین عملیات زده شد در پایان عملیات لازم بود که در شرق کارون یک خاکریز پدافندی احداث شود. احداث این خاکریز به خصوص به علت استقرار نیروهای دشمن در غرب کارون و آتش شدید و تلفاتی که نیروهای ما داشتند از اهمیت ویژهای برخوردار بود که این خاکریز به طول بیش از 20 کیلومتر احداث شد. مشابه این خاکریز جهت حفاظت عبور و مرور از جاده اهواز- آبادان به خصوص در حوالی مارد که فاصله جاده و رودخانه کم و دشمن کلیه خوروهای عبوری را با تیر مستقیم تانک هدف قرار میداد احداث شد که طول تقریبی آن 20 کیلومتر و ارتفاع آن سه متر بود و عبور و مرور را تأمین کرد.
محمدتقی امان پور از مهندسان دوران دفاع مقدس در این خصوص اظهار داشت: از دیگر کارهای اساسی جهاد در عملیات ثامنالائمه، احداث خاکریز دیگری برای استفاده از جاده اهواز- آبادان در این عملیات بود. به این معنا که جهادیها بر آن شدند که آتش عراق را مهار کرده، از جاده اهواز- آبادان سود ببرند، بنابراین با مدیریت شهید رضوی که از اعضای جهاد خراسان بود، این خاکریز در شرق کارون و در جوار جاده اهواز- آبادان، در حین عملیات زده شد که افزایش ایمنی نیروهای رزمنده، نقش به سزایی ایفا کرد.
ابتکارات در زمینه مهندسی
ظرفیتهای مهندسی موجود، در این عملیات به کار گرفته شد و در کسب اولین پیروزی گسترده رزمندگان ایران تاثیر فراوان داشت. از جمله در فیاضیه آبادان دو ردیف کانال به صورت مایل، از خط مقدم نیروهای ایرانی به سمت خط مقدم عراق احداث شد که نیروهای ایرانی با استتار کامل به نیروهای عراق نزدیک و حمله کردند و تنها پس از چند دقیقه توانستند سنگرهای خط مقدم عراق را تصرف کردند؛ این گونه روشها در محورهای دیگری هم استفاده شد که بسیار موثر واقع شد.
احداث خاکریز به موازات جاده اهواز- آبادان
ماموریت احداث این خاکریز به جهاد سازندگی خراسان واگذار شد. این خاکریز میبایست از پشت به طرف نیروهای عراقی احداث میشد. جهادگران میبایست خاک را از حد فاصل جاده آسفالته و رود کارون حمل کرده و در غرب جاده خاکریز ایجاد میکردند؛ یعنی همیشه بولدوزرها رو به نیروهای عراقی کار میکردند. این خاکریز در کمترین زمان یعنی حدود پنج شب احداث شد.
با توجه به اینکه این اولین عملیات جهادگران دراین منطقه بود و هنوز امکانات لازم برای حملات علیه نیروهای عراقی فراهم نشده بود، برادران جهادگر نقش بسزایی در تأمین اکیپهای پزشکی، حمل و نقل مهمات و نفر، آبرسانی جبههها و بخصوص خدمات گسترده تعمیراتی ثابت و سیار در کلیه جبههها داشتند.
احداث یک جاده در زیر موقعیت جاده آسفالت اهواز – آبادان
یک خاکریز حساس و مهم در امتداد جاده آسفالت اهواز – آبادان توسط جهادگران خراسان احداث شد. با توجه به شرایطی که دستگاههای مهندسی و ادوات رزمی داشتند، در بسیاری موارد تردد دستگاهها از پشت خاکریز، برای عراقیها قابل رویت بود. بنابراین در همان زمان که جهادگران اقدام به احداث خاکریز مذکور کرده بودند، تدابیری جهت ایجاد یک راه ارتباطی که این مشکل را برطرف نماید، اندیشیدند.
جهاد سازندگی خراسان پس از دریافت ماموریت، کار احداث جادهای که در پائین جاده آسفالت بود را آغاز کرد. این جاده کمی از سطح جاده آسفالت اهواز- آبادان پائینتر بود و همین ویژگی میتوانست مشکل دید نیروهای عراقی را نسبت به دستگاههای در حال تردد، به ویژه دستگاههای بلند برطرف کردند. البته جاده مذکور پیش از این وجود داشت، اما از جهت ارتباطی کیفیت نداشت و در برخی موارد غیر قابل تردد بود. بنابراین در اولین گام، جهادگران بخشی از امکانات خویش را به این کار اختصاص داده و به زیرسازی و سپس شنریزی آن پرداختند.
با تکمیل این جاده بیشتر ماشینهای سنگین که ارتفاع زیادی داشتند و ممکن بود زیر دید دشمن قرار بگیرند، از این راه ارتباطی استفاده میکردند. ماشینهای سبک نیز با توجه به خاکریز حفاظتی احداث شده، از جاده آسفالت اصلی عبور میکردند.
اوضاع سیاسی – نظامی جزیره آبادان در آغاز جنگ
در این قسمت داشتن تصویری از شرایط و وضعیت نظامی ارتش عراقی و نیروهای ایرانی در جزیره آبادان لازم است. این تصویر انعکاسی از شرایط پیش از وقوع عملیات ثامن الائمه (ع) و خصوصا شش ماهه اول جنگ است.
حدود 300 کیلومتر مربع از مساحت جزیره آبادان و از جمله شهر آبادان تحت محاصره نیروهای عراقی بود. به این شکل که ارتش عراق پس از گرفتن خرمشهر، از طریق مارد – حفار غربی و اسوه، به طرف جزیره آبادان آمد. البته پیش بینی اولیه این بود که از طریق پل بین آبادان و خرمشهر وارد شوند، ولی با توجه به مقاومت نیروهای ایرانی در این نقطه و تجمع آنها، در نهایت امکان استفاده از آن پل برای عراق فراهم نشد و از طریق مارد- حفار غربی و اسوه وارد منطقه آبادان شد. شهر آبادان داری چند ورودی است. یکی پل منطقه ایستگاه دوازده است؛ ورودی دیگر پل ایستگاه هفت است که در ضلع جنوبی واقع است و دیگری همان پل خرمشهر – آبادان است که از اهمیت خاصی برخوردار بود. نیروهای عراقی ابتدا به یکسری تحرکات در حدود ایستگاه دوازده دست زدند و جادهای که دراین منطقه وجود داشت و به سمت اهواز میرفت را قطع و به سوی پل ایستگاه هفت حرکت کردند.
مردم آبادان و نیروهایی که در آنجا حضور داشتند – از جمله نیروهای سپاه، بسیج، جهاد و تعدادی از نیروهای دریائی – اینگونه تصور میکردند که ورود اصلی ارتش عراق از طریق پل ایستگاه هفت انجام میگیرد و بر همین اساس موانع متعددی را در آنجا پیش بینی کرده بودند؛ به نحوی که اگر نیروهای عراقی میخواستند با تانک وارد مطقه شوند، نمی توانستند از موانع عبور کننند. در ایستگاه هفت همچنین یکسری موانع بتونی قرار داده بودند تا بنحوی از عبور ارتش عراق جلوگیری کنند و به این ترتیب همه منتظر دفاع از منطقه و شهر بودند، اما برخلاف تصور، عراق از طریق جاسوسهایی که اطلاعات را به آنها منتقل میکردند و گزارش میدادند، حرکتی برخلاف آنچه که پیش بینی میشد، انجام داد. چیزی که تصور آن مشکل بود این بود که ارتش بعثی بخواهد از یک منطقه دیگر که پل وجود ندارد، نفود کند و این مساله، تجربهای جدید و گرانبها برای نیروهای ایران و جهادگران بود.
بدین ترتیب نیروهای عراقی پس از اینکه نیروهای ایرانی را در پل ایستگاه هفت مشغول میکردند، شبانه به طرف ذوالفقاریه، در حومه جنوبی آبادان حرکت کردند و با تجهیزاتی که داشتند در آنجا پلی از نوع پی ام پی احداث نمودند و با یکسری تجهیزات مدرن مثل بیل مکانیکی باتلاق رو، فرش باتلاقی، لودرهای کاوازاکی بسیار نو و تازه و همچنین چند دستگاه تانک و نفربر سعی کردند از آن منطقه به قسمتهای دیگر خاک جمهوری اسلامی ایران، وارد شوند.
در این مقطع اتفاق بسیار جالب و مهمی افتاد که نشانگر میهن پرستی، وطن دوستی و اوج علاقه به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در مردم آبادان است. قضیه این بود که یک مغازهدار در محدودهای که به هیچ وجه تصور حمله دشمن نمیرفت، اولین کسی بود که نیروهای عراقی روبرو میشود. بدنبال این اتفاق، سریعا به شهر میرود و خبر حمله دشمن به آن منطقه را به مردم میرساند و اعلام میکند عراقیها از ذوالفقاریه، دارند وارد میشوند. بدنبال کسب این خبر، نیروهای مردمی در محل حضور یافته با اسلحه کمی که در اختیار داشتند، شروع به مقاومت میکنند. پس از آن نیروی هوائی وارد عمل میشود و پل پی ام پی که ارتش عراق ساخته بود را مورد حمله قرار میدهند و بدین ترتیب ارتباط نیروهایی که از ذوالفقاریه عبور کرده بودند، با نیروهای آنسوی رودخانه قطع شد و اکثرا یا کشته شدند و یا به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. نکته قابل توجه این است که جهاد سازندگی، اولین دستگاهها و تجهیزات مهندسی خوب و سازمانی خود را در این عملیات به غنیمت میگیرد؛ به طوری که جهاد اصفهان و فارس، پانزده دستگاه لودر جدید کاوازاکی را که حتی روی روکش پدال گاز آنها پا گذاشته نشده بود را به غنیمت گرفتند.
پس از حماسه کوی ذوالفقاریه، عراق هنوز جزیره آبادان را در محاصره کامل داشت و نیروهایش از طرف شرق رودخانه اروند، یعنی از طرف جزیره «مینو» تا «فاو» پیشروی کرده بودند و از این سو نیز بعد از تصرف خرمشهر و آبادان به طرف جاده اهواز – آبادان و آبادان – ماهشهر، مشغول پیشروی بودند. به این ترتیب نیروهای ایرانی در محاصره قرار گرفته بودند و تنها راهی که وجود داشت، همان قسمت جنوبی بود که نیروها از آن میتوانستند تردد کنند. در این منطقه راه زمینی مطلوب و مطمئن وجود نداشت؛ علاوه بر این موانعی از قبیل باتلاقهای عظیم بود که امکان عبور از آنها وجود نداشت و از سوی دیگر در صورت عبور باید تا حدود دهانه فاو و بهمنشیر مسیر طی میشد؛ بنابراین تنها راه ارتباطی، راه دریایی بود. اما باز هم نقش حساس جهاد کمرنگ نشد؛ بلکه با فعالیتهای مختلف از جمله ایجاد سنگر و خاکریز و ... به عنوان یکی از امیدهای رهایی از محاصره به شمار میآمد.
راه دریایی به این صورت بود که میبایست از مردم لنجدار منطقه کمک گرفته میشد و یاری آنها باعث میشد نیروهای ایرانی تا حدود زیادی در شکستن محاصره جزیره آبادان موفق شوند. لنجدارها از ماهشهر حرکت میکردند و به طرف «خور موسی» میآمدند، از آنجا وارد «خور سلج» و بعد وارد «خور کوارین» میشدند و نهایتا مقصد آخر آنها، رودخانه بهمنشیر بود.
در این شرایط، با طرحی که نیروی دریایی داشت، پیش بینی میکرد که با توجه به اینکه عراق مشغول نصب یک رادار دریایی در منطقه فاو است، بزودی این راه دریایی نیز مسدود خواهد شد؛ به عبارت دیگر امکان استفاده از خور موسی، سلج و کوارین جهت وارد شدن به بهمنشیر از نیروهای ایرانی سلب میشد؛ به طوری که حتی بعضی از این لنجها مورد حمله ارتش عراق قرار گرفته بودند. بنابراین طرح نیروی دریایی این بود که از منطقه روبروی چوبیده، جادهای به طرف خور کوارین کشیده شود، بدین ترتیب که از تقاطع خور سلج و خور کوارین جادهای به سوی اطراف چوبیده، یعنی سمت شرقی کرانه بهمنشیر کشیده شود و جاده دیگری به ساحل غربی بهمنشیر که یک راه ساحلی بشمار میآمد، متصل شود. باید به هر شکل ممکن ارتباط زمینی از این منطقه با شهر آبادان برقرار میشد؛ بنابراین چند نفر از نیروهای جهادی مستقر در منطقه (جهاد تهران) به محل اعزام شدند تا مقدمات لازم جهت احداث جاده فوق را فراهم کنند.
منطقه مذکور کاملا باتلاقی بود؛ حتی خاک مورد نیاز جهت راهسازی وجود نداشت.
بر همین اساس، در مرحله اول میبایست خاکهای باتلاقی را، دپو کنند تا پس از مدت ده روز که در معرض آفتاب قرار گرفت و خشک شد، برای احداث جاده مورد استفاده قرار گیرد.
از کارهای خاص دیگری که در این مورد انجام گرفت، این بود که تا عمق یک متر لجنزدایی و نمکزدایی گردید تا به یک خاک بدون لجن برسند و بعد آن را پر کردند تا شرایط بهتری جهت احداث جاده فراهم شود.
از دیگر کارهای مهم مهندسی که نیروهای جهادی در این مقطع (پیش از عملیات ثامنالائمه(ع)) در جزیره آبادان انجام دادند، تلاشهایی برای خارج کردن جزیره از محاصره بود. نیروها تلاش میکردند ترتیبی داده شود که خدمات، نیرو، تجهیزات و امکانات لازم به جزیره محاصره شده برسد. در این زمینه اقدامات مهمی صورت گرفت:
اولا: برای تدارک و پشتیبانی نیروهای ارتش که در جزیره مستقر بودند، لازم بود تا یک باند ورود هلیکوپتر در منطقه «چوبیده» احدث شود تا از طریق آن با استفاده از جاده خسروآباد، تدارکات و امکانات به آبادان حمل گردد. اما در این طرح دو مشکل وجود داشت: اول این که از چوبیده تا جاده خسروآباد که فاصلهای بین پنج تا هشت کیلو متر بود، ارتباطی به ویژه زمینی وجود نداشت و باید این راه ارتباطی تکمیل میشد. دیگر اینکه به خاطر باتلاقی بودن زمین، احداث باند هلی کوپتر با مشکل جدی مواجه بود و این در حالی بود که نیروهای ارتشی بر این عقیده بودند که باند هلی کوپتر فلزی باشد. بر اساس همین نظر، نیروهای جهادگر (به ویژه جهادگران استان تهران) طی چند روز یک باند هلی کوپتر را با استفاده از ورق آهن احداث کردند که به عنوان محور ارتباطی منطقه محسوب میشود. در مراحل بعد، جاده مورد بحث نیز به این باند متصل شد. با تکمیل این طرح اساسی و موفق، تردد به آبادان با بهرهبرداری از همین باند فرود و جادهای که از طریق خسروآباد متصل میشد، ممکن شد.
از آنجا که جاده مذکور در فصول بارندگی، نامناسب و لغزنده میشد، تردد وسایل نقلیه دچار اشکال میگشت؛ لذا لازم بود که جاده، زیرسازی کامل و نهایتا آسفالت گردد. مسئولیت این امر به جهاد اصفهان واگذار شد.
ثانیا: امکانات سنگین مانند توپ، تانک، و حتی بولدوزر و وسایل دیگر، از خارج جزیره نمیتوانستند وارد آبادان شوند و برای اینکه این امکانات هر چه سریعتر وارد جزیره گردند، لازم بود در آنجا اسکلهای ایجاد گردد. این نیاز بار دیگر موفقیت مهم دیگری را توسط نیروهای جهادگر خلق کرد. آنان با انجام مطالعات و برنامهریزیهای مهندسی رزمی، در منطقه چوبیده در ساحل بهمنشیر، اسکلهی بسیار سنگینی که میتوانست بارهای حدود دویست تن را تخلیه کند، احداث کردند.
از مشخصات دیگر این اسکله این بود که نیروهای جهادی یک محور شش تا ده هزار متری از کف بتونی در ساحل رودخانه ایجاد کردند؛ بعلاوه یک خط به عرض سیزده تا چهارده و طول بیست تا سی متر که به داخل آب امتداد مییابد، احداث نمودند. این خط این امکان را فراهم میکرد که در صورت جزر و مد نیز، عمل بارگیری و تخلیه بار انجام شود.
عملیات شمعکوبی نیز در این اسکله انجام شد؛ بدین صورت که هر کدام از شمعها حدودا 37 متر به زمین زده شد و با این کار عملیات ایجاد اسکله پایان یافت و با موفقیت آماده بهرهبرداری شد.
با تکمیل اسکله و انتشار خبر این موفقیت در اتاق جنگ، اولین کاروان ادوات شامل تانک، نفربر و توپ از طریق اسکله و در میان شور و شوق نیروهای ایرانی حاضر در جزیره وارد جزیره آبادان شد.
با اینکه اسکله مذکور بسیاری از مشکلات را برطرف کرد، اما ارتباط از این طریق همراه با اطمینان نبود. شناورها نیز باید از دهانه خورکوارین و دهانه بهمنشیر وارد میشدند که در این مورد هم مشکلاتی مطرح بود. مثلا در مواردی که جزر و مد روی میداد، اگر ناخدای لنج به موقعیت رودخانه آگاهی و آشنایی نمیداشت، شناورها در داخل آب متوقف میشدند و امکان حرکتشان وجود نداشت. صرف نظر از تمام این مشکلات، احتمال استفاده نیروهای عراقی از رادار دریایی در منطقه فاو، غیر مطمئن بودن این راه را قوت میبخشید.
به هر ترتیب باید راه زمینی ایجاد میشد تا نواقص و اشکالات ارتباطی رفع گردد. نیروهای جهادگر از استانهای مختلف زمینههای لازم جهت احداث این راه ارتباطی را فراهم کردند. مهمترین مسالهای که در مورد این پروژه مهندسی – رزمی، با توجه به ویژگی استراتژیک و حساس منطقه و نیز موقعیت انحصاری نیروهای ایرانی در منطقه و محاصره بود نشان در جزیره آبادان، بیشتر به نظر میآمد و باید بدان نهایت توجه مبذول میشد، هماهنگی، همکاری، تعاون و وحدت جهاد استانهای کشور بود. چنانکه در مباحث بعدی خواهیم دید این مساله به سهولت به بهترین نحو، شکل گرفت و کار احداث جاده بسیار مهم فوق، محقق شد.
انتهای پیام/ 131