دفاع پرس گزارش می‌دهد

بررسی جدیدترین تحولات و سناریوهای پیش روی یمن

پیروزی جنبش انصار الله به رهبری سید عبد الملک حوثی در یمن، هم این جنبش و هم این کشور را وارد مرحله‌ای متفاوت در عرصه سیاسی این کشور خواهد کرد و سناریوهای جدیدی را پیش روی آن مطرح خواهد کرد.
کد خبر: ۳۱۲۷۰
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۷ - 19October 2014

بررسی جدیدترین تحولات و سناریوهای پیش روی یمن

به گزارش گروه بین الملل دفاع پرس، یمن در 31 مرداد گذشته شاهد دومین انقلاب خویش پس از انقلاب سال 2011 میلادی بود که طی آن جنبش «انصار الله» به رهبر سید «عبد الملک الحوثی» موفق شد، دولت حاکم بر این کشور را سرنگون کرد و برای اولین بار در تاریخ یمن رئیس جمهوری این کشور وادار به انتخاب مشاورانی برای خود از گروهها و جریانهای مخالف شود و پس از آن نخست وزیری را انتخاب کند که مورد درخواست گروهها و جریانهای انقلابی و نه شخص رئیس جمهوری و تحمیل شده از سوی طرفهای خارجی بود.

آنچه در زیر میآید، نگاهی به یمن از گذر تاریخ تاکنون و سناریوهای پیش روی آن است.

یمن

 

کشور یمن در سال 1750 میلادی جزو امپراتوری عثمانى قرار گرفت. با سقوط این امپراتورى یمن به یکی از مستعمرات انگلیس تبدیل شد تا اینکه در سال 1934 یمن به استقلال دست یافت و فردی که در این کشور «امام یمن» خوانده میشد، اداره امور کشور را در دست گرفت.

تا اینکه در سال 1962 حکومت یمن به جمهورى تبدیل شد و جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری وقت مصر با نفوذی که در یمن داشت، قدرت را از شیعیان یمن گرفت و به سکولارها سپرد و حکومت جمهورى را در این کشور اعلام کرد. از آن تاریخ تاکنون نظام جمهوری نظام حاکم بر یمن و اولین رئیس جمهوری آن «على عبدالله صالح» 33 سال بر این کشور حکومت کرد.

در دوران حاکمیت صالح یمن با مجموعه چالشها و بحرانهاى سیاسى مواجه شد که بخشى از آنها به ساختار حاکمیت از جمله قبضه قدرت توسط اطرافیان صالح بازمىگشت و بخشى دیگر ریشه در نبود مدیریت درست و به حاشیه راندن برخی گروهها و جریانها مانند «انصار الله» در شمال و «جنبش حراک» در جنوب یمن داشت.

این درحالی است که باید توجه داشت، یمن یکى از فقیرترین کشورهاى جهان شمرده مىشود و بسیاری از قضایای این کشور ریشه در وضعیت اقتصادى نابسامان این کشور دارد، به گونهای که آمارها نشان میدهد، 40 درصد مردم یمن بیکار هستند.

انقلاب 2011، براندازی صالح، گفتوگوهای ملی و نتایج آن

 

انقلاب 2011 یمن سرانجام با براندازی نظام صالح به پیروزی رسید تا پس از آن شاهد برگزاری مجموعه نشستهایی تحت عنوان گفتوگوهای ملی در این کشور باشیم که مهمترین هدف آن به ظاهر تحقق اهداف انقلاب بود و از جمله طرحهای ارائه شده در این نشستها طرح «فدرالی» کردن یمن بود، طرحی که به باور بسیاری از کارشناسان هدف اصلى آن محصور کردن حوثىها را در منطقهاى از شمال یمن بود تا مانع دسترسى آنها به منابع نفتى و دریا شوند.

پس از آن عبدربه منصورهادى با حمایت عربستان و آمریکا تلاش کرد، تغییراتى در ساختارهاى قدرت یمن ایجاد و قدرت خود را تثبیت کند و اولین گام در این راه ایجاد تغییر در دستگاه امنیتى بود، به همین منظور نزدیکان صالح را از قدرت دور کرد، اما در عرصه اقتصاد ناموفق نشان داد و همچنان به حکومتهایى مثل عربستان وابسته بود.

انصار الله و تلاش برای تضعیف آن

 

گام بعدى هادى تلاش برای تضعیف جریان انصار الله بود. چراکه قدرت انصار الله همواره یک نگرانى عمده براى دولت یمن محسوب مىشد. براى تحقق این هدف، دولت یمن به کمک عربستان حزب «اصلاح» را به ورود به عرصه رویارویی با انصار الله در مناطق تحت سیطرهاش واداشت که نتیجه آن شکست و ناکامی اصلاح بود.

این رویاروییها که با هدف تضعیف حوثىها آغاز شده بود، نه تنها تضعیف انصار الله را درپی نداشت، بلکه موجب تقویت این جریان شد، جریانى که توانست رهبرى اعتراضات اخیر یمن را در دست گیرد.

آنچه انصار الله را به ورود به عرصه اعتراضها واداشت دو موضوع گران شدن قیمت سوخت که تاثیری مستقیم بر وضعیت معیشتی مردم داشت و دیگری نبود چشم انداز سیاسی روشن در کشور بود، تا به این ترتیب جرقه دومین انقلاب یمن توسط حوثیها زده شود و در 30 شهریورماه به پیروزى برسد.

براساس آنچه گذشت، میتوان گفت که حوثىها به خوبى از محدودیتهای داخلى و منطقهاى و بینالمللى که با آن مواجه هستند، آگاه میباشند و بهخوبى مىدانند که قدرتهاى منطقهاى به ویژه عربستان سعودی به هر طریق ممکن مانع از حفظ این پیروزى توسط آنها خواهد شد.

از سوی دیگر انصار الله میداند که در ائتلاف با دیگر گروههاى یمنى باید از یک سو موقعیت خود را تثبیت کند و از سوی دیگر با اتخاذ سیاستى کلان و جامع موقعیت خود را قدرت ببخشد.

تاثیر بازیگران منطقهای بر عرصه سیاسی یمن


بسیاری از تحلیلگران پیروزی انصار الله در یمن را برگ برندهای در دست جمهوری اسلامی ایران عنوان کردهاند که تهران میتواند از آن به عنوان برگ برندهاى راهبردى و ابزار چانهزنى در برابر عربستان سعودى استفاده کند و این رقابت تهران و ریاض در یمن را تشدید خواهد کرد که بالطبع پیامدهاى منطقهاى گستردهاى در پی خواهد داشت که مىتواند موازنه قدرت در خاورمیانه و شمال آفریقا را تغییر دهد.به ویژه آنکه ایران و عربستان هریک خود را از کشورهای قدرتمند منطقه میدانند که تلاش میکنند، هر روز بر دامنه نفوذ و قدرت خود در منطقه بیفزایند.

در حالیکه به باور این کارشناسان هم اکنون کفه ترازو در منطقه به سود ایران سنگینی میکند و این نگرانی جدی برای عربستان ایجاد میکند، به ویژه آنکه یمن را ضعیفترین کشور عربی حوزه خلیج فارس مىدانند و همین نفوذ و اثرگذارى ایران از یک سو و القاعده در آن را بسیار آسان میکند و این خطری بزرگ برای سعودیها شمرده میشود. به همین دلیل، سعودىها کمکهاى مالى و نظامى مهمى در اختیار دولت مرکزى یمن قرار داده و حتى خود علیه حوثىها و القاعده وارد عمل شدهاند.

انتهای پیام/ز

نظر شما
پربیننده ها