به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «مسعود ترکان» سال ۱۳۴۵ در تهران چشم به جهان گشود. وی عضو انجمن اسلامی دانش آموزی بود و سرانجام با حضور در گردان حنظله در عملیات والفجر مقدماتی بهمن ماه ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
تصاویر نامه بسیجی شهید «مسعود ترکان»
متن نامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین. الحمدلله الذی لتوحد بالوحدانیه و تفرد بالالهیة و فطرالعبادعلی معرفة و کل السن عن صفة. الحمد الله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء.
سلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سلام بر دوستان عزیز و مهربانم: منصور، تهرانچی، مهدی، علی (مدقالچی)، نگهبان شهبازی، عابدینی، رضایی، زاهدی، بهبهانی، رنجبر، تیموریان، سید (رزمنده)، داداش زاده.
امیدوارم که حالتان خوب باشد و در پناه خداوند متعال محفوظ و پیروز باشند، دلم برای همتان تنگ شده است. دوست داشتم اینجا بودید و در کنار همدیگر خدمت میکردیم. اما خواست خدا چنین است. چرا که شما در تهران پشت جبهه را محکم دارید انشاءالله.
دلم برای همه شما تنگ شده است. آدم در اینجا قدر دوستان خودش را میفهمد. بخدا برادران قدر یکدیگر را بدانید. دوستی بسیار ارزشمند است. من الان حسرت میخورم که چرا از دوستانم به خوب استفاده نمیکردم و قدرشان را نمیدانستم.
از حال من بخواهید حالم خوب است. سر و حال و مثل سابق پر حرف و پر رو. امیدوارم که حال شما خوب خوب خوب باشد.
راستی از راه دور به برادر عزیز منصور تبریک میگویم برای ازدواجش و آرزوی موفقیت و سعادت و پیروزی برایش دارم و از خداوند متعال خواهانم که همه شما را از ادامه دهندگان و رهروان راه منصور قرار دهد انشاءالله؟!
راستی نگفتم من الان در پادگان دوکوهه مقر لشکر حضرت رسول (ص) هستم. صبح روز دوشنبه ۱۳۶۱/۱۰/۲۷ ساعت ده و نیم صبح است. داخل آسایشگاه نشستهام و برای شما نامه مینوسم. جای شما خالی امروز حدود ۶-۷ کیلومتری ما رو دواندند و بعد هم –یا علی- ورزش. اینجا فقط ذکر خدا و دعا و نماز شب است. فقط شهامت است و ایثار، ایثار است و اخلاص و دیگر هیچ. به امید خدا این قدمهای پر نیرو و دلهای قرص متکی بر ایمان و هدفهای خالص بزودی باید راه زیادی بروند.
بطرف کربلا؛ و انشاءالله با این عملیاتی که خیلی نزدیک است دیگر بصره باقی نخواهند ماند و از بصره تا کربلا را همه با هم میرویم، راهی نیست. با موتور هم میشود رفت؟!
این عملیات به امید خدا دیگر از آن عملیاتها نیست، به قول معروف این تو بمیری دیگر از آن تو بمیریها نیست. لشکرها همه آمادهاند. قلبها هم جلوتر از لشکرها.
اصلاً لشکر قلبهای عاشق و پر از ایمان. فقط در مرحله اول اینقدر پیشروی خواهد شد که فکرش را نمیتوان کرد. به امید خدا دعا کنید چرا که خداوند باید هدایت کند و راهنمایی کند خودش پیشروی میکند و تیر میزند. اینها را باید از نزدیک دید. خداوند توفیق شرکت در عملیات و خدمت به اسلام را به ما هم عطاء کند. انشاءالله
دیشب آهنگران اینجا دعای توسل و نوحه خواند، خیلی خوب بود.
راستی از برادرانی که نتوانستم ازشان خداحافظی بکنم معذرت میخواهم؛ و از دور از همه شما و همه دوستان حلالیت میطلبم. دعا کنید خداوند گناهان مرا ببخشد و مرا هدایت نماید. از طرف من از آقای مهرابی و برادران نشریه آینده سازان حتماً حتماً خداحافظی کنید.
از برادر تهرانچی و مدقالچی هم خواهش میکنم به حساب کتابها رسیدگی نماید، شاید هم تا به حال این کار را کرده باشند.
در هر صورت توضیح کوتاهی در این مورد برای برادر تهرانچی و برادر مدقالچی نوشتهام که در همین پاکت است. یک نامه هم برای برادران انجمن اسلامی دبیرستان خودمان نوشتهام که اگر میشود هر چه زودتر به دستشان بدهید تا بخوانند. اگر این کار را بکنید خیلی متشکر میشوم.
سخن بسیار است، اما میترسم که داستان بشود و شما خسته بشوید. از راه دور سلامتی شما را از خداوند خواهانم. دعا کنید، برای امام و رزمندگان و خودتان و دوستانتان و پدر و مادرتان.
عملیات نزدیک است. به امید خدا و با یاری امام زمان (عج) انقلاب اسلامی پیروز است. این وعده خدا است و ان الله لایخلف المیعاد. مگر میشود که امام زمان (عج) که فرمانده این سپاه است سپاهش را تنها بگذارد؟ خیر. مگر ما به چه متکی هستیم غیر از خدا، غیر از یاری ائمه، من مطمئنم که خداوند یاور رزمندگان است.
در هر صورت از همه حلالیت میطلبم. اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کنید. من که از شما دوستان تنها خوبی ندیدیم و در مقابل بدی بسیار کردم. سلام مرا به همه برسانید. از دور روی همه رو میبوسم.
اگر نامه به دستتان رسید به منزل ما هم اطلاع دهید. من برای آنها هم نامه نوشتهام، اما ممکن است به دستشان نرسد.
خداحافظ همه شما باشد.
۱۳۶۱/۱۰/۲۷سپاه ۱۱ قدر- لشکر حضرت محمد رسول الله (ص) –تیپ سلمان فارسی- گروهان مستقل صف-مسعود ترکان»
انتهای پیام/ 900