گروه فرهنگ و هنر دفاع مقدس- رسول شادمانی؛ سایتهای شبکه اجتماعی پدیدههای نوظهور عصر اطلاعات و ارتباطات هستند که با وجود نوپدید بودن طرفداران زیادی در دهه اخیر پیدا کردهاند. این شبکهها توانایی آن را دارند که زندگی ما را چه در عرصه بین فردی و چه اجتماعی دچار تغییرات اساسی کنند، به طوری که نشانههای تغییر در الگوهای ارتباطی و روابط اجتماعی کسانی که از این شبکهها استفاده میکنند به خصوص جوانان به وضوح قابل مشاهده است.
شکافهای دیجیتالی در حال حاضر بر شکافهای بین نسلی انباشته شده است، شبکههای اجتماعی در ظاهر حس استقلال طلبی و عدالت جویی جوانان را تامین میکند، اما این در حالی است که با ادامه روند حال حاضر استفاده از شبکههای اجتماعی، خانوادهها و جوانان از هم دور میشوند.
شبکههای اجتماعی با آزادی عمل و اختیاراتی که در عالم مجازی در اختیار جوانان قرار میدهند، مورد استقبال آنان قرار میگیرند و لذا کاربران هنگام ورود به این شبکهها بایستی دقت بیش تری داشته باشند. جوان در شبکههای مجازی اختیار دارد تا برنامههای مورد علاقه اش را خود طراحی نماید.
پنهان نگه داشتن هویت افراد در فضای مجازی و امکان گمنامی آنان امتیازی است که جامعه شناسان آن را مانند دوران روستانشینی و شهرنشینی تعبیر میکنند، در شهرهای بزرگ افراد به نحوی گمنام هستند که میتوانند از برخی هنجارها و کنترلهای اجتماعی فرار کنند، در فضای مجازی نیز این مورد شدت یافته و کاربران در گمنامی به سر میبرند که البته این یکی دیگر از جذابیتهای برخی از شبکههای اجتماعی مجازی برای جوانان است. در علت استقبال جوانان از این گمنامی در فضای مجازی میتوان گفت که کاربر جوان دنیای مجازی، آنچه را که در فضای حقیقی و فیزیکی نمیتواند به راحتی بیان کند و از نشان دادن و ابراز علاقه خود پرهیز میکند، در این فضا بروز داده و اندیشه و نظر خود را حتی پس از ابراز، اعمال نیز مینماید.
شبکههای اجتماعی مجازی به نوعی برای جوانان آزادی بیان را به دنبال میآورد به طوری که کاربر این فضا به راحتی، صدا، تصویر و کلام مورد علاقه خود را بارگذاری میکند؛ این آزادی اظهار نظر تا جایی است که عقوبتهایی که در فضای فیزیکی احتمال دارد به وجود آید، در شبکههای اجتماعی ذهن کاربر را به خود مشغول نمینماید.
کاربران جوان شبکههای اجتماعی، افراد را از موضع هم افقی و برابر میبینند. جوانان حاضر در شبکههای مجازی در ظاهر نوعی برابری و هم افقی میان خود و افراد دیگر مییابند؛ در دنیای واقعی وجود سلسله مراتبها این برابری را از بین برده است، این در حالی است که در فضای مجازی جوانان فکر میکنند با هر سن، سال، سواد و سابقه دارای موضعی یکسان هستند. این استقلال طلبی و عدالت جویی جوانان در این شبکهها به ظاهر تأمین میشود به طوری که در این فضا کسی بر کسی مقدم نیست و همه در موضعی هم افق به برقراری ارتباط میپردازند.
در گذشته کاربر جوان خود را مصرف کننده صرف محتوا میدانستند این در حالی است که در شبکههای اجتماعی که به سرعت رشد یافتند، کاربر خود تولید کننده محتواست و وقتی تصویر و نوشتهای را بارگذاری میکند، در واقع امیال و اندیشههای خود را به منصه ظهور گذاشته و این حضور افراد به طور مستقل جذابیت دیگر شبکههای اجتماعی است.
در این میان و در مواجهه با تکنولوژی مدرن عصر جدید، کسب علم و دانش تسلط بر هدایت و در عین حال بهره برداری صحیح و پیشرو از این پیشرفت حاصله، از ملزومات دانش بشری در جوامع انسانی است. حال اینکه در مواجهه با گسترش سیل آسای شبکههای اجتماعی مجازی که جزو لاینفک زندگی بشر امروز شدهاند، کسب سواد رسانهای و ارتقاء دانش لازم، از ضروریات است. بر این اساس هدف سواد رسانه ای که خود ناظر بر اهمیت آن هم هست این است که به مردم کمک کند تا به شهروندانی پیچیده، یعنی شهروندانی آگاه و با ظرفیتهای مورد نیاز جامعه ی امروز تبدیل شوند، نه به مصرف کنندگانی پیچیده...؛ بنابراین هدف اصلی سواد رسانهای میتواند این باشد که بر اساس آن بتوان دید آیا بین محتوای یک رسانه- به مثابه محصول نهایی- با عدالت اجتماعی رابطهای وجود دارد یا خیر. به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنوندهی یک مضمون رسانهای بهتر است رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری محتوای یک رسانه از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطهی یکسویه و انفعالی، رابطهای فعالتر و تعاملیتر داشته باشد.
محصول نهایی یک رسانه ممکن است بخشی از جهان یا شکل تحریف شدهای از آن باشد و یا حداقل در بازتاب دادن جهان ناموفق مانده باشد. محتوای رسانه میتواند در خدمت تثبیت یک جریان، گروه یا طبقه و یا در خدمت قدرت حاکمه باشد و آن طبقه و قدرت الزاماً عدالتجو، رهاییبخش و آزادیگرا نباشد.
اهداف سواد رسانه ای عموما تابعی هستند از شرایط زمانی و مکانی که معمولا به شکل پلکانی تعقیب می شوند، یعنی ممکن است در مراحل اولیه ی آموزش ساماندهی استفاده ی روزانه از رسانهها هدف باشد، ولی بلافاصله و به محض ظهور اولیه نشانه ی توفیق در این مراحل هدف بالاتر عرض اندام می کنند. بنابراین، یکی از اهداف آموزش رسانه ای آن است که به دریافت کنندگان پیامهای رسانه های جمعی کمک شود، به مشارکت کنندگانی آزاد در این فرایند تبدیل شوند تا این که منفعل، ساکن و مطیع در مقابل تصاویر بنشینند که در یک جریان یکطرفه از منابع رسانهای ارسال می شوند ... هدف عملی سواد رسانه ای آن است که تماشاچیان و یا مخاطبانی بپرورد که به دنبال برنامه های باکیفیت باشند و حس منتقدانه ای از فرم، فرمت و محتوای رسانه های جمعی در آنها شکوفا شود. (1)
در نتیجه، اگر شبکههای اجتماعی به نحوی که درحال حاضر مورد استفاده قرار میگیرند، ادامه یابد و نسل برنامه ریز و مربی ما "سواد رسانهای" خود را بالا نبرد، میان خانوادهها و جوانان شکافی ایجاد میشود که طی آن جوانی که امروز در دو جهان، مجازی و واقعی زندگی میکند، گرچه نزد خانواده خود است، اما از آنان کیلومترها فاصله میگیرد.
1) http://www.aftabir.com
انتهای پیام/ 130