قراره داماد خدا بشم!

نگاهی به بیرون انداختم. عکسم را در شیشه اتاق دیدم. روز آخر، اسماعیل خود را در آن نگاه کرد؛ با دقت و بعد رفت.
کد خبر: ۳۲۳۱۴
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۹ - 27October 2014

قراره داماد خدا بشم!

آنچه می خوانید خاطره ای است از زندگی شهید اسماعیل جمال:

 

نگاهی به بیرون انداختم. عکسم را در شیشة اتاق دیدم.


روز آخر، اسماعیل خود را در آن نگاه کرد؛ با دقت و بعد رفت.


لحظة آخر از او پرسیدم: «خودت رو نگاه می کنی؟ مگه قـراره دامـاد بشی! توی خاک رفتن که مرتب کردن نمی خواد!»


گفت: «آره، قراره داماد خدا بشم!»

 

منبع:جام

نظر شما
پربیننده ها