روایتی از همسرداری شهدا

قبل از تولد بچه بود. پرسید : ناراحت می شی برم جبهه ...
کد خبر: ۳۳۱۶۸
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۳ - ۲۳:۰۷ - 08November 2014

روایتی از همسرداری شهدا

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:

قبل از تولد بچه بود. 
پرسید : ناراحت می شی برم جبهه  
گفتم : آره اما نمی خوام مزاحمت بشم  
رفت و دو روز بعد بچه به دتیا آمد بعد که برگشت بوسیدش  
و اسمش را گذاشت هادی  
پرسیدم : دوستش داری  
 گفت : مادرش را بیشتر دوست دارم .... 
 شهید عبدالله میثمی 
نظر شما
پربیننده ها