به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، چهارم اسفند سالروز آسمانی شدن مردی است که نیروهایش عاشقانه او را دوست داشتند، حاج محمود نوریان که نام عبدالله را برای خود برگزیده بود فرمانده دوست داشتنی تخريب و يگان مهندسی ـ رزمی لشكر 10 سيدالشهدا (عليه السلام) بود که در چهارم اسفندماه سال 64 به شهادت رسید.
روز 30 بهمن 64 که شهید حاج حسین اسکندرلو فرمانده گردان حضرت علی اصغر (ع) با گردانش به خط رسید. در قدم اول شهید حاج عبدالله نوریان را در خط دید. شهید نوریان به او گفت: «حاج حسین نگران نباش ما با همه توان مهندسی و تخریب از تو پشتیبانی میکنیم».
حاج عبدالله مرد عمل بود، این حرف او قوت قلبی برای حسین اسکندرلو شد و کاری کرد تا صدای حسین اسکندرلو که تا دقایقی قبل در اوج پاتک دشمن به استغاثه بلند شده بود تبدیل به تکبیرشود و صدای او پشت بیسیم شنیده میشد که فریاد میزد: «احسنت بارک الله به بچه های تخریب تانک های دشمن جلو میان و میرن روی مین»
آن شب گردان حضرت علی اصغر (ع) در سه راهی کارخانه نمک عاشورایی جنگید و جایش را صبح اول اسفند 64 به گردان حضرت قمربنی هاشم (ع) داد اما حاج عبدالله هنوز در خط اول حضور داشت و فریاد میزد: «جانپناه درست کنید» و به رزمندگان در خط اصرار میکرد برای خود سنگر بسازید، زیر تراولزها را میگرفت و کمک می کرد و پلیت ها را جابجا میکرد. سمت لودرها و بلدوزرها که مشغول تقویت خاکریز بودند می دوید و مدام تلاش داشت قبل از شروع پاتک دشمن، رزمندهها جانپناهی داشته باشند.
سربازان دست ما امانت هستند
هوا داشت روشن میشد و صدای غرش تانکها با صدای زمخت شنی های بلدوزرها در هم آمیخته بود. حاج عبدالله تمام توجهش به حفاظت از جان سربازان امام زمان (ع) بود. او میگفت این نازنین ها زیر دست ما فرماندهان امانت هستند و باید از جانشان مواظبت کرد. همه متعجب بودند که او در طول خط می دود و به رزمندهها التماس میکند که برادرها برای خود سنگری دست و پا کنید تا جایی که فرمانده گردان قمربنی هاشم (ع) لشکر ده سیدالشهداء (ع) به او اعتراض کرد که: «حاجی ما مجبوریم چون که گردانمان در خط درگیر است بالا سرشان بمانیم، تو که مجبور نیستی برو و مثل دیگران در قرارگاه بنشین و از پشت بیسیم نیروهایت را هدایت کن» اما حاج عبدالله با مهربانی به او گفت برادر، ما کنار شما و با شما هستیم.
ما کنار شما و با شما هستیم
فشار روی گردان قمر بنی هاشم خیلی زیاد شده بود به طوری که دشمن در نصف روز سه بار پاتک کرد و شهید حاج عبدالله خودش هدایت شکافتن جاده توسط بچه های تخریب را به عهده داشت. همه فرماندهان دسته و گروهان هایی که در خط، مستقیما با دشمن درگیر بودند و فرماندهان لشگر که در قرارگاه با بیسیم عملیات را هدایت میکردند خاطر جمع بودند که تا حاج عبدالله در خط هست اتفاقی نمی افتد و اگر گره ای هم باشد با دست او باز می شود. اما خبری همه را شوکه کرد و این خبر، زبان به زبان پخش شد که حاج عبدالله مجروح شد. رزمنده هایی که اطرافش بودند او را داخل سنگر بردند. در آن لحظه از بچه های تخریب خبری نبود چون همه بچه های تخریب و حتی بی سیم چی را هم دنبال کار فرستاده بود.
حاج عبدالله توسط ترکش خمپاره ای که به سرش اصابت کرد در روز دوم اسفندماه سال 64 درست پنج ماه بعد از میقات حج به اغماء رفت و با همه تلاشی که در واحدهای امدادی پشت جبهه انجام شد سرانجام حاج عبدالله شهید شد. فردی که حاضر نبود کسی او را محمود صدا کند و نام عبدالله را برخود برگزید تا بندگی کند. در تاریخ چهارم اسفندماه سال 64 در سن 24 سالگی در حالی که مسوولیت مهندسی و تخریب لشکر سیدالشهداء (ع) را به عهده داشت به شهادت رسید و به ندای ملکوتی آسمانیان که او را بر سر خوان شهادت دعوت میکردند، لبیک گفت.
انتهای پیام/ 141