به گزارش دفاعپرس از خوزستان، مادر شهیدان محمدرضا و محمود رضا حقیقی، با حضور در استودیوی جهاد رسانه ای شهید رهبر، با خبرنگار ما به گفتگو نشست.
وی با بیان اینکه صبر یک رسالت سنگین است گفت: انسان وقتی در برابر مشکلی قرارمی گیرد، باید ببیند چه چیزی دارد و سرمایهاش را در چه راهی خرج میکند و از خداوند چه میخواهد بگیرد.
این بانوی مقاوم، ضمن اشاره بر تهاجم دشمن به جمهوری اسلامی تصریح کرد: آن زمان با اینکه دشمن دست ما را خالی کرده بود، من و امثال من حاضر شدیم گرانبهاترین سرمایهمان را که فرزندانمان بودند را فدای اسلام کنیم؛ چراکه پای ناموس، خاک، دین و اسلام درمیان بود.
مادر شهیدان حقیقی، ادامه داد: قبل از شروع جنگ نسبت به بچههایم بهشدت حساس بودم، حتی در دوران کودکی وقتی در کوچه بازی میکردند چندین بار به آنها سر میزدم و تا کلاس پنجم خودم آنها رابه مدرسه میبردم و حاضر نبودم حتی چند دقیقه بچهها را نبینم اما حالا خدا را شاکرم که 2 فرزند پسر به ما عطا کرد تا آنها را فدای اسلام کنیم.
وی ضمن اشاره بر اینکه یکی از فرزندانش در عملیات والفجر 8 و فرزند دیگرش در عملیات کربلای 4 جزیره سهیل مفقود و پیکرش بعد از 14 سال برگشته است، گفت: شهادت فرزندانم برای بنده که دوری آنها را برای چند دقیقه تحمل نمیکردم قابل تحمل بود چراکه معتقدم خداوند اول صبر میدهد و سپس تقدیر انسان را رقم میزند.
مادر شهیدان حقیقی، به بیان چگونگی شهادت فرزندانش پرداخت و گفت: شب عملیات والفجر۸، محمدرضا و محمود رضا باهم بودند. محمدرضا خطشکن بود و محمود رضا از این موضوع اطلاع نداشت؛ وقتی محمدرضا از اروند عبور کرد به مقر عراقیها رسید نارنجک را به سنگر عراقیها پرتاب میکند و همزمان ازهمان جا مورد اصابت تیر دشمن قرارمی گیرد و به شهادت میرسد؛ محمود رضا ۱۱ ماه بعد از شهادت برادرش در همان مکانی که محمدرضا شهید شد در میانه اروند به شهادت میرسد و مفقودالاثر میشود.
وی با اشاره به اینکه آرزوی هر پدر و مادری است که داماد شدن پسرانش را ببیند تصریح کرد: باید ببینیم خداوند برای ما چه میخواهد و هر چه را که او برای ما بخواهد زیباست، برای بنده و امثال بنده، خداوند کفن سفید را لباس دامادی پسرانمان انتخاب کرد و ما در برابر رضای خداوند تسلیم هستیم.
مادر شهیدان حقیقی ادامه داد: ما عروسهایی داریم که چشمهایمان لیاقت دیدن آنها را نداشت، من دارای دو عروس زیبای الهی هستم همیشه میگویم خدایا شکر که لباس دامادی بچههای من را کفن سفیدشان قرار دادی و شهادت سرنوشت زیبایی بود که خداوند برای بچههای من رقم زده است.
وی در ادامه به اخلاق خوش دو فرزند شهیدش اشاره کرد و افزود: هر دو فرزندم را دوست داشتم و فرقی بینشان نبود، محمدرضا خیلی تودار و آرام بود و محمود رضا، اهل بحث بود؛ باوجوداینکه محمود رضا کوچکتر از محمدرضا بود و فاصله سنیشان دو سال بود ولی اخلاقهای متفاوتی داشتند.
مادر شهیدان حقیقی، درباره اقدامات فرزندش محمدرضا حقیقی اظهار کرد: محمدرضا درزمان انقلاب ۱2 سال سن داشت و تعلیم اسلحه میرفت که به جبهه برود و گاها میگفت که انسان یکبار میمیرد و چه بهتر که در راه اسلام بمیرد وقتی این را گفت تازه متوجه شدم که برای چه میخواهد به جبهه برود.
وی با بیان اینکه پدرشان راضی نمیشد که بچهها به جبهه بروند تصریح کرد: پدرشان میگفت اگر رضایتنامه را امضا کنم و اتفاقی بیفتد من را مسئول میدانید و من گفتم مرگ و زندگی دست خداست و هر کس مرگش فرا رسیده باشد قطعاً خواهد رفت، هر زمانی که به جبهه میرفتند بدرقهشان میکردم و وقتی هم که میآمدند با خوشحالی استقبال میکردم.
مادر شهیدان حقیقی، افرادی را که به شهدا و خانوادههایشان زخمزبان میزنند افرادی ناآگاه و یا زیان دیده از انقلاب دانست و افزود: بعضی درمسیرانقلاب، راه را اشتباه رفتهاند دور شدهاند، اگر همه از همان مسیر اصلی انقلاب که حضرت امام میگفتند همان مسیر رسولالله (ص) است رفته بودیم هیچکدام از این کمبودها و ناراحتیها نبود اما ناآگاهان و ضدانقلاب از اول تا انتها بودند تا انتقام بگیرند.
وی خانوادههای شهدا را همچون باغبانهایی دانست که باید درباره فرزندان شهیدشان و نظام و انقلاب برای نسل جوان صحبت کنند و بگویند اگر شهدا نبودند چه اتفاقی میافتاد.
مادر شهیدان حقیقی، ادامه داد: کسانی که فرزندانشان شهید میشوند فکر میکنند همه چیز تمامشده است و وظیفه خودشان را انجام دادند و این بستان را رها میکنند و مطالبهگری ندارند و اگر هم مطالبهگری دارند از دولت است که به دلیل مسائل سهمخواهی است اما خانواده شهدا نهتنها باید در جامعه باشند بلکه باید صف اول باشند و همیشه مدافع انقلاب باشند.
مادر شهیدان حقیقی، با اشاره به شعار ما پیروزیم تأکید کرد: قطعاً ما پیروز هستیم و اگر پیروز نبودیم الآن اینقدر روی ایران حساب باز نمیکردند! هر جا مشکلی هست ایران برای کمکرسانی و حل مشکل در صف اول حاضر است.
وی در پایان یادآور شد: در زمان جنگ سیمخاردار هم نداشتیم اما حالا موشک میسازیم و این خودش یک پیروزی است ولی باید بدانیم تا فرهنگ جبهه را درست معنا نکنیم آن روحیه دگر پیدا نمیشود.
انتهای پیام/