به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «حسین قنبریها» متولد 19 تیر سال 1346 از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که برای حضور در جبهههای حق علیه باطل به عضویت سپاه پاسداران درآمد و سرانجام در تاریخ 13 شهریور سال 1365 در منطقه حاج عمراه به شهادت رسید. در ادامه بخشی از وصیتنامه این شهید را میخوانید.
اینجانب، حسین قنبریها، فرزند علی، با شماره شناسنامه ۳۸، متولد ۱۳۴۶، وصیتنامه خود را با شهادت بر یگانگی خداوند تبارک و تعالی که ما را آفرید و ان شاء الله ما راه راست قرار خواهد داد و شهادت بر محمدبن عبدالله(ص) که عبد و آخرین فرستاده اوست و همه پیامبران معبوث از جانب خدا که بر حق هستند و بر جانشنیان حضرت محمد (ص) از حضرت علی (ع) تا آخرین آنها، حضرت مهدی که ان شاء الله هرچه زودتر ظهر خواهد فرمود، آغاز می نمایم.
سلام، سلام به محضر حضرت بقیه الله و نایب بر حق امام زمان (عج)، حضرت امام خمینی، شهدا، اسرا، مفقودین، جانبازان و خانوادههای محترمشان. سلام حضور محترم پدر و مادر عزیز و گرامیم، امیدوارم که در سایه رهبریهای حضرت امام خمینی به دعاگویی برای پیروزی رزمندگان اسلام، شفای مجروحین، آمرزش شهدا، پیدایش مفقودین، آزادی اسرا و باز شدن راه کربلای حسینی مشغول باشید.
ای پدر و مادر گرامیم، این را به اغراق نمیگویم، من نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم و نتوانستم زحمات شبانه روزی شما را جبران نمایم؛ ولی بعد از شهادتم شما را به صبر و نماز سفارش میکنم؛ اگرچه کوچکتر و حتی خیلی کوچکتر از این حرفها هستم اما «واذكر فان الذكر تنفع المؤمنین» و صبر را از قرآن بیاموزیم «یا ایها الذین آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوة أن الله مع الصابرین» شما را به پشتیبانی از امام امت و روحانیت در خط امام و اسلام دعوت میکنم و از خدا بخواهید که امام و یاران باوفای امام را برای پیروزی بر کفر نگه دارد و این را بدانید که اگر روحانیت شکست خورد اسلام شکست خورده است. درباره این ضدانقلابها بگویم که راضی نیستم در مراسمی که برایم میگیرید، شرکت کنند که همیشه بر علیه انقلاب نق میزنند و تا میتوانید مراسمم را مختصر بگیرید. خدایا! اگر ضدانقلابها قابل هدایت هستند، هدایت فرما و اگر نیستند، آنها را ریشه کن بگردان.
پدر و مادرم، بعد از شهادتم گریه نکنید؛ اگر هم که میخواهید گریه کنید، خیلی کم گریه کنید. وصیتی دارم با برادرانم و خواهرانم؛ عباس، حسن، رضا و احر، شما باید بعد از من اسحله به زمین افتاده مرا بردارید و نگذارید که اسحله من به روی زمین افتاده باشد. خواهرانم، حجاب، حجاب، حجاب را فراموش نکنید، برادران و خواهران تقوا را فراموش نکنید. دیگر چیزی ندارم برایتان بنویسم، فقط حلالم کنید و همين. از تمام اقوام و دوستانم به خصوص از حمید، عمو، عمه، زن عمو، پسرعموهایم و و از همه اقوام حلالیت میطلبم. خداحافظ.
«ان شاء الله که همدیگر را در بهشت خواهیم دید»
انتهای پیام/ 141