به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «خدامراد قلقل» از شهدای دوران دفاع مقدس متولد یک آذر سال 48 در تویسرکان بود که با حمله عراق به ایران و در خطر افتادن کشور برای دفاع از اسلام و انقلاب در حالی که دانش آموز بود داوطلبانه به جبهههای جنگ رفت و در 25 دی سال 1366 در جبهه ماووت به شهادت رسید. در ادامه بخشی از وصیتنامه این شهید را میخوانید.
سلام به روان پاک و مقدس حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص) و سلام بر پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام بر حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی و با سلام بر همه شهیدان راه اسلام خصوصا شهیدان راه انقلاب و جنگ تحمیلی.
از جان خود میگذرم تا از قید و بند مالی رها شوم
هرچه فکر میکنم که چه بر روی کاغذ بیاورم، میبینم که شما ملت بزرگوار آن را به من یاد دادهاید؛ ولی از آنجا که مرسوم است، من چند سطری را بر روی کاغذ میآورم.
خدایا! تو را شکر میکنم که توفیق شرکت در جبهه را به من عطا کردی. خدایا! به میدان مبارزه آمدهام و با دشمنی که دولتهای بزرگ پشتیبان آن هستند پنجه در افکنم، در حالی که از ضعف مادی خود آگاهی دارم و به اسحله شهادت مجهز میشوم و با قدرت ایمان و عشق به اسلام ایستادگی میکنم و از جان خود میگذرم تا از قید و بندهای مادی رها شوم و به سوی تو پرواز کنم.
از این دنیا دست کشیدهام
خدایا! از این دنیا دست کشیدهام و جز خدا تسلیم کسی نمیشوم و دیگر از کسی سیم ندارم. من میسوزم تا راه حق را روشن کنم. ای خدای بزرگ! تو را شکر میکنم که اه شهادت را بر من گشودی و دریچهای پرافتخار از این دنیای مادی به سوی خودت باز کردی و لذت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاردی و تحمل همه دردها و رنجها و سختیها را بر من میسر نمودی.
شهادت خطی است روشن مانند نور
ای مردم، بدانید که شهید با شهادت خود، خط سرخ شهادت را بر هر مکتب و راهی تحمل مینماید. شهادت، خطی است روشن مانند نور؛ مانند شمشیر سوزان مانند آتش ابدی و بس بیپایان است. زمان با پیام جانسوز که با خط خون نوشته میشود، پیروزی مطلق حق بر باطل را نوید میدهد.
خدایا! حال که میخواهم مرگم را شهادت قرار دهی از تو تمنا دارم که کوچکترین اثری از این جسم مادی من به این سرزمین خاکی بازنگردد و مانند شهدای مفقود باشم.
گفتههای امام نشات گرفته از قرآن است/ با حرکتهای موزیانه شرق و غرب با قاطعیت رفتار کنید
و اینک سخنی چند با شما ملت شهیدپرور
ای مردم قهرمان پرور ایران، حرفهای امام بزرگوار را همیشه به خاطر داشته باشید و آویزه گوش خود قرار دهید و به یکایک گفتههای او عمل کنید؛ چون گفتههای او نشأت گرفته از قرآن است و اطاعت از او اطاعت از امام زمان (عج) میباشد. در این دوره حساس زمانی، در حد و توان و قدرت خود از مال و جان خود در راه پیشبرد اهداف اسلام دریغ نورزید که اگر خدایی ناکرده غفلت ورزید در فردای قیامت نزد خدای بزرگ و شهدا مسوول و جوابگو خواهید بود. در این موقعیتهای حساس با حرکتهای موزیانه شرق و غرب و عمالشان در ایران و منطقه با قاطعیت هرچه بیشتر و تمامتر برخورد کنید و نگذارید که آنها جایی برای خود در این سرزمین اسلامی باز کنند و باعث اختلاف و تفرقه بین اقشار مردم شوند.
ای خواهر و برادر استعمارشده، تو اسير و عروسک دست شیاطین درون و برون خود شدهای، به راه حقیقت گرایش پیدا کن و به اسلام روی بیاور که صبر ملت زیاد نیست؛ وقتی که کار از کار بگذرد، پیشمانی سودی ندارد.
سخنی با خانواده عزیزم
پدر و مادر عزیزم، از اینکه نتوانستم حق فرزندی خود را به خوبی ادا کنم، بسیار بسیار شرمندهام و امیدوارم حلالم کنید. مادرجان، دوست دارم وقتی خبر شهادت مرا آوردند، خوشحال باشید و با شیرینی از میهمانان پذیرایی کنید. چون در واقع امانتی بودم از طرف خدا در دست شما و حال باید پیش صاحب امانت بازگردم، در مرگم گریه نکنید و صبر را پیشه کنید که خداوند میفرماید: «ان الله مع الصابرین»
به خواهران عزیزم
زینب وار ادامه دهنده و پیام آور خون شهیدان باشید و این رسالت که بر دوش همه ما سنگینی میکند، شما انجام دهنده آن باشین و در شهادتم گریه نکنید که مبادا خدایی ناکرده باعث سوء استفاده دشمنان شود که اجر عظیم با صابرین است. برادران کوچکم، امیدوارم اسلحهی بر زمین افتاده برادرتان را بردارید و مردانه آن را علم کنید و به جنگ با خصم دون بپردازید که جنگ تا رفع فتنه در کل عالم وجود دارد همه ما مسوول برداشتن و ریشه کن کردن آن بر روی زمین هستیم. در آخر از همه دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم و اگر بدی کردهام و یا طلبی از من دارند که فراموش شده به بزرگواری خودشان ببخشند. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
و من الله توفيق (بیست و نهم فروردین ماه 1366، ساعت:10شب)
انتهای پیام/ 141