گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: یک روز پس از سوء قصد به جان مقام معظم رهبری، ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه شامگاه روز یکشنبه هفتم تیر ۱۳۶۰، جلسهای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. پس از تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم و اعلام برنامه، آیت الله بهشتی سخنرانی خود را آغاز کرد. بحث آن شب درباره تورم بود، اما عدهای از اعضا خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. دکتر بهشتی سخنانش را با این جملات آغاز کرد: «بار دیگر نباید اجازه دهیم، استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمیگیرند، انتخاب شوند.»
ناگهان نوری خیره کننده و صدایی مهیب برخاست و کمتر از یک ثانیه، از سالن جلسات حزب جمهوری اسلامی جز تلی از خاک چیزی به جای نماند. عامل بمبگذاری محمدرضا کلاهی بود که بمب را نزدیک آیت الله بهشتی قرار داده و کمی پیش از انفجار به بهانه خرید بستنی از دفتر حزب گریخته بود. بمبگذاری و انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی یکی از بزرگترین عملیاتهای تروریستی در تاریخ ایران است. به عبارت دیگر در واقعه هفتم تیر بخشی از چهرههای برجسته انقلاب و سرمایههای فکری نظام که در تدوین و پیشبرد تئوریهای اسلامی در امور کشوری نقش به سزایی را به عهده داشتند به یکباره از دست رفتند.
این بمبگذاری در آن مقطع زمانی میتوانست احتمال چالش حکومت اسلامی در اداره امور مملکت را تا حد فوق العادهای افزایش دهد. به خصوص که یک روز پیش از آن حضرت آیت الله خامنهای نیز ترور شده و وضعیت جسمانی مناسبی نداشتند. از طرف دیگر ۶۳ روز بعد از این واقعه، بمبی در دفتر نخست وزیری منفجر شد که جمع دیگری از چهرههای شاخص و ارزشمند نظام را به شهادت رساند. با این وصف و با در نظر گرفتن کارشکنیهای اعمال شده از سوی برخی جناحهای ناراضی میتوان گفت که پس از عملیات تروریستی هفتم تیر توسط منافقین تا مدتها خطر پا به پای جمهوری اسلامی ایران نظام را تهدید میکرد.
در ادامه بخشی از فعالیتهای آیت الله شهید بهشتی را میخوانید:
کودتای ۲۸ مرداد و اعتقاد به تشکیلات
شهید بهشتی از اولین مبارزان جریانهای رو به رشد انقلابی بود. وی حیات سیاسی خود را از روزگار جوانی و از حدود سال ۱۳۲۶ کار و فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. شرکت مداوم در تظاهرات به عنوان جوانی معمم، سازماندهی قیام ۱۵ خرداد، رهبری حوادث ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ در اصفهان و ... از جمله فعالیتهای منظم و تشکیلاتی او بود. شهید بهشتی پس از کودتای ۲۸ مرداد، خود در یکی از سخنانش گفته بود: بعد از این واقعه بود که به کارهای تشکیلاتی معتقد شدم و براساس این معیار عمل کردم. به دنبال همین مبارزات بود که ساواک او را مجبور به ترک قم کرد. بهشتی به تهران آمد و از آن پس فعالیت گستردهتری را علیه شاه آغاز کرد.
پس از ورود به تهران، فصل جدیدی از فعالیت سیاسی را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۱ در اعتصابات ۲۶ تا ۳۰ تیر فعالیت چشمگیری داشت. در سال ۱۳۴۲ با جمعیت هیاتهای موتلفه رابطهای سازمان یافته داشت و به پیشنهاد شورای مرکزی این هیات و به دستور امام خمینی (ره) به سمت یکی از چهار عضو شورای فقهی و سیاسی آن منصوب شد. تشکیل شورای فقهی برای هیاتهای موتلفه که در آن زمان از فعالترین گروههای سیاسی بود، تشکیل جلسات مختلف برای نوجوانان، ارائه درسهایی در رابطه با جهان بینی، تنظیم راهپیماییها و تعیین خط مشیها و تشکیل هسته اولیه شورای انقلاب از جمله کارهای تشکیلاتی شهید بهشتی در تهران به شمار میآید.
یکی از مهمترین اقدامات وی، تشکیل شبکه وسیعی از روحانیت مبارز بود که در سالهای ۱۳۵۷-۱۳۵۶ تحت عنوان روحانیت مبارز شکل گرفت و فعالیتهای گستردهای را به صورت مخفی و نیمه علنی آغاز کرد.
اقامت در اروپا
شهید بهشتی پنج سال در هامبورگ اقامت داشت. وی فعالیت خود را به سایر کشورها نیز گسترش داد و به کشورهای سوریه و لبنان برای دیدار با عالمان آن منطقه، به ویژه امام موسی صدر، مسافرت کرد. شهید بهشتی به عراق نیز رفت و با امام خمینی (ره) دیدار کرد. در این دیدار، گزارش مبسوطی را از وضعیت مسلمانان آلمان، ترکیه و ایران به امام (ره) تقدیم کرد. بهشتی در سال ۵۶ نیز برای بازدید از فعالیت اتحادیه انجمنهای اسلامی به آلمان سفر کرد و به اتریش، انگلسان، فرانسه و ایتالیا رفت و از نزدیک فعالیت دانشجویان مقیم اروپا، آمریکا و کانادا را بررسی کرد.
در سال ۵۷ نیز برای دیدار با امام خمینی (ره) به پاریس رفت و پس از ارائه گزارشی از وضعیت انقلاب اسلامی و دریافت دستورات و رهنمودهای لازم از امام خمینی (ره) به ایران بازگشت.
شهید بهشتی و ایجاد حکومت اسلامی
دکتر بهشتی از طرفداران اصل «ولایت فقیه» بود. وی در تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی نقش مهمی داشت. به دلیل شایستگی و تدبیر او و بنا به درخواست رئیس مجلس، مدیریت مجلس خبرگان قانون اساسی به وی سپرده شد.
بهشتی توانست به خوبی مجلس را اداره کند و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را به تصویب برساند. وی در راستای تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی تلاش فراوانی کرد که در نهایت با قبول استعفای دولت موقت از سوی امام (ره) و سپردن مسئولیت دولت به شورای انقلاب که ریاست آن نیز به عهده شهید بهشتی بود، ضرورت وجود اصل «ولایت فقیه» در قانون اساسی به تایید رسید.
تقابل خط امام و خط سازش
آیت الله دکتر بهشتی به تبیین خط امام و خط سازش پرداخت و همواره در این باره تاکید داشت: «خط امام و خط سازش، مقابل یکدیگرند. خط امام از نظر ایدئولوژیک، یعنی خطی که اسلام اصیل را با اندیشه باز میشناساند و میپذیرد و عمل میکند و نمیترسد به او بگویند مرتجع امل و نمیترسد که به او بگویند: آدمی است که خیلی روشن فکر شده است. نه از برچسب روشن فکر منحرف میترسد، نه از برچسب ارتجاع.»
مظلومیت شهید بهشتی
از دیدگاه و منظر امام خمینی(ره) آنچه که بیش از شهادت شهید بهشتی متاثرکنندهتر بود، ذکر مظلومیت شهید بهشتی در طول خدمت خود به انقلاب و مردم بود.
امام معتقد بود که مظلوم واقع شدن بهشتی، به خاطر تهمتهای ناگواری بود که دشمنان شهید به او میزدند و این تهمتها را ناشی از تعهد و موثر بودن شخصیت بهشتی در انقلاب اسلامی قلمداد کرده است که از جانب اجانب و وابستگان به شرق و غرب در طول حیاتش به او زده میشد. امام اعتقاد داشت که دشمنان شهید بهشتی در تلاش بودند که او را انسانی ستمکار و دیکتاتور معرفی کنند و مرگ بر او میگفتند. در حالی که صورت واقع چنین نبود. به همین لحاظ بود که بهشتی مظلوم واقع شد.
انتهای پیام/ 131