گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: «حجاب» پیش از اینکه در کشور ما بهعنوان یک قانون مطرح باشد، موضوعی اعتقادی است؛ درحالی که قبل از انقلاب اسلامی، حجاب قانون نبود و مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان در رعایت حدودات پوشش به صلاحدید خود عمل میکردند؛ اما بعد از انقلاب اسلامی با توجه به واجب بودن این دستور شرعی و تلاش در جهت تشکیل جامعه اسلامی، حجاب به یک قانون تبدیل شد.
مسئولان، نخبگان، روحانیون، سازمانها و دستاندرکاران فرهنگی و اجتماعی کشور، در ۴۰ سال گذشته آنگونه که باید، جامعه را نسبت به حقیقت وجودی حجاب آگاه نکردهاند که یکی از دلایل اصلی این کوتاهی را میتوان تفکر غربزدگی برخی افراد دانست؛ چراکه آنها معتقدند دین یک موضوع شخصی است و به جامعه ربطی ندارد؛ درحالی که اسلام، سعادت افراد را در تشکیل جامعه اسلامی میداند؛ لذا این موضوع موجب شده است تا غربزدهها بدحجابی و حتی کشف حجاب را حق مسلم مردم عنوان کنند، چه برسد به اینکه بخواهند آنرا معضل اجتماعی و اعتقادی بدانند؛ برای مثال یکی از نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی در تبلیغات انتخاباتی خود، تلویحا حجاب را مانع پیشرفت زن در جامعه عنوان کرده بود؛ در حالی که اسلام حجاب را وسیلهای برای سرافرازی و پیشرفت زن در جامعه میداند؛ حال چگونه میشود با وجود چنین مسئولانی با این تفکر، انتظار داشت که حجاب در جامعه اسلامی فرهنگسازی شود؟!
نمایش چهرهای نامناسب از افراد محجبه در رسانهها و برخی دستگاهها
نمایش چهرهای نامناسب از افراد محجبه در رسانهها و برخی دستگاهها، یکی دیگر از عواملی است که مانع ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه میشود که باید در جهت اصلاح آن گامی جدی برداشت. برای نمونه؛ اجبار قوهقضائیه به پوشیدن چادر که بهعنوان حجاب برتر شناخته میشود برای متهمان زن، مصداق این موضوع بود که اخیرا با دستور آیتالله «رئیسی» این قانون حذف شد که خود جای تقدیر دارد. از طرفی دیگر رسانه ملی و سینما نقش مهمی در این خصوص دارند که سالهای متمادی است انتقادات فراوانی در اینباره میشود و گوش شنوایی در این خصوص وجود ندارد؛ برای مثال اخیرا سریال تلویزیونی «بوی باران» که از شبکه یک سیما پخش میشود، به جامعه آموزش داد که چادر وسیلهای خوب برای مخفی شدن و فرار کردن است؛ بر همین اساس، بازیگر نقش «ترانه» که پزشک است و در موقعیت اجتماعی خوبی بهسر میبرد، چادری نیست. وی برای فرار از دست تعقیبکنندگان، از دوست خود که فردی فقیر و دارای مشکلات اجتماعی است، چادر مشکی قرض میگیرد و بر سر میکند و وقتی سوار ماشین نامزد خود میشود، نامزدش نیز با تعجب میگوید «این چه وضعی است که داری؟».
علاوه بر این، جریان خارجی هم از کمرنگ شدن فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه ما سود میبرد و آن را مقدمهای برای دستیابی به منافع سیاسی خود میدانند؛ طبق اسناد و اخبار منتشر شده، پولهای هنگفتی که «مسیح علینژاد» از دولت آمریکا دریافت کرده است و همچنین دیدار وی با «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه این کشور و تقدیر این مقام آمریکایی از او، ثابتکننده جریانی خارجی پشتپرده کمپین «چهارشنبههای سفید» است؛ جریانی که یک روز دارو را علیه ملت ایران تحریم میکند و یک روز برای روسری سر کردن زنان ایرانی دل میسوزاند.
طرفداران این کمپین با ایجاد نافرمانی مدنی، روسری به چوب بستن و کشف حجاب در معبر عمومی و مقدس نظیر مساجد و گلزارهای شهدا، رسما شمشیر را علیه حجاب، اسلام و انقلاب اسلامی کشیدهاند؛ البته این افراد را هم بیشتر کسانی تشکیل میدهند که درک صحیحی از دستورات دینی ندارند؛ لذا میتوان برداشتهای شخصی و غلط از دستورات اسلامی را یکی دیگر از عوامل وجود بدحجابی در جامعه دانست؛ این آسیب، حاصل عدم آموزش صحیح دینی و اعتقادی به جامعه است و یکی از عوامل کماهمیتی برخی افراد به حجاب محسوب میشود که وظیفه قشر روحانیت و نهادهای تربیتی و آموزشی نظیر وزارت آموزش و پرورش را دوچندان میکند؛ چراکه علاوه بر همه عواملی که وجود دارد، قطعا دلیل بدحجابی درصد زیادی از افراد، مسلمان نبودن و بیاعتقادی آنها نیست، بلکه نوعی نقص و بیاطلاعی دینی به حساب میآید و میتوان در اصلاح آن تلاش کرد؛ همانگونه که مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) فرمودهاند: «...اشک هم از چشمش دارد میریزد... دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟...».
فرهنگسازی حجاب باید از کودکی و با زبان کودکانه آغاز شود؛ البته این به معنای سختگیری و اجبار در این زمینه نیست؛ برای مثال؛ بهرهگیری از روشهای جذاب در آموزش مسائل دینی به کودکان و نوجوانان، یکی از روشهای صحیح است تا بتوان این ارزش دینی و فرهنگی را در نسلهای آینده فرهنگسازی کرد؛ اما جای خالی اینگونه اقدامات صحیح در نهاد بزرگی مانند آموزش و پرورش و نیز نهادهای فرهنگی - آموزشی دیگر به شدت احساس میشود؛ البته در سالهای اخیر اقدامات مثبتی توسط برخی گروهها به صورت خودجوش و «آتش به اختیار» در این زمینه صورت گرفته که امیدوارکننده است.
حضرت امام خمینی (ره) فرمودهاند که «اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد؛ یعنی در کنار تحصیلات متحقَّق در آنجا، تهذیب هم باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها میتوانند به سعادت برسانند...اگر دانشگاه فاسد بشود، یک کشور فاسد میشود»؛ لذا دانشگاه را باید جدی گرفت. وجود اساتید دانشگاه لیبرال، میتواند جامعه اسلامی را به انحراف بکشاند که ترویج ناهنجاریهای پوششی و بدحجابی یکی از کوچکترین آسیبهای آن است.
یادمان باشد، همه ما همانند مسئولان کشور در قبال انقلاب اسلامی و خون شهدا به اندازه خود مسئولیم و فساد اقتصادی برخی خیانتکاران و آقازادههای منفعتطلب آنها، چیزی از مسئولیت ما در این خصوص کم نمیکند.
انتهای پیام/ 113