گروه فرهنگ و هنر دفاعپرسـ رسول حسنی؛ سینمای انقلابی به سینماگری نیاز دارد که حقیقتاً به انقلابیگری به عنوان یک مرام، یک مشی و یک اندیشه باور داشته باشد. سینمای سفارشی نه در قاموس چنین فیلمسازی میگنجد و نه اثربخش خواهد بود.
نمیتوان با بخشنامه و توصیه و دعوت از فلان سینماگر بخواهیم برای انقلاب اسلامی اثر تولید کند. آیا میتوان با سفارش به یک شاعر آیینی انتظار سرایش ترکیببندی شبیه ترکیب بند محتشم را داشته باشیم.
این باور محتشم کاشانی به حقیقت عاشوراست که چنین اثر بیبدیلی را خلق کرده است و نه تسلط محتشم بر تاریخ. سینماگری که به ارزشهای انقلاب اسلامی اعتقادی نداشته باشد و به حقیقت آنچه امام خمینی (ره) که از بطن اسلام محمدی استخراج کرده بود ایمان نداشته باشد چگونه خواهد توانست فیلم انقلابی روی پرده سینما بفرستد. این که سینماگر آمریکایی در اشاعه اندیشه رهبران آمریکایی موفقند و سینماگر ایرانی هنوز اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی را در حد یک بیانیه صرف هم مرور نکرده، بزرگترین سوالی است که باید پاسخ داده شود. چرا همیشه اصحاب کفر و شرک در اعتقادات خود ثابت قدمند و به داشتههای خود باور قلبی دارند اما اصحاب حبهه مقابل که به اصطلاح اصحاب ایمانند نسبت به آنچه دارند باور ندارند.
منتقدان فرهنگی مدام از رکود سینمای دفاع مقدس و فقر آثار انقلابی حرف میزنند حال آنکه سینماگر انقلابی باید در همه انواع سینما حضور فعال داشته باشد، سینماگر مومن انقلابی باید فیلم اجتماعی بسازد، او باید در سینمای کودک و نوجوان و همه ژانرهای سینمایی تعیین کننده باشد. اگر همه توش و توان ما صرف سینمای دفاع مقدس شود و از سینمای اجتماعی غفلت شود، چه کسی پاسخ گوی عواقب آن خواهد بود. سینمای اجتماعی ایران باید نمود یک جامعه انقلابی باشد یا حداقل اگر چنین جامعهای به همه ویژگیهای آن نداریم آن را ترسیم کند. عدم حضور سینماگر مومن انقلابی است که «درخونگاه»، «عرق سرد»، «بنفشه آفریقایی»، «اکسیدان» و دهها فیلم ضد اخلاقی دیگر ساخته میشود.
عدم حضور سینماگر مومن انقلابی است که جشنوارهای بینالمللی در کشورهای جهان میزبان آثار سیاهنمای ضد مهینی میشوند و «جدایی نادر از سیمین» میشود الگوی فیلمهای مریدان «اصغر فرهادی» که همه آمال و آرزویشان گرفتن یک نشان و تندیس و... از داوران فرنگی است.
وقتی سینماگر انقلابی در جشنوارههای آن سوی آبها غایب است طبیعی است که برخی از زنان هنرمند ایرانی برای کشف حجاب و تمرین برهنگی جسارت به خرج میدهند و روسری از سر برمیدارند تا با نشان دادن موی خود روشنفکری خویش را به رخ بکشند.
اینکه عدهای در یادداشتها و اظهارات مشعشعانه خود سعی میکنند هنرمندان انقلابی را در حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی محدود کنند و مدیران فرهنگی با فراهم کردن بودجه و امکانات آنها را در این فضا محصور میکنند خیانتی نابخشودنی است تا فضای سینمای اجتماعی را در تملک خود درآورند. برای همین است که امثال تهمینه میلانی با قدرت در این مسیر که مخالفی ندارد پیش میرود. این فیلمساز زن سینمای ایران، با نشان دادن خانوادهای مضمحل و فروپاشیده که همیشه مردان متهم اصلی و فرعی آن هستند، سعی دارد خانواده را به عنصری مخرب تبدیل کند و در خلال آن از فمنیسمی قلابی و وارداتی بگوید.
آیا آن «زن» که در آثار میلانیها به تصویر کشیده میشود همان «زن» مورد تایید اسلام است. آیا انقلاب اسلامی ایران به موجدیت «زن» این گونه نگاه میکند. اگر با دید انصاف بخواهیم قضاوت کنیم، میلانی در آثار خود نسبت به «زن» خیانتی نابخشودنی مرتکب شده است و کسی هم نمیتواند متعرض آن شود چرا که جامعه روشنفکرمآب و سلبریتیهای به اصطلاح هنرمند اجاره چنین کاری را نمیدهد.
راه برونرفت از این معضل نه دستورالعمل است نه بیانیه نه سفارش و توصیه، سینماگر انقلابی ما همانقدر که برای ساخت آثار دفاع مقدسی و انقلابی و محور مقاومت مسالهمند است باید به همان میزان نسبت به سینمای اجتماعی، کودک و نوجوان و... هم مسئولیتپذیر باشد. پرده سینمای دشمانان نظام و صحنه جشنوارههای خارجی مناطق سوقالجیشی فرهنگی هستند که باید توسط سینماگر مومن انقلابی فتح شود. باید بدانیم که هیچ راه دیگری غیر از این پیش رو نداریم.
انتهای پیام/ 161