به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از «فارس»، ۶۶ سال میگذرد از روزی که پس از قطع برنامههای رادیویی صدای «الو! الو! اینجا تهران، مردم، خبر بشارتآمیز. چند دقیقه دیگر سرلشکر زاهدی، نخستوزیر، پیام شاهنشاه را برای شما قرائت میکند. مردم شهرستانهای ایران بیدار و هوشیار باشید. مصدق خائن فرار کرده است... مردم حسین فاطمی را قطعه قطعه کردهاند...» از رادیوهای سراسر کشور شنیده شد.
۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با گذشت بیش از نیم قرن هنوز هم یک واقعه مهم در قلب تاریخ معاصر جمهوری اسلامی و پر از رمز و راز و حرف نگفته، ابعاد کشف نشده و پر از عبرت است. همان روزی که عربدهکشهای هواداران شاه در خیابانهای تهران دست به برهم زدن امنیت عمومی زدند و آنهایی که در پشت پرده خواهان سرنگونی مصدق و روی کار آمدن پهلوی دیگری بودند این آشوب و سرنگونی را به نظاره نشسته بودند.
کودتای ۲۸ مرداد به نقل از روزولت در سال ۱۳۵۷ شمسی، اولین عملیات مخفی علیه ایران به عنوان یک دولت خارجی بود و توسط سیا در ماههای آخر حکومت ترومن تنظیم شد، روزولتی که با کمک ژنرال شوارتسکف برای رهبری بهتر کودتا و تلخ کردن کام ملت ایران از جریان ملی شدن نهضت نفت، به مدت سه هفته در ایران اقامت داشته تا دست پر از جایی که بوی نفت میدهد به کشورش برگردد.
اجتماع طرفداران حزب ایران در اصفهان
استان اصفهان که در طول فراز و نشیب تاریخ همواره نقش پررنگی در حوادث مهم تاریخ ایفا کرده است از ترکشهای این کودتا بینصیب نمانده است، حسن حداد، از پیشگامان انقلاب در اصفهان به عنوان یکی از افرادی که ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را درک کرده است، اینطور به بازگویی آن روز میپردازد:
حداد یادآور شد: در آن سالها جمعیتی مخفی در اصفهان داشتیم که با آیتالله کاشانی و نواب صفوی در ارتباط بود و از آنها خط میگرفت، مرکزیت جمعیت در دست روحانیون و مسؤول آن نیز آیتالله سید حسین خادمی بود.
این پیشگام انقلاب ادامه داد: اعضای این جمعیت با پخش اعلامیه و سخنرانی علیه شاه نقش مؤثری در روشنگری مسائل سیاسی روز برای مردم داشتند و فعالیت آن منحصر به شهر اصفهان نبود بلکه در نجفآباد، خمینیشهر و شهرضا نیز شعبه داشت، اعضای آن به طور مرتب در جلسات قرآن آیتالله کاشانی در مسجدی واقع در خیابان بوزرجمهر تهران شرکت میکردند.
هر کس خر باشد ما پالان اوییم
وی خاطرنشان کرد: ظهر روز ۲۸ مرداد خبر رسید که در تهران کودتا شده و بر همین اساس کارخانههای صنایع، ریسباف، شهناز و شهرضا را تعطیل کردیم و به از خیابان چهارباغ بالا به پایین حرکت کردیم، زمانی که به نیروهای انتظامی دولتی رسیدیم از آنها درباره آخرین وضعیت پایتخت سؤال کردیم که در پاسخ گفتند: «هر کس خر باشد ما پالان اوییم».
حداد تصریح کرد: در همین زمان بین جمعیت اختلاف افتاد و گروهی فریاد میزدند: «فرار کنید، مسلسل، مسلسل، اگر فرار نکنید همه را به مسلسل میگیرند» این درحالی بود که هیچ مسلسلی در کار نبود بلکه سران حزب کمونیست در اصفهان دستور داده بودند که تظاهرات نکنید و جمعیت باید متفرق شود.
وی افزود: همانطور که اشاره کردم در این راهپیمایی تودهایها نیز در کنار ما حضور داشتند، ما به عنوان طرفداران آیتالله کاشانی در حمایت از دکتر مصدق راهپیمایی کردیم، اما تودهایها به دنبال عدالت بودند که تشریح عدالت مد نظر آنها خالی از لطف نیست.
عدالتی از جنس کومونیسم
این پیشگام انقلاب اضافه کرد: تودهایها میگفتند که برای برقراری عدالت باید همانطور که منابع نفتی جنوب در اختیار آمریکا و انگلیس قرار گرفته، منابع شمال ایران نیز به شوروی واگذار شود تا عدالت در تقسیم منابع ایجاد شود؛ بعد از ظهر آن روز یک وانت در خیابان چهارباغ حرکت میکرد و عدهای پشت سر آن در حمایت از شاه شعار میدادند و من نیز به توصیه دوستان از آن جهت که قبلاً چندین بار علیه رژیم سخنرانی کرده بودم با جمعیت همراه شدم تا در صورت دستگیری مدرکی برای دفاع داشته باشم، همینطور نیز شد و عکسهای آن روز در زمان دستگیری به کمک من آمد.
حداد اظهار داشت: شب یکی از نیروهای انتظامی دولتی برای دستگیری من به منزل پدرم آمد، اما به این سبب که با پدرم در زورخانه ورزش میکرد از بردن من منصرف و قرار شد فردا شخصاً به اداره انتظامی (واقع در محل فعلی هتل عباسی) مراجعه کنم که فردا نیز با وساطت سرهنگ نوربخش بعد از یک روز بازداشت آزاد شدم.
اجتماع دهقانان و کارگران در اصفهان بر ضد حزب توده
فضلاله صلواتی هم که در روز کودتا در دوره نوجوانی به سرمی برده و شاهدی بر التهابات اصفهان در این روز است، از زاویه دیگر به ماجرای آن روزهای اصفهان میپردازد.
صلواتی یادآور شد: حمایت مردم اصفهان از ملی شدن صنعت نفت تا تیر ماه ۱۳۳۱ با سردمداری روحانیون و بازاریهای اصفهان حرکتی فعالانه بود، اما پس از گذشت یک سال مخالفان که درصدد تغییر نخستوزیر بودند با روش فرسایشی مبارزه را ادامه دادند.
پیشگام انقلاب اسلامی افزود: مردم اصفهان که با مشارکتهای اجتماعی و سیاسی برای پشتیبانی از نهضت ملی شدن صنعت نفت به میدان آمده بودند، با خرید اوراق قرضه ملی، پایین کشیدن تابلوی شرکت نفت انگلیس و انحلال کنسولگری آن در اصفهان و... نیز به حمایت از دولت آمدند، اما با منحل شدن مجلس از سوی مصدق مخالفتها شدت گرفت و ورق برگشت و از همین فرصت برای انتخاب سرلشگر زاهدی به عنوان نخستوزیر استفاده شد.
حکومت نظامی صدای مردم را ساکت کرد
وی تصریح کرد: روزهای ۲۵ تا ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ زمانی که مردم اصفهان متوجه خبر کودتای نافرجام برای بازگشت شاه شدند برای حمایت از دولت مصدق تجمعاتی داشتند که حتی منجر به بهزیرکشیدن مجسمه رضاشاه شد، اما از روز ۲۸ مرداد و با دستگیری مصدق و برقراری حکومت نظامی در اصفهان آتش این تجمعات خوابید.
صلواتی عنوان کرد: در روز ۲۸ مرداد هم برخی از لاتهای محلههای معروف اصفهان و عدهای با دریافت پول علیه مصدق شعار میدادند و به همین دلیل مردم و علمای اصفهان به حرکت مبارزاتی خود ادامه نداده و سکوت کردند و خاکستر این آتش در سینههای مردم اصفهان ماند تا در خرداد ۴۲ با رهبری امام خمینی جانی دوباره بگیرد و بر سر عمال و حکومت پهلوی فرو بریزد.
محمود فروزبخش نویسنده و کارشناس خانه مشروطه اصفهان فضای اصفهان را در روزهای منتهی به کودتای ۲۸ مرداد این طور شرح میدهد:
فروزبخش با بیان این که در پی اختلافاتی که بین نخستوزیر (مصدق) با شاه بر سر وزارت جنگ به وجود میآید مصدق استعفا میدهد و شاه بلافاصله قوامالسلطنه را جایگزین وی میکند، عنوان کرد: آیتالله کاشانی در پیامی به شاه اعلام میکند که اگر قوامالسلطنه استعفا ندهد، کنارهگیری میکنم و به دنبال این پیام مردم اصفهان به خیابان میآیند و در واقع در روز ۲۹ تیر ماه ۱۳۳۱ شهر اصفهان ملتهب میشود، روز ۳۰ تیر نیروهای نظامی وارد خیابانها میشوند و در میدان انقلاب تیراندازی صورت میگیرد، اما در پی حضور مردم در شهرهای مختلف شاه از تصمیم خودش را عوض میکند قوامالسلطنه را برکنار میکند و مصدق را جایگزین قوام میکند.
ملی شدن صنعت نفت، هدف واحد همه مردم بود
وی افزود: در هر صورت در قیام ۳۰ تیر بین نیروهای ملی گرا و مذهبی چندان اختلافی نبود و افراد دارای یک هدف واحد که همان ماجرای ملی شدن صنعت نفت است بودند بنابراین دولت مصدق از حمایت ویژهای برخوردار بود که منجر به پیروزی در قیام ۳۰ تیر میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: اتفاقات مهمی در طی ۱۳ ماه پس از ۳۰ تیر رخ میدهد که ما را به روز کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ میرساند، در اصفهان یک سری از علما از نهضت نفت حمایت میکردند که یکی از مهمترین آنها آیتالله سید حسن چهارسوق در رأس علمای طرفداران نهضت نفت در ایران بوده است، نکته دیگر این است که در زمان پهلوی اول حوزه علمیه اصفهان به شدت افت میکند در سالهای بعد هم این افت ادامه دارد.
فشارهای پهلوی منجر به دلسردی علمای اصفهان شد
وی تصریح کرد: در مجموع به هر حال توان بسیج کردن مردم اصفهان از طرف حوزه علمیه بوده است که این حوزه قابل مقایسه به حوزه زمان مشروطه نیست و به سبب فشارهای پهلوی اول نسبت به زمان مشروطه افت میکند و البته حضور مردم هم مثل زمان مشروطه در این برهه آنچنان پررنگ نیست، هرچند باز هم این روحانیون هستند که مردم را در کف خیابان نگه میداشتند و در تظاهرات گسترده بطن جامعه و قدرتنمایی مردم نام آیت الله کاشانی و علمای هم سوی با کاشانی برنده است تا نام طرفداران مصدق و ملی گراها؛ در شهرهای سنتی مثل اصفهان نیز همواره علما باعث حضور مردم در صحنه بودند.
فروزبخش بیان داشت: در روزهای منتهی به کودتای ۲۸ مرداد به دنبال یک اشتباه از جانب دولت مصدق به تودهایها یک سری اختیارات و آزادیهایی داده میشود، چون اصفهان یک شهر نیمه صنعتی و کارگری و در حال رشد و جمعیت اصفهان هم در حال افزایش بوده است، حزب توده در اصفهان نیز مورد استقبال قرار میگیرد و مثلاً نساجی اصفهان محل تبلیغ حزب توده میشود.
محمدرضا پهلوی در اصفهان؛ از راست: حسام دولتآبادی، مرتضی یزدانپناه فضلاله زاهدی، امیرحسین ایلخان ظفر بختیار٬ سرهنگ نجمآبادی و علی صائب
انتخاب بین بد و بدتر
این کارشناس تاریخ اضافه کرد: با توجه به آزادیهای حزب توده و فضای شهر اصفهان که استعداد گسترش این حزب را دارد در چند ماه حزب توده فعالیت زیادی در اصفهان میکند؛ بزرگان مذهبی ایران نیز در مبارزه با شاه کم جلوه ظاهر میشوند و به دلیل ارتباط کمونیست با شوروی که در شمال کشور ما قرار دارد و با توجه به عظمت شوروی در آن زمان و کافر بودن عقاید کمونیستی وحشت زیادی علما را میگیرد و به جای اینکه اذهان به سمت مبارزه با شاه برود به سمت تثبیت کلی سلطنت میرود، بنابراین علما به اتفاق نظر میرسند که اگر ما شاه را از بین ببریم ممکن است تودهایها و شوروی بر ما مسلط شوند.
وی اظهار داشت: از طرفی حزب توده با استفاده از کارگرها در اصفهان صحنه را شلوغ و هم در عرصه مطبوعات وهم جنبشهای خیابانی فضای اصفهان را ملتهب میکند، با اینکه این عرصهها خیلی هم پرجمعیت نبوده، اما باعث ایجاد ترس در بین روحانیون سنتی و دلسرد شدن ایده مبارزه شده که خود به تحکیم سلطنت بیشتر کمک کند، به عنوان مثال نقل شده است که آیتالله بروجردی هم آن زمان خواستار مبارزه دامن گیر با شاه نبوده است.
اعلام اشتباه زودهنگام جمهوریت
فروبخش با بیان این که کودتای ۲۵ مرداد شکست میخورد و فضای اصفهان به شدت ملتهب میشود و یک سری نیروهای طرفدار مصدق و تودهایها تشنج ایجاد میکنند ادامه داد: عکس شاهها را پاره میکنند، شعارهای تند میشود هم زمان حسین فاطمی در تهران اعلام جمهوری و یک عدهای کمی در اصفهان اعلام جمهوری میکنند که صد البته کار اشتباهی بود.
وی تصریح کرد: هنوز هیچ طرحی برای جاگزینی از سلطنت به جمهوری و آمادگی لازم وجود نداشت و تعجیل حسین فاطمی و عدهای کمی در اصفهان در اعلام جمهوری باعث میشود در روز ۲۶ مرداد و ۲۷ مرداد به شدت فضا در اصفهان ملتهب شود. دل سرد شدن مردم اصفهان به همین دلیل بود، وقتی که یک سری ملیگرایهای خاص اشتباه فاطمی را انجام میدهند، تودهایها شلوغ میکنند و، چون روحانیت احتیاط میکند حضور تودههای مردمی در روز ۲۸ مرداد کم میشود، البته اختلاف بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق هم باعث حضور کم رنگ مردم میشود.
وی خاطرنشان کرد: روز ۲۸ مرداد کودتا صورت میگیرد و مردم پیام سرلشگر زاهدی در رادیو را که میگوید «به سگهای کمونیسم اعلام میکنم به خانههایشان برگردند» میشنوند. حزب توده نیروهایش را از رودخانه عبور نمیدهد و با بیان این که، چون شوروی به ما اجازه نداده نیرویهایش را جمع میکند، به گونهای که حتی به ورود نیروهای نظامی هم نیازی نباشد شهر توسط اوباش و سلطنتطلبها فتح میشود و اوباش و چماق به دستها فضای شهر را در دست میگیرند و، چون عموم مردم هم مقابل نیروهای سلطنتطلب قرار نمیگیرند از فردای آن روز دولت سقوط میکند و فضای شهر نظامی میشود.
شمع حکومت رو به خاموشی بود
این پژوهشگر تصریح کرد: شاید بیان این نکته خالی از لطف نباشد که، چون ما تودهایها و ملیگراها را جزو تودههای مردم نمیدانیم میگوییم که آنهایی که روز ۲۸ مرداد در اصفهان از خانه بیرون آمدند از مردم کف جامعه نیستند، مشروطه آن زمان حتی اگر بین مصدق و آیت الله کاشانی اختلافی نمیافتاد و یا مصدق هیچ اشتباهی را مرتکب نمیشد، حکومتی پایدار نبود، چون به سمت مشروطه سلطنتی رفت، مشروطه سلطنتی مثل یک شمع است که میدانیم بالاخره یک روزی خاموش شده و به اتمام میرسد، بعد از ماجرای مصدق در دیگر کشورها نیز ایدههای ملیگرایانه مطرح شد و اکثراً شکست خوردند، زیرا دوره ملیگرایانه و مشروطیت سلطنتی تمام شده بود و کشورهای متمدن دنیا نیز به سمت جمهوری میرفتند.
فروزبخش در پایان یادآور شد: میبینیم با اینکه امام خمینی (ره) که فردی دارای بصیرت سیاسی بالاییست و با اینکه آیتالله کاشانی را قبول دارد، اما وارد مسأله نفت و رد این مبارزات نمیشود، چون امام خمینی میدانستند که دوره مشروطه سلطنتی تمام شده است و به همین دلیل با همراه کردن تودههای مردم کم کم ایده انقلاب و حکومت ولایت فقیه را مطرح میکنند.
انتهای پیام/ 113