گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: محمدعلی رجایی به سبب کتابهایی که خواهرزادهاش در دانشگاه پخش کرده بود، از سوی ساواک شناسایی و دستگیر شد. پس از واقعه ۱۷ شهریور ۵۷ که درگیری بین نیروهای انقلابی و طاغوتیان انجام شد، ساواک مجبور شد که جمعی از زندانیان سیاسی از جمله رجایی را آزاد کند. وی پس از آزادی به همراه دیگر انقلابیان مجدد به فعالیت و تلاش پرداخت تا اینکه در ۲۲ بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
از این پس، رجائی نیز در شمار فعالترین خدمتگزاران جمهوری اسلامی درآمد. حدود ۹ ماه مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت. در این مدت تحولاتی در نظام آموزشی رخ داد.
او با یک میلیون و ۲۰۰ رای از سوی مردم، به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در تاریخ ۲۹ مرداد ۵۹ به مقام نخست وزیری رسید. حدود یک سال با تلاشی خستگی ناپذیر به کار و خدمت پرداخت.
در دوره نخست وزیری رجایی حوادث ناگواری از سوی منافقین از جمله تظاهرات تفرقهافکن در روز ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران رخ داد. میداندار آن تظاهرات بنی صدر رئیس جمهور وقت بود.
حادثه دیگر انفجار و انهدام حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین در هفت تیر ۶۰ بود که در این حادثه بهشتی و ۷۲ تن از یارانش به درجه شهادت رسید.
پس از مشخص شدن خیانت بنیصدر و فرار وی، رجایی با آراء مردمی و تصویب امام خمینی (ره) به مقام خطیر ریاست جمهوری رسید. رجایی در این سمت نیز با تلاش خستگیناپذیر به کشور خدمت کرد. سرانجام در ۸ شهریور ۶۰ بر اثر انفجار بمب در دفتر نخستوزیری به شهادت رسید.
به مناسبت سالگرد شهادت شهید محمدعلی رجایی، به مرور بخشی از ویژگیهای اخلاقی وی پرداختیم که در ادامه میخوانید:
زندگی در خانهای کوچک
خانه رجایی در یکی از کوچههای فرعی خیابان ایران بود. این خانه یک طبقه و قدیمی بود. وی آن را در سال ۱۳۴۲، با حقوق دبیری به ۴۲ هزار تومان اقساط خرید و در دوران معلمی، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، و پس از آن در ایام نخست وزیری و ریاست جمهوری، خود و خانوادهاش در آن زندگی کردند.
عزت نفس همسر رجایی
زمستان سال ۵۶ که رجائی دوران سخت زندان را میگذرانید، قسمتی از سقف خانهشان فرو ریخت. برخی از دوستان شهید رجایی از همسرش خواستند که اجازه دهد سقف خانهاش را مرمت کنند و هر زمان رجایی از زندان آزاد شد، هزینه آن را بپردازد. همسرش نپذیرفت و گفت که خودش بعدا این کار را میکند.
تغییر در کتب درسی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رجائی مسئول وزارت آموزش و پرورش شد. اوایل سال ۵۸، از چند فرهنگی خواست تا کتب فارسی دوره راهنمایی و دبیرستان را تغییر دهند.
همسرم من را سوار ماشین دولتی نکرد
همسر شهید رجایی روایت کرده است: زمانی که رجائی مسؤولیت نخست وزیری را بر عهده داشت شبی حدود ساعت ۱۱، یکی از اقوام تلفنی از من خواست که به منزلشان بروم و در رفع مشکلی کمکشان کنم. عازم رفتن بودم که رجائی و رانندهاش از راه رسیدند. موضوع را به او گفتم. رجایی تصمیم گرفت که خودش برای کمک برود. ساعتی بعد همان خویشاوند تلفنی درخواست کرد که من هم به خانهشان بروم. پیاده به آنجا رفتم. وقتی رسیدم رجایی مشغول صحبت با اهل خانه بود. پس از اتمام گفتوگو رجایی گفت: «انشاالله در حد قانون اقدام میکنیم.» سپس خداحافظی کرد و با راننده به سوی منزل برگشت. هنگام حرکت ماشین به من گفت همانطور که آمدهای، برگردد.
شهید رجایی میوه گلابی را نپذیرفت
همسر شهید رجائی در خاطرهای دیگر روایت کرده است: «زمان نخست وزیری رجائی یکی از کارکنان ادارهاش یک عدد گلابی (نوبرانه) بر روی میز رجایی میگذارد. وی آن گلابی را نمیپذیرد و میگوید که اگر نخست وزیر نبودم، این گلابی به من هدیه نمیشد. گناه از امور کوچک و شبهه ناک شروع میشود و به گناهان بزرگ میانجامد.»
انتهای پیام/ 131