در گفت‌وگو با همرزم شهید «مصطفی کلانتری» مطرح شد؛

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

«مجتبی تاجیک» گفت: مصطفی نقاش ماهر و خطاطی حاذق بود. پیش از هر عملیات، لباس رزم رزمنده‌ها پیش‌روی وی قرار می‌گرفت تا روی لباس‌ها خوش‌نویسی کند. روی پیراهن بسیاری از رزمند‌ه‌ها نام زیبای اهل بیت (ع) که روی یک پارچه جیر سرمه‌ای نوشته شده بود، می‌درخشید. این کار، هنر دیگری از این هنرمند توانا بود.
کد خبر: ۳۵۹۹۴۵
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰۰:۳۱ - 27September 2019

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: بسیار شنیده‌ایم که جبهه دانشگاه بود. دانشگاه ایثار و شهادت. چه بسیار رزمندگانی که زکات علم و هنر خود را در این دانشگاه پرداخت کردند و شهید «مصطفی (اصغر) کلانتری» یکی از آن‌هاست.

وی هنرمندی بود که آن روز‌ها، هم فعالیت رزمی داشت و هم فعالیت هنری. یعنی زمانی‌که عملیات انجام نمی‌شد، مشغول پارچه‌نویسی و خوش‌نویسی برای رزمنده‌ها بود و زمانی‌که عملیات می‌شد اسلحه به دست می‌گرفت و هم‌دوش رزمندگان با دشمن بعثی می‌جنگید. او حتی هنگام مرخصی نیز مشغول تصویرسازی نقش شهدا می‌شد تا قاب عکس نقاشی شده شهدا را به خانواده‌هایشان تقدیم کند. سرانجام این هنرمند توانا در روز‌های پایانی جنگ تحمیلی به آرزوی خود رسید و در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آرام گرفت.

در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با «مجتبی تاجیک» دوست و همرزم شهید «مصطفی (اصغر) کلانتری» را می‌خوانید:

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

دفاع‌پرس: از نحوه آشنایی خود با شهید کلانتری بگویید؟

مصطفی ابتدا عضو گروهان بهشتی گردان عمار بود. ما در گروهان باهنر حضور داشتیم. پس از عملیات کربلای پنج، یک روز دیدم رزمنده‌ای با خط زیبا روی پیراهن فرد دیگری نوشته‌ای را خطاطی می‌کند. لباس‌های رزم انباشته شده کنار وی، توجهم را جلب کرد تا به سمتش حرکت کنم. پرسیدم، «شما کلانتری هستی؟» تایید کرد. به شوخی گفتم، «کلانتری چند هستی؟» خندید و گفت «دو، سه!» گفتم «ما کلانتری ۱۴ هستیم!» کلانتری ۱۴ متعلق به منطقه میدان خراسان تهران بود. مصطفی پاسخ داد «اما من کلانتری مرکزم!» گفتم «پس بیا روی پیراهن من هم یک جمله بنویس!» گفت «باشه برادر؛ هرگاه نوبت‌تان شد، چشم!» و این سرآغاز دوستی ما بود. مدتی بعد مصطفی به گروهان ما آمد و رفاقت‌مان روز به روز بیشتر شد.

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

دفاع‌پرس: بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید کلانتری چه بود؟

مصطفی خصوصیات اخلاقی منحصربه‌فردی داشت. وی در نهایت شوخ‌طبعی روحیه نظامی‌گری خود را نیز داشت. هرچند او افسر لایقی در ارتش محسوب می‌شد، اما علاقه داشت که بسیجی باشد. حتی شهید «منصور ستاری» چندین مرتبه برای بازگشت وی به پشت خط تلاش کرد اما مصطفی هرطور بود خودش را به خط مقدم می‌رساند. او در قبال تمام جانفشانی‌های خود هیچ‌گاه حقوقی دریافت نکرد.

هم‌چنین شجاعت مصطفی زبانزد همگان بود. در موقعیت‌هایی که همه به دنبال محلی برای کمین گرفتن بودند، وی با شجاعت روی خاک‌ریز می‌ایستاد و دفاع می‌کرد.

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

دفاع‌پرس: فعالیت‌های شهید کلانتری را چگونه توصیف می‌کنید؟

مصطفی نقاش ماهر و خطاط زیردستی بود. پیش از هر عملیات، لباس رزم رزمنده‌ها پیش‌روی وی قرار می‌گرفت تا روی لباس‌ها خوش‌نویسی کند. روی پیراهن بسیاری از رزمند‌ه‌ها نام زیبای اهل بیت (ع) ـ که روی یک پارچه جیر سرمه‌ای نوشته شده بود ـ می‌درخشید. این کار، هنر دیگری از این هنرمند توانا بود. وی برخی از آثار خود را پیش از شهادت برای یادگاری به من هدیه داده بود.

پس از شهادت دوستان نیز، تصویر آن‌ها را ترسیم و به خانواده‌هایشان تقدیم می‌کرد. گاهی در گمنامی تصویرسازی می‌کرد، به نحوی‌ که برخی از خانواده‌ها هیچ‌گاه متوجه نشدند تصویرگر نقش فرزندشان چه کسی است؟! او نگارگری خود را داخل حیاط منزل‌شان می‌گذاشت و آرام آن‌جا را ترک می‌کرد. البته با دوربین خود بسیاری از این تصاویر را ثبت و ماندگار کرد.

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

دفاع‌پرس: اگر بخواهید ماناترین خاطره خود با شهید کلانتری را بگویید، کدام خاطره را برمی‌گزینید؟

با مصطفی برای حروف فارسی رمز گذاشته بودیم. برای مثال به حروف الفبا یکی درمیان شماره‌ای اختصاص داده بودیم و با این شماره‌ها جمله می‌نوشتیم. از این طریق اخبار جبهه و تاریخ عملیات‌ها و یا موقعیت خود را به یک‌دیگر می‌گفتیم تا اگر در مرخصی بودیم، زودتر به جبهه بازگردیم.

دفاع‌پرس: گویا میان‌تان صیغه برادری نیز خوانده شد، درست است؟ پیشنهاد آن را چه کسی داد؟

بله. پس از شهادت شهید «علیرضا افتخاری‌پور» برای عرض تبریک و تسلیت به منزل آن‌ها رفتیم. آن‌جا مصطفی پیشنهاد داد که صیغه برادری بخوانیم. من گفتم «مصطفی جان ما اوضاع خوبی نداریم. با ما صیغه برادری نخوان!»، اما اصرار به قبول پیشنهاد خود داشت. گفتم «اگر تعهد می‌دهی در بهشت شفاعتم کنی، قبول می‌کنم.» مصطفی خندید و برادر همدیگر شدیم.

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

دفاع‌پرس: برسیم به آخرین عملیات...

عازم منطقه ابوقریب بودیم. طی مسیر «مسعود ملا» میان همه صیغه برادری خواند تا هرکس به شهادت رسید، رفیق خود را فراموش نکند. آن شب پوتین مصطفی نو بود. به شوخی گفتم «مصطفی این پوتین را به من بده! در این عملیات تو به آرزوی خود می‌رسی و این پوتین حیف می‌شود.» مصطفی خندید و گفت «نه مجتبی! این خبر‌ها نیست!» تا هنگام رسیدن به تنگه نیز با هم می‌گفتیم و می‌خندیدیم. آن شب هر دو تیر خوردیم. من از ناحیه زانو و مصطفی از ران پا مجروح شد. من توانستم به عقب بازگردم، اما مصطفی جا ماند. پس از تفحص پیکرش متوجه شدیم، بعثی‌ها وی را شکنجه کرده‌اند. پاهایش را به تانک بسته و او را روی زمین چرخانده بودند.

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

شهید علیرضا افتخاری پور (سمت راست) و شهید مصطفی کلانتری (سمت چپ)

دفاع‌پرس: شهید کلانتری وصیت‌نامه داشتند؟

مصطفی ارتباط تنگاتنگی با شهیدان «علیرضا افتخاری‌پور» و «مسعود ملا» برقرار کرده بود. علیرضا پیش از مسعود و مصطفی به آرزوی خود رسید. هر دوی آن‌ها وصیت کرده بودند که پس از شهادت کنار مزار علیرضا آرام بگیرند. هرچند که هر دو در یک شب به شهادت رسیدند، اما پیکر مصطفی پیش از مسعود تفحص شد و وی در قطعه ۴۰ و در کنار شهید افتخاری پور آرام گرفت.

نوشته‌های زیبای روی لباس رزم رزمندگان، هنر چه کسی بود؟

از سمت چپ شهید کلانتری، رزمنده کریمی، رزمنده شایسته، شهید ملا، رزمنده فریز هندی، فردی که نشسته شهید اختردانش

دفاع‌پرس: و حرف آخر...

خوش به سعادت شهدا که به آن‌چه می‌خواستند رسیدند. دنیا برای آن‌ها کوچک بود و چه زود ظرفیت وجودشان آماده رفتن به بهشت کردند.

انتهای پیام/ ۷۱۱

نظر شما
پربیننده ها