گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- اکبر صفرزاده: صنعت سینما به دلیل ارتباط مستقیم و موثر با مناسبات صنعت از یک سو و مناسبات فرهنگ و هنر از سوی دیگر بهترین و گویاترین ویترین برای بیان کردن احوالات مردم یک جامعه است. با نگاهی به محصولات تولید شده در سینمای یک کشور در طول یک سال یا چند سال به راحتی میتوان دریافت که مردم آن کشور به چه فکر میکنند؛ اندیشه آنها چیست و چه سمت و سویی را برای زندگی خود برگزیدهاند.
مسئولین یک کشور در برخی برهههای تاریخی و به دلایل مختلف ممکن است روی برخی کمبودها، اشکالات و نارساییها سرپوش بگذارند و در سخنرانیهای خود مسائل را وارونه جلوه دهند اما سینما به دلیل ماهیت هنری و صنعتی خود همیشه و در همه حال با بی رحمی تمام احوالات مردم یک کشور را به صادقانهترین شکل ممکن بیان میکند.
برعکس سینمای هالیوود و آمریکا که از بدو تاسیس بر مبنای صادرات شکل گرفت سینمای ایران از همان ابتدای تولید هیچ علاقهای به صادرات از خود نشان نداد و در عوض تا جایی که توانست بر طبل واردات کوبید.
از سال 1312 و با تولید فیلم سینمایی «دختر لر» تا سال 1357 عمده فعالیت سالن های سینمای موجود در ایران واردات و نمایش فیلمهای خارجی است؛ این رویه در برخی موارد تا بدانجا پیش می رود که این سالن ها یا فیلم های ایرانی را اصلا اکران نمی کنند و یا کمترین و ضعیف ترین اکرانها را به این فیلمها میدهند.
این وضعیت ویترینی شفاف و گویا از احوالات سیاستمدارانی است مانند سپهبد رزم آرا نخست وزیر وقت پهلوی که در تیرماه سال 1329 به این سمت رسید و در برخوردی مستبدانه با اقلیت مجلس، در پاسخ به درخواست اقلیت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت، برای اثبات ناتوانی ملت ایران از اداره منابع نفتی خویش فریاد زد: «ملتی كه لیاقت لولهنگسازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره كند». ایران آن دوران بدون شک یکی از بزرگترین مصرف کننده های دنیا بود و واردات در آن حرف اول و آخر را میزد.
از سال 1312 تا 1357(45 سال) عمده تولیدات سینمای ایران فقط و فقط مصرف داخلی دارند و صادرات فیلم در این سالها در مقابل واردات انبوه فیلم های آمریکایی و هندی و ایتالیایی چیزی نزدیک به صفر است.
در این سالها اولین حضور سینمای ایران در یک کشور خارجی مربوط میشود به فیلم «بلبل مزرعه» ساخته مجید محسنی که در کشور روسیه و شهر مسکو به وقوع میپیوندد. چند سال بعد و در سال 1340 یک شرکت توزیع کننده فیلم ایتالیایی موفق میشود امتیاز فیلم «فریاد نیمه شب» به کارگردانی ساموئل خاچکیان را به کشورهای خاورمیانه و چند کشور اروپایی بفروشد.
پنج سال بعد و در سال 1345 مستند «خانه خدا» به کارگردانی ابوالقاسم رضایی به زبان انگلیسی دوبله و به وسیله (دیپ چند هندوجا) به اکثر کشورهای مسلمان فروخته می شود.
در سالهای بین 1343 تا 1357 فیلم های شب قوزی، گاو، زنبورک و غریبه و مه در جشنواره های ونیز، کن، برلین، لندن، سیدنی و قاهره حضور پیدا می کنند و مورد تمجید رسانهها و منتقدان بینالمللی قرار میگیرند.
دو فیلم «باغ سنگی» به کارگردانی پرویز کیمیاوی و«طبیعت بیجان» به کارگردانی سهراب شهید ثالث موفق میشوند به دریافت جایزه خرس نقره ای از جشنواره برلین و «دایره مینا» و «پستچی» هردو به کارگردانی داریوش مهرجویی دو جایزه جشنواره پاریس و جشنواره روتردام را دریافت میکنند و «یک اتفاق ساده» به کارگردانی سهراب شهید ثالث موفق به دریافت چند دیپلم افتخار از جشنواره برلین میشود.
این تمام حضور سینمای قبل از انقلاب در مجامع بینالمللی است؛ تمام حضوری که نصف افتخارات عباس کیارستمی در بعد از انقلاب در مجامع بینالمللی هم نیست. این ویترین جامعهی است مصرف زده و متکی به تولیدات خارج از کشور که صادرات سینمای آن مانند دیگر محصولاتش تقریبا صفر است.
محمدرضا پهلوی در ۲۰ مهرماه ۱۳۵۰ در جشن های 2500 ساله پاسارگاد بر سر قبر کوروش حاضر شد و گفت:
کوروش! ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمدهایم تا بتو بگوئیم: آسوده بخواب، زیرا که ما بیداریم و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود.
مهمترین سوالی که در پس این گفتار مطرح می شود این است محمد رضا پهلوی با کدام پشتوانه صنعتی و کدام صادرات ادعای بیداری کرد و از کوروش خواست آسوده بخوابد؟
انتهای پیام/ 121