نذری جالب هدیه به مسافران اربعین

این‌جا پایانه مسافربری کرمان است. جایی که می‌شود نذری جالب نیکوکاران گمنام برای مشتاقان زیارت امام حسین (ع) و شرکت در پیاده‌روی اربعین را دید. نذر بلیت برای راهی کردن زائر به کربلا.
کد خبر: ۳۶۵۴۲۹
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۸ - 07October 2019

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از «فارس»، لابه‌لای همه خبر‌های جالبی که این روز‌ها می‌شود درباره عشق مردم به زیارت سیدالشهداء (ع) و شرکت در بزرگترین تجمع انسانی دنیا در مسیر پیاده‌روی تا کربلا دید، این یکی شاید جدیدتر باشد. به‌ویژه وقتی برخی مشکلات را درباره هزینه‌های سفر زمینی و هوایی ببینی و کیسه‌هایی که بعضی سودجویان از این راه برای خودشان می‌دوزند.

این‌جا، پایانه مسافربری کرمان است. یکی از ده‌ها پایانه مسافربری که قرار است عاشقان امام حسین (ع) را به مرز‌های غربی برساند و آنان را راهی عراق و مسیر پیاده‌روی اربعین کند.

اما کمی گشت و گذار در این پایانه کافی‌است تا زیر پوست شهر، ردپایی از عشق بی حد و مرز به سالار شهیدان را پیدا کنی. نشانه‌ای از نیکوکاران گمنامی که بی منت و چشم‌داشت و بدون آن‌که حتی کوچکترین نشانه‌ای از آنان باقی بماند، یک یا چند بلیت به مقصد شهر‌های مرزی خریداری می‌کنند. بلیت‌ها را می‌سپرند به مسئول فروش ترمینال تا به مسافران کربلا، بلیت نذری هدیه کنند.

نذری جالب هدیه به مسافران اربعین

روایتی کوتاه از این نذر جالب را بخوانید:

در حین تهیه این گزارش و گفت‌وگو با مردم و این‌که بلیت چرا تمام شده و تقریباً برای اتوبوس عادی خیلی کم است، متوجه اتفاق جالبی در این پایانه شدم که به عشق آقا اباعبدالله (ع) شکل گرفته بود. یکی از مسئولان حاضر در پایانه مسافربری به من گفت: آن شخصی که آمد و ۱۰ تا بلیت خرید و رفت را دیدید؟ گفتم چه‌طور؟ گفت این‌جا افرادی می‌آیند که نذر دارند دیگرانی را به کربلا بفرستند و ما شاهد این خرید چندتایی بلیت هستیم. بله، یک نفر ۱۰ بلیت خرید و همین جا هدیه داده به کسانی که آرزوی سفر به کربلا و شرکت در پیاده‌روی اربعین را دارند به سمتش رفتم تا از نذرش بپرسم؛ اما رفت تا نذرش بماند برای دلش...

به گفته افراد حاضر در پایانه، این‌جا کسانی هستند که می‌نشینند تا شاید کسی نذری داشته باشد و بلیتی برای‌شان بخرد، می‌گویند این روز‌ها این نذر‌ها تکرار می‌شود...، اما پس از این اتفاق و این حرف‌ها که به‌همراه بغض و چشم‌های خیس آن جوان مسئول برایم روایت شد، گفتم چه‌قدر خوب است، گزارشات این‌چنین حال‌مان را خوب کند.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها