یادداشت/ داود عامری

دفاع مقدس آغاز اقتدار ایران بعد از ۲۰۰ سال

گذر از هفته دفاع مقدس و سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان سپاه، فرصتی ایجاد کرد تا نگاهی دیگر به عظمت اقتدار ایران و اهمیت آن بشود.
کد خبر: ۳۶۷۷۵۷
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۰ - 28October 2019

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس‌ـ داود عامری؛ گذر از هفته دفاع مقدس و سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان سپاه، فرصتی ایجاد کرد تا نگاهی دیگر به عظمت اقتدار ایران و اهمیت آن بشود.

واقعیت این است که اگر بخواهیم به عظمت و بزرگی رشادت‌های رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و دستاورد‌های آن و اقدامات بازدارنده کنونی و اقتدار کم‌نظیر کشورمان بهتر پی ببریم، یکی از راه‌های مطمئن و ملموس، مقایسه وضعیت کشور در موارد مشابه است. برای این منظور می‌توان مروری بر تاریخ ۲۰۰ سال اخیر و مقاطعی داشت که سرزمین ایران مورد تهاجم و تجاوز دشمنان خود قرار گرفته است.

هدف از این یادداشت یادآوری و طرح موضوع برای مطالعات تطبیقی در خصوص دفاع مقدس است تا نشان دهیم که وقتی هفته دفاع مقدس پاس داشته می‌شود و ملت ایران نسبت به سایر جنگ‌ها چنین احساسی ندارند، دلیلش چیست و چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی، ارزش‌های آن را گنج بزرگ و تمام‌نشدنی فرهنگی و ملی عنوان می‌کنند؟، این سخن بر چه مبنا و تحلیلی قابل تبیین است و چرا هشت سال دفاع مقدس چهره جدیدی از ایران معاصر به جهانیان نشان داد؟

الف: هشت سال دفاع مقدس

برای آنکه بتوانیم شناختی از هشت سال دفاع مقدس داشته باشیم و دستاورد‌های آن را تبیین کنیم به ناچار باید به عوامل شروع جنگ نیز اشاره‌ای کوتاه داشته باشیم.

اگرچه صدام با پاره کردن و لغو قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و با ادعا‌های ارضی، جنگ را شروع کرد، اما «طه یاسین رمضان» معاون نخست‌وزیر عراق طی مصاحبه‌ای در هفتم مهر ۱۳۵۹ می‌گوید: «این جنگ به دلیل قرارداد ۱۹۷۵ و یا چند صد کیلومتر خاک و یا نصف شط‌العرب نیست، این جنگ برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.» در کنار این هدف مشترک راهبردی، هر یک از بازیگران در جنگ، اهداف خاص خود را نیز دنبال می‌کردند. براساس چنین نگاهی، می‌توان عوامل مختلفی را در بروز جنگ تحمیلی مورد توجه قرار داد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- تحلیل غلط صدام و قدرت‌های بزرگ حامی او از قدرت دفاعی و تاثیر آموزه‌های اسلامی و بنیانگذار انقلاب اسلامی در شکل‌گیری فرهنگ دفاعی ملت ایران
۲- روحیه انقلابی و ماهیت استکبارستیز جمهوری اسلامی که باعث بیداری مسلمانان منطقه و جهان شده بود و این امر خوشایند نظام‌های خودکامه منطقه و نظام سلطه نبود
۳- شخصیت تهی از خِرَد صدام در کنار روحیه جاه‌طلبی او و ...

لذا با کمی دقت می‌توان گفت که هدف اصلی از تحمیل جنگ هشت ساله به ملت ایران، از بین بردن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بود و بقیه عوامل از جمله مشارکت و کمک برخی دولت‌ها به عنوان یک محرک، به ترغیب صدام که دچار اختلال شخصیتی شده بود، کمک کردند. دنیای استکبار بر اساس تجربه‌های گذشته و کماکان به خیال خام خود، ایران را کشوری منفعل و با قدرتی وابسته تصور می‌کرد که البته دفاع مقدس و انقلاب اسلامی، خواب آشفته آن‌ها را وارونه تعبیر کرد و دشمن به هیچکدام از اهداف خود دست نیافت. بطوری که دشمن بعثی با پشتیبانی مالی بسیاری از کشورهای منطقه و حمایت قدرت‌های بزرگ، بعد از هشت سال جنگ نابرابر نه تنها نتوانست یک وجب از خاک ایران عزیز را تصاحب کند، بلکه با تحمیل شکست‌های پیاپی در جبهه‌های نبرد، به ناجوانمردانه‌ترین رفتار‌های غیر انسانی از جمله بمباران شهر‌ها و بهره‌گیری از بمب‌های شیمیایی علیه غیر نظامیان رو می‌آورد.

برای اینکه از موقعیت عزت‌آفرین جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس ـ این گنج بزرگ ـ بهتر مطلع شویم، اشاره‌ای بسیار کوتاه به شرایط ملت ایران در جنگ‌های جهانی اول و دوم و جنگ‌های ایران با روس تزاری می‌کنیم.

ب: جنگ جهانی دوم

پس از آغاز شروع جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹، کشور ایران با اینکه بی طرفی خود را اعلام کرده بود، اما به یکی از میدان‌های مهم نظامی و نقطه عطفی در مقابله قدرت‌های جهان با آلمان نازی تبدیل شد. در روز ۲۵ اوت سال ۱۹۴۱ (سوم شهریور ۱۳۲۰) مداخله نظامی بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی به قلمرو ایران آغاز شد و به غیر از تعداد محدودی از فرماندهان و نظامیان ایران که به تشخیص حس میهن‌پرستانه خود مدت کوتاهی در مقابل دشمن ایستادگی کردند، قریب به ۱۳ ساعت بعد از شروع حمله متجاوزین، دولت اعلام ترک مخاصمه کرد و سه روزه ایران به اشغال دشمن درآمد که عملا به مدت چهار سال طول کشید و متفقین پس از ورود به تهران، رضاخان را که مدعی تشکیل ارتشی قدرتمند بود، در کمال خفت، به جزیره موریس تبعید کردند و کشور ایران به مدت چهار سال عملاً تحت اشغال نیرو‌های انگلیسی و شوروی قرار داشت و حتی شوروی پس از تصمیم به خروج از کشور، قصد جداسازی مناطقی از ایران را همانند تجربه جنگ‌های گذشته خود داشت، که بنا به دلایلی موفق به این کار نشد، و الا دولت پهلوی چنین توانمندی نداشت که بتواند از تمامیت ارضی کشور دفاع کند.

حضور صد‌ها هزار نفر از نیرو‌های نظامی بیگانه در کشور، روند پیشرفت و توسعه و فعالیت‌های اقتصادی را مختل کرد و پیامد‌های ناگواری برای کشور به وجود آورد که در نهایت این وضعیت ناگوار اقتصادی منجر به بحران غذایی و قحطی در کشور شد. آمار‌ها نشان می‌دهند که در دوران چهار ساله اشغال کشور، بین دو تا چهار میلیون نفر از جمعیت ایران بر اثر عوامل مختلف، اعم از بمباران‌های نظامی، قحطی و بیماری از بین رفتند و تحقیر هویتی و شخصیتی بزرگی بر ملت ایران تحمیل شد. البته ناگفته نماند که تاثیر این روح جراحت‌خورده و اراده سست سران کشور در آن دوره باعث شد تا در یک اقدام احمقانه بحرین نیز از میهن جدا شود.

ج: جنگ جهانی اول

جنگ جهانی اول، همزمان با سلطنت احمد شاه (۱۳۰۴- ۱۲۸۸) در مرداد ۱۲۹۳ (۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴) به بهانه ترور ولیعهد امپراتوری اتریش، مجارستان آغاز شد.

ایران در زمان شروع جنگ جهانی اول، در بدترین شرایط از لحاظ دفاعی، اقتصادی و اجتماعی به سر می‌برد. در کشور عده‌ای طرفدار آلمان و دولت عثمانی بودند و تقاضای اعلام جنگ علیه متفقین را داشتند، ولی در نهایت دولت ایران اعلام بی‌طرفی کرد، اما با وجود بی‌طرفی، کشور‌های متخاصم از مناطق شمال، جنوب و غرب وارد ایران شدند. به طوری که از بندر انزلی تا اصفهان تحت نفوذ و اشغال روس‌ها بود و دولت عثمانی نیز با تشویق و حمایت آلمانی‌ها، از مرز‌های غربی تا همدان پیش آمدند و از آنجا راهی مرز‌های روسیه و قفقاز شدند و جنوب ایران را نیز انگلیسی‌ها اشغال کردند که به غیر از گروه‌های کوچکی از مجاهدین به فتوای علما، مقاومت آنچنانی در برابر متجاوزان اتفاق نیافتاد.

در این جنگ جمعیت بزرگی از مردم ایران بر اثر برخورد‌های نظامی، قحطی، گرسنگی، کمبود مواد غذایی و گسترش بیماری‌های مسری کشته شدند که بعضی مورخین آن را تا یک میلیون نفر تخمین زده‌اند و عملا نظام اجتماعی کشور دچار ازهم‌پاشیدگی شد. کاهش نیروی انسانی که یکی از پایه‌های رشد اقتصادی است، تأثیر بلندمدتی بر رکود اقتصادی کشور پس از پایان جنگ داشت و روحیه مقاومت و فرهنگ دفاعی کشور دچار تزلزل و آشفتگی شد که نتیجه آن از بین‌ رفتن امنیت عمومی و اجتماعی بود.

د: جنگ‌های ایران و روس

با اطمینان کامل می‌توان مدعی شد که هرگاه ایرانیان به یاد جنگ‌های ایران و روس می‌افتند، ناخودآگاه ذهن آن‌ها معطوف به قرارداد ترکمنچای می‌شود. در واقع قرارداد ترکمنچای به نماد خیانت، ناتوانی و ناکامی ایرانیان و سلسله قاجار تبدیل شده است؛ لذا بخاطر اینکه بتوانیم شرایط ایران را در زمان جنگ با روس‌ها بررسی کنیم، مرور بعضی از بند‌های معاهده ترکمنچای گویای وضعیت کشور خواهد بود. نکته حائز اهمیت این است که هنگامی که صحبت از بی‌کفایتی شاهان قاجار می‌شود، نخستین مسئله‌ای که به ذهن متبادر می‌شود، عهدنامه‌ی گلستان و ترکمنچای است که باعث جدایی سرزمین قفقاز جنوبی از ایران شد؛ در حالی که شاید بسیاری از ایرانیان از عهدنامه آخال‌تکّه ـ که باعث جدایی بخش بسیار بزرگ‌تری از خاک ایران شد ـ خبر نداشته باشند؛ چه آنکه جدایی این مناطق با قفقاز بسیار تفاوت دارد: اگر ایران قفقاز جنوبی را به دنبال دو جنگِ ایران و روس از دست داد، اما در معاهده آخال، جدایی سرزمین‌های پهناور شمال شرق ایران و نیز حوزه شرق دریای خزر، بدون جنگ و با تهدید و فشار اتفاق افتاد.

در پی شکست‌ها‌ی ایران از روس‌های تزاری در این جنگ، سرانجام ایران تن به معاهده سازش و تسلیم، بنام ترکمنچای داد که تمام بند‌های آن خسارت و تحقیر ایرانیان بود که اشاره به دو بند از آن برای درک عمق فاجعه کفایت می‌کند:

۱. واگذاری خانات ایروان و نخجوان به دولت روسیه و تخلیه تالش و مغان از سپاه ایران
۲. پرداخت ۱۰ کرور تومان به طور اقساط از طرف ایران به روسیه به عنوان غرامت جنگی، بطوری که پادشاهان قاجار برای پرداخت اقساط این غرامت علاوه بر فشار اقتصادی خارج از توان مردم، مجبور به فروش زیور آلات و دکمه‌های طلاکاری شده لباس زنان دربار شدند

نتیجه:

واقعیت این است که شرایط و اقتدار کشور در بعد داخلی و بین‌المللی در زمان دفاع مقدس به هیچ‌عنوان قابل مقایسه با جنگ‌های اشاره شده نیست. ایران و ملت ریشه‌دار آن در جنگ‌های ایران و روس قسمت بزرگی از خاک خود را از دست داد، به طوری که مناطق جداشده از ایران امروز بالغ بر ۳۰ میلیون جمعیت دارند.

مردم ایران دچار قحطی و بیماری‌های طاقت‌فرسا در کنار ناامنی و کشته شدن توسط نیرو‌های متجاوز در داخل شهر‌ها شدند و جان و مال و ناموس آن‌ها در معرض تهدید و تجاوز قرار گرفت، بطوری که هیچ پشتیبانی‌ای از مردم عادی نشد و به حال خود رها شدند.

در عرصه‌های بین‌المللی نیز ایران تبدیل به کشوری ضعیف و غیرتأثیرگذار شد، به طوری که تصمیمات قدرت‌های بزرگ، مناسبات قدرت در داخل کشور را هم تعیین می‌کرد و این رفتار تحقیرآمیز بیگانگان تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

آسیب‌هایی که ملت ایران در طول جنگ‌های جهانی اول و دوم دیدند، دیگر مجال رشد و توسعه را به کشور نداد و از ایران کهن و آزاد، کشوری وابسته در حوزه سیاسی، اقتصادی و نظامی ساخت و در حوزه فرهنگ نیز نفوذ فرهنگ غرب، ریشه‌های ملی و دینی را به نابودی کشاند، حال آنکه دفاع مقدس ملی ایران به بنیان محکمی برای حرکت به سوی خود‌اتکایی و تقویت اقتدار ایران اسلامی در منطقه و جهان تبدیل شد؛ لذا مقایسه شرایط کشور در هشت سال دفاع مقدس با جنگ‌های ماقبل آن، به هیچ‌عنوان در یک ترازوی مقایسه‌ای نمی‌گنجد، چراکه هر آنچه در جنگ‌های قبلی از دست داده بودیم، در دفاع مقدس تبدیل به قوت و عزت ملت ایران شد.

بعد از سالیان طولانی، عزت و تمامیت ارضی کشور در جنگ طولانی و سنگین حفظ شد و ایران اسلامی به واسطه سلحشوری جوانان غیور و مومن و با رهبری‌های سیاسی و معنوی امام خمینی (ره) یک وجب از خاک خود را هم از دست نداد.

دفاع مقدس، زمینه رشد و پیشرفت کشور را در عرصه‌های نظامی، علمی و فناوری، سیاسی و اقتصادی فراهم و ایران اسلامی را تبدیل به قدرت اول منطقه کرد. به طوری که امروز یک امنیت درون‌زا و متکی به قدرت بومی به دست آمده است که محل آرامش و امنیت خاطر ملت شده است و در سخت‌ترین شرایط تهدیدآمیز نیز، احساس ترس، ناامنی و تهدید نمی‌کنند و در پرتو رهبری‌های خردمدانه حکیم بزرگ انقلاب اسلامی با یک انقلاب نرم‌افزاری، فرهنگی و بهره‌گیری از گنج بی‌پایان دفاع مقدس، تحقیر تاریخی به روحیه حماسه‌آفرینی تبدیل شده است و اعتماد به نفس ملی به درجه‌ای از اراده و غرورآفرینی تبدیل شده که نیرو‌های مسلح در کنار ملت بزرگ ایران با اتکا به پیشرفته‌ترین فناوری‌های دفاعی آمادگی کامل برای مقابله با هر تجاوزی را دارند و به سطحی از قدرت بازدارندگی رسیده‌اند که چشم طمع همه دشمنان را کور کرده و امروز امت اسلامی به پشتوانه اقتدار ملت مسلمان ایران در تدارک احیای تمدن نوین اسلامی در جهان است که برای رسیدن به آن و ایجاد جامعه‌ای آزاد و آباد هنوز نیازمند صبری راهبردی، مقاومتی هوشمندانه و حرکتی مستمر در مسیر پیشرفت است.

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها