به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، حمید حسام نویسنده مطرح دفاع مقدس در یادداشتی در کتاب «آب هرگز نمیمیرد» پیرامون خاطرات سردار جانباز میرزا محمدسلگی فرمانده گردان 152 حضرت اباالفضل (علیه السلام) آورده است:
کیست این سرو قدِ تشنه لبِ مشک بهدوش؟
تصویری محو از حماسهاش در ذهنم باقی مانده بود اما همیشه، تشنه مصاحبت با او بودم. هر بار که میدیدمش، میدانستم که در پسِ این سیمای آرام و نجیب و قامت بیپا، قیامتی ایستاده است که باید میهمان خلوتِ او شد. اما چگونه میتوانستم به اعماق اندیشه عاشورایی او نقبی بزنم و آیا میشود به شیوه متداول و سنت معمولِ خاطرات شفاهی، به لایههای توی در توی افکارش رسید و میراث عاشورایی را از آن استخراج کرد؟ این سوال همواره برای من با همه اشتیاق برای شنیدن خاطرات علمدار گردان حضرت اباالفضل (علیه السلام) وجود داشت.
سردار میرزامحمد سلگی فرمانده شهیدانی است که خون قلبشان را نثار حسین (علیه السلام) کردهاند. او از تبار انصارالحسین (علیه السلام) است و حاضر نیست سرمایه گمنامی را در این دنیا با هیچ قیمت معاوضه کند. مشکل کار اینجاست که او بیان خاطرات خود را نوعی «حدیث نفس» میداند و از نظر او باید همچنان مُهر سکوت بر لب زد و گمنام ماند و این معامله یعنی عملکرد خود در 8 سال دفاع مقدس را برای فردای خود و قیامت « يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» گذاشت.
با این پیش زمینه ذهنی، من و جمشید طالبی، سراغ حاجی میرزا رفتیم تا با شنیدن خاطرات او عطر علقمه را استشمام کنیم. پای صحبتش نشستیم. برای ما عطش شنیدن و نگاشتن خاطرات او به همان اندازه بود که عطش او برای نگفتن و همچنان گمنام ماندن...
چراغ دل حاجی میرزا با یاد و نام حضرت اباالفضل روشن بود ما هم فتیله این چراغ را بالا کشیدیم تا دلش نرم شد و مجلس ما گرم. مجلسی که 20 ماه به طول انجامید و خاطرات، هرگاه به نام مبارک اباالفضل (علیه السلام) و ذکر آب و یاد شهدا میرسید، مجلس روضه میشد و هرجا رشته کلام به زخمهای مکررش میرسید به جای خاطره، اشک تحویلمان میداد.
ویژگیهای شخصیتی راوی ـ حاج میرزا ـ ناچارم کرد علیرغم وقوف تعریف خاطرات شفاهی ـ که همانا، روایت شخصی یک نفر مبتنی بر دیدهها و شنیدههای اوست ـ عدول کنم و این سّر دلبران را در حدیث دیگران پیدا کنم و دریچهای به باغ خاطرات بچههای او در گردان حضرت اباالفضل بگشایم تا آنچه را که او از گفتنش پرهیز میکرد و تعریف از خود میدانست، از زبان دیگران بشنویم.
«آب هرگز نمیمیرد» اسلوبی تازه و طرحی نو در تاریخ شفاهی است. که با محوریت خاطرات سردار میرزامحمد سلگی و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت اباالفضل و چهار فرمانده لشگر 32 انصارالحسین (علیه السلام) به سامان رسیده است.
این روش برای جامعیت روایت و تواتر و تکمیل خاطرات بوده است و لیکن اذعان میکنم با وجود این تلاش جمعی به باطن کربلا یا همان «سّر مگوی حاج میرزا» نرسیدهام که آن حقیقت بزرگ نه از طریق واژهها و بیان خاطرات که فقط با زبان زخمها و تیر ترکشهایی که بر سر و سینه و دست و دو پای قطع شده حاج میرزا نشست، روایت میشود.
در خاتمه بر خود فرض و واجب میدانم که از همکاری و مساعدت برادرانم در مرکز آثار سپاه انصارالحسین (علیه السلام) و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان که در ارائه اسناد و عکسها با این حقیر همکاری کردهاند، تشکر میکنم و اگر ثوابی بر نگارش این اثر در صحیفه الهی نگاشته شود آن را نذر عنایت قمر بنی هاشم (علیه السلام) میکنم.
متن تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب «آب هرگز نمیمیرد»
متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب -که روایت دوران حضور جانباز سرافراز سردار میرزامحمد سُلگی در دوران دفاع مقدس در کسوت فرماندهی گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل در لشکر انصارالحسین (علیهمالسلام) همدان و به قلم آقای حمید حسام است- بدین شرح است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
سلام بر یاران حسین (علیهالسّلام) و سلام بر لشکر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دُردانههایی چون سُلگی و خوشلفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم/ لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران/ که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم ...
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالیمقام علی چیتسازیان نیز دارای همین برجستگیها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.
انتهای پیام/ 121