گروه اخبار داخلی دفاعپرس- شهاب شعبانینیا؛ سالهای آغازین زندگیام با جنگ گره خورده بود و در فضایی حماسی و متأثر از دفاع مقدس رشد کرده بودم. در چنین شرایطی هنگام مطالعه تاریخ این سرزمین به موضوعاتی برمیخوردم که برایم قابل پذیرش نبودند و در ذهن کودکانه خود، آنها را مغایر با هرگونه اصالت ایرانی و ارزشیهای اسلامی و دینی میپنداشتم؛ مواردی که هرگونه جفای یک هموطن به کشور و مردم را شامل میشد؛ از خیانت به آریوبرزن گرفته تا کودتای رضاخانی با عاملیت سیدضیاء، سرسپردگی پهلویها به غرب، خیانت بنیصدر به کشور، آدمکشی باند مهدی هاشمی در لباس روحانیت و... .
اینکه یک روحانی که لباس پیامبر اسلام را بر تن دارد، مفسد باشد و جنایت کند، اینکه یک ایرانی که نام معصومین (ع) را بر خود دارد، به کشور خود خیانت کند، اینکه یک نفر که از سلسله سادات و منسوب به ائمه (ع) است، با بیگانگان همدستی کند، در باور من نمیگنجید و پاسخی برای پرسشهای خود نمییافتم و آن زمان در ذهن کودکانه خود چنین میاندیشیدم که چون یک نفر نام «محمدرضا» را که برگرفته از نام پیامبر و امام معصوم است، بر خود دارد؛ پس لاجرم روش و منش او هم از چنین الگوهایی برخوردار است.
آنچه که در سطور فوق مطرح شد و حکایت از یک طرز تفکر سطحی و کودکانه داشت، متأسفانه در مورد تعدادی از افراد بالغ و به اصطلاح عاقل جامعه صدق میکند و این آسیبی است که در عرصههای مختلف، خود را نشان میدهد؛ بهخصوص این سادگی و کوتهفکری در زمان انتخابات اعم از انتخابات شوراها، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری، میتواند منجر به تشکیل شورا، مجلس و دولتی ضعیف و ناکارآمد شود که توان پاسخگویی به مطالبات بهحقِ مردم را ندارد.
عدم بلوغ فکری و نداشتنِ شناخت صحیح از یک فرد یا یک جریان، در هنگامهی انتخابات به انتخاب مدیرانی میانجامد که یا بیتدبیر و فاقد ملاکهای لازم برای مدیریت هستند و یا در قالب «پروژه نفوذ» میتوانند آسیبهایی جدی را به کشور وارد کنند؛ همچنان که اکنون شاهد چنین وضعیتی هستیم.
در همین زمینه، به وقایع سال ۸۸ اشاره میکنیم. در آن زمان یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری که عنوانِ «نخستوزیر امام» را یدک میکشید و در زمره سادات محسوب میشد، با زدن اتهام تقلب به نظام، کشور را دستکم برای مدت هشت ماه به آشوب کشید و هزینههای بسیاری را به جامعه تحمیل کرد که بارزترین آنها آغاز روند اِعمال تحریمهای سنگین و کمرشکن علیه ملت ایران بود.
در آن زمان نداشتن آگاهیهای لازم درباره آن کاندیدا و سوء استفاده این شخص از انتساب خود به سلسله سادات، زمینهای را فراهم کرد تا وی به تأسی از «سید ابوالحسن بنیصدر» اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران، وارد فاز مقابله با نظام شود.
به راستی اگر از این کلام امام خمینی (ره) که «ملاک، حال فعلی افراد است»، غفلت نمیشد، آیا فردی مثل «میرحسین موسوی» میتوانست بر موج اعتماد مردم سوار شود و به همین مردم و نظام خیانت کند؟ اگر مردم با روش و منش چنین فردی آشنایی داشتند و از آگاهی لازم در خصوص این فرد و جریانات حامی وی برخوردار بودند، آیا وی و جریان معاند میتوانستند با ادعایی دروغین، کشور را به آشوب بکشند و آن را تا سالها درگیر مشکلات عدیده کنند؟ یقیناً پاسخ، منفی است.
چاره جامعه در مواجهه با چنین معضلاتی، داشتن «بصیرت» است؛ موضوعی که رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سالهای گذشته بارها به آن اشاره کردهاند و ناگفته پیداست که هرگاه جامعه از رهنمودهای رهبر خود غفلت کند، زیان میبیند.
بصیرت میتواند در کارزارهای مختلفی همچون فتنه ۸۸، به حماسهای همچون «۹ دی» منجر شود و طومار فتنه و فتنهگر را درهم بپیچد؛ اما این بصیرت و آگاهی زمانی میتواند مؤثرتر باشد که بهعنوان یک «عامل پیشگیرانه» عمل کند؛ در غیر اینصورت جامعه مجبور میشود که مشکلات بسیاری را تحمل کند و پس از پشت سر گذاشتن بحرانهای مختلف، به درک درستی از روش و منش افراد، جریانات و وقایع برسد. در واقع سهلانگاری در به دست آوردن این شناخت، هزینههای بسیاری را به جامعه تحمیل میکند؛ پس باید همیشه در نظر داشته باشیم که «علاج واقعه، قبل از وقوع باید کرد».
انتهای پیام/ 200